#سیاست_همسرداری
یه عروس #با_سیاست چنین ویژگی هایی داره:👇
❌ رازهای شخصی و خصوصیشو به خواهرشوهرش نمیگه
❌ هزینه های کوچیکش مثل ( ترمیم ناخن، خرید مانتو، ... ) رو در کنار خانواده شوهرش اعلام نمیکنه
❌ هر رفتاری رو که داره ، از همون اول ثابت نگه میداره، یهو مهربون و یهو نامهربون نمیشه
❌ خاطرات سفر با شوهرشو، با آب و تاب جلو مادرشوهرش، تعریف نمیکنه که مثلا دل مادرشوهرش بسوزه
❌ تو بحثای بین خانواده شوهرش نه دخالت میکنه، نه نظر میده
❌ وقتی شوهرش خونه نیست، به مادرشوهرش زنگ میزنه و حالشو میپرسه
❌ تو کارای خونه به مادرشوهرش کمک میکنه، اما زیاده روی نمیکنه، چون میدونه ناخواسته تبدیل به وظیفه میشه
❌ تو جمع از خواهرشوهر و مادرشوهرش، تعریف میکنه و جوری به همه نشون میده که اونا رو خیلی دوست داره
❌ جلو خانواده شوهرش، حسابی به شوهرش میرسه
❌ وقتی ازش راجع به خواستگار خواهرشوهرش میپرسن میگه: " هرچی خودتون صلاح میدونید".
❌ به هیچ وجه مشکلات خانواده خودشو، پیش خانواده شوهرش نمیگه
❌ نماز ساده شب سیزدهم ماه رمضان
❤قال امیرالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ خَمْساً وَ عِشْرِينَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ الْخَاطِف. (بحارالأنوار، ج97، ص383 به نقل از اربعین شهید)
❤امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب سیزدهم ماه رمضان 4 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و بیست وپنج بار سوره توحید، روز قیامت همچون برق ناگهانی از صراط عبور خواهد کرد.
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
#نماز_شبهای_ماه_رمضان
https://eitaa.com/hosiniya
عرض سلام وادب خدمت سروران گرامی وبا آرزوی قبولی طاعات و عبادات
ا مشب(شب سیزدهم) اولین شب ازشبهای بسیار بافضیلت ایام البیض است 💖🍃♻️
در این سه شب، اعمالش غسل در شب سیزده و پانزده و نماز مخصوص ، دعای مجیر نیز سفارش شده است که آمرزنده همه گناهان است اگر چه به عددقطرات باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد💖🍃♻️
رجوع کنید به مفاتیح الجنان اعمال شب سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ص ۳۹۶ مفاتیح زیپی💖🍃♻️
برای یادآوری برای دیگر دوستانتون هم ارسال کنید، خدا خیرتان بدهد
اجرکم عندالله💖🍃♻️
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
https://eitaa.com/hosiniya
🔘داستان کوتاه
چوپانی هر روز گوسفندانش را به صحرا می برد عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد.
زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه ازآنها برای آتش درست کردن استفاده می کرد و برای خود چای آماده می کرد هر بار که او آتشی میان سنگها می افروخت متوجه می شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است
امادلیل آن را نمی دانست چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست گیرش شود
اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می داد سرد بود . تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود . تیشه ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد...
آه از نهادش بر آمد میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می کرد .
رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: خدایا ای مهربان تو که برای کرمی این چنین می اندیشی وبه فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده ای و من
هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم .
حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد، در این چه حکمت است؟
گفت: هر درختی را ثمرهای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.
#سعدی
#حکایت
یادتون میاد گاهی مادرمون اجاره نميداد بریم تو کوچه بعد اینجوری با دوستامون ارتباط برقرار میکردیم
خلاق بودیم خلاق 😁
#نوستالژی