5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 از نظر #حاج_قاسم به کی میگن بچه زرنگ و با ذکاوت⁉️
🎥 ببینید: اولین تیزر مجموعه «بچه زرنگ» منتشر شد
💢 بهمناسبت سالگرد شهادت #سردار_دلها مجموعه
مستندداستانی «بچه زرنگ»
از شنبه ۱۰ دی هر شب ساعت ۲۱:۱۵
🔰 داستان این سریال درباره ۸ تن از #شهدای_مدافع_حرم مشهد است که با روشی متفاوت به مناطق عملیاتی سوریه و عراق اعزام و در نهایت به شهادت رسیدند.
#حاج_قاسم_سلیمانی
# جان _ فدا
https://eitaa.com/hosiniya
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
سه عامل اغتشاش در جامعه
از نگاه امیرالمومنین علیه السلام
در نهج البلاغه
حجت الاسلام مهدوی_ارفع
گوش بدید ونشر دهید
🏷 👇مرکز فرهنگی ونیکوکاری شهید مهدی محمد
https://eitaa.com/hosiniya
33.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 #مکتب_حاج_قاسم|
🏷«روایت حاج قاسم از امدادهای حضرت فاطمه(س) در جبهه»
▫️شهید حاج قاسم سلیمانی: من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم. در قلب کانال ماهی دیدم. در وسط میدان مین دیدم.
▫️السَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً...
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید👇
https://eitaa.com/hosiniya
🎐 #مکتب_حاج_قاسم
🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
▫️ با اطمینان میگویم، بعنوان یک فرزند شما؛ بعنوان یک سرباز مقام معظم رهبری و این ملت در این میدان عرض میکنم که هیچ تصمیمی از نظام بدون منافع ملی در هیچ کجا به مورد اجرا گذاشته نمیشود...
👈 مگر [اینکه] منافع ملی در صدر آن است
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
🏷 👇
https://eitaa.com/hosiniya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#علامه_مصباح :
📺 #حاجقاسم در هیچ حالی از توسل به حضرت زهراسلاماللهعلیها غافل نبود...
🔺️بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت می کشم...
https://eitaa.com/hosiniya
•°•°•
روزِحسابکتابڪہبرسھ..
بعضےازگُناهاټروکہبهتنِشوڹمیدڹ،
مےبینےبراشوڹاستغفارنڪردۍ،
اصݪاًیادٺنبوده !
امّازیرِهࢪگُناهټیہاستغفارنوشتہشده..
اونجاسٺکہتازهمیفهمۍ
یکۍبہجاټتوبهڪرده....
یکےڪہحواسشبھټبوده..؟
یہپدردݪسوز..
یکےمثلِمهدے"عج" :)🌱
─┅─═इई @hosiniya ईइ═─┅
وقتی شهر مسیحی نشینِ بیجی توسط همرزمان حاج قاسم آزاد شد،
یک زن مسیحی روی دیوار کلیسا نوشت:
مریم مقدس راحت بخواب که دیگر مسیح به صلیب کشیده نمیشود؛
چون فرزندان زهرا(س) رسیدند!
- فردا جهان در دست فرزندانِ زهراست :)
─┅─═इई ❤ईइ═─┅─
⊰ • ⃟♥️྅ @hosiniya
💠داستان واقعی و #عبرت_آموز از یک قاضی مصری @hosiniya
یک قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف در کتابی که خودش نوشته بود یک رویداد واقعی از خودش را تعریف میکند:
🔸️ 15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم یک روز صبح میرفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم و فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم.
@hosiniya
وقتی وارد خانه شدم دیدم یک مرد غریبه با زنم همبستر شده و نمیدانستم چکار کنم. خودم وکیل بوم و قوانین را خوب میدانستم و اگر آن مرد را میکشتم هیچ شاهدی نداشتم.
تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم.
آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من میخندید که باهاش هیچ کاری نکردم.
او رفت و به زنم گفتم: وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم.
@hosiniya
خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم.
من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمیخوریم و میخواهیم از هم جدا شویم.
خانواده ی زنم میگفتن: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرفها و من هم تاکید میکردم که به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا بشویم.
وقتی از خانه می آمدم بیرون زنم به من گفت: واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی من هم بهش گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی.
خلاصه از هم جدا شدیم و مدتها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که میخندید یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من میخندید.
@hosiniya
بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا ، با ایمان نصیبم شد سالها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم.
یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم و مرد قاتل را داخل آوردند.
به نظرم میرسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم همبستر شده بود ولی او مرا نشناخت.
بهش گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی؟
گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه با همسرم همبستر شده و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش.
گفتم: شاهد داری؟
گفت: نه
@hosiniya
گفتم: اگر راست میگویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟
گفت: زنم زود از خانه فرار کرد.
گفتم: نباید می کشتیش چون قانون میگوید که باید 3 شاهد ماجرا را می دیدند.
گفت: جناب قاضی اگر این اتفاق برای شما می افتاد آن مرد را نمی کشتی؟
گفتم: نه ، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته.
آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم همبستر شده بود و باهاش کاری نکردم.
گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر میکنم.
@hosiniya
و طبق قانون باید آن مرد اعدام میشد و من حکم اعدامش را صادر کردم.
به در هر خانه ای بزنی فردا در خانه ات را میزنند!
@hosiniya