برگه های آزمون رو هم باید پُر کرد هم باید درست پُر کرد. اگر پر نکنیم یا درست پر نکنیم، اون امتیاز لازم رو دریافت نمیکنیم، بلکه از امتیاز ما هم کم خواهد شد.
حالا در منطق قرآن کریم دنیا جلسه ی آزمونه، آدم ها هرکدام حکایت یک برگه ی آزمون رو دارند.
چقدر این منطق قرآن زیبا آموزنده و سازنده است و چقدر تعاملات رو اصلاح و تصحیح و تنظیم میکنه...
(ادامه دارد...)
...........................
استاد رنجبر/تفسیرگزیده/سوره انعام/صفحه 134
توی کلاس درس هم همینطوره: معلّم برگه ی آزمون شاگرداشه، شاگردا برگه ی آزمون معلّم.
تو اداره هم همینطور: ارباب رجوع وقتی به یک کارمند مراجعه میکنه، اینا برگه ی آزمون هستند و به عکس...
همینطور ثروتمندها برگه ی آزمون فقرا، فقرا برگه ی آزمون ثروتمندان...
(ادامه دارد...)
...........................
استاد رنجبر/تفسیرگزیده/سوره انعام/صفحه 134
اینجا سوره ی مبارکه ی انعام آیه ی 53:
میگه ما آدم ها رو به وسیله ی هم آزمون میکنیم، امتحان میکنیم. یعنی چی؟! یعنی هرکدام برگه ی آزمون دیگری است.
به عنوان مثال: توی خانواده: زن مایه ی آزمون شوهره. شوهر مایه ی آزمون زنه... یعنی هرکدام برگه ی امتحانی دیگری است.
پدر و مادر برگه ی آزمونی بچّه ها و بچّه ها برگه ی آزمون پدر و مادر.
یعنی برخورد صحیح و ناصحیح هرکدام با دیگری، زمینه ی صعود و سقوط رو رقم میزنه.
(ادامه دارد...)
...........................
استاد رنجبر/تفسیرگزیده/سوره انعام/صفحه 134
همون که مولوی میگفت:
امتحان بر امتحان است ای پسر...
وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ : و بدین گونه است که ما آزمون میکنیم پاره ای را با پاره ای...
این آیه در ادامه ی آیه ی قبل هست که حکایت اغنیاء و فقرا رو در عهد پیامبر بیان کرد. خب اغنیاء، اشراف وقتی که دیدند پیرامون پیامبر آدم های تنگدست و تهیدستی هستند، همون ها شدند برگه های امتحانی این ها و این ها آن برگه ها را درست پر نکردند.
(ادامه دارد...)
...........................
استاد رنجبر/تفسیرگزیده/سوره انعام/صفحه 134
درستش این بود که بگن: این ها از نعمت و موهبت ایمان برخوردارند ، ان شاء الله که ماهم رنگ و بوی این ها رو بگیریم. بریم کنار این ها بنشینیم. همنشینی اثر داره.
درستش این بود که بر اون ها فخر و تفاخری نفروشند.
درستش این بود که اون ها رو حقیر ندانند، تحقیر نکنند
بگن چطور پیامبر با اون ها نشسته، ما که از پیامبر بالاتر نیستیم ماهم با اون ها مینشینیم، ولی اینگونه رفتار نکردند. درستش این بود که آرزو کنند اون چه خدا برای اون ها رقم زده، ولی چنین آرزویی نداشتند، بلکه میدونید چی گفتند؟!
(ادامه دارد...)
...........................
استاد رنجبر/تفسیرگزیده/سوره انعام/صفحه 134
May 11
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشکم را به دست باد میسپارم😢
تا سلامم را به تو برساند...😔✋
یک نیم نگاهت حلال تمام مشکلهاست♥️
السَّلامُ عَلَيكَ يا ثارَ اللهِ وَابنَ ثأرِهِ وَالوِترَ المَوتُورِ♥️🙏
🔆گفتگوى موسى (علیه السلام ) و ابليس
حضرت موسى (علیه السلام ) در مجلسى نشسته بود ناگهان ابليس به محضر آن حضرت رسيد، درحالى كه كلاه رنگارنگ درازى بر سر داشت ، وقتى نزديك شد از روى احترام ، كلاه خود را از سر برداشت و سپس به سر گذاشت وگفت : السّلام عليك .
موسى (علیه السلام ) فرمود: تو كيستى ؟، او جواب داد:من ابليس هستم .
موسى - خدا تو را بكشد، براى چه به اينجا آمده اى ؟
ابليس - آمده ام بخاطر مقام ارجمندى كه در پيش گاه خدا دارى بر تو سلام كنم .
موسى - با اين كلاه رنگارنگ چه مى كنى ؟
ابليس - با اين كلاه ، دلهاى فرزندان آدم (ع ) را آلوده و منحرف مى كنم (وقتى آنها به زرق و برق دنيا كه نمودارش در اين كلاه وجود دارد، دل بستند، براحتى از صراط حق ، منحرف خواهند شد).
موسى - چه كارى است كه اگر انسان انجام دهد، تو بر او چيره مى شوى ؟
ابليس - هنگامى كه انسان خود بين باشد و عملش را زياد بشمرد، و گناهانش را فراموش كند ( بر او چيره مى گردم ) و تو را از سه خصلت بر حذر ميدارم
1- با زن نامحرم خلوت نكن كه در اين صورت من حاضرم تا انسان را به گناه بى عفتى وا دارم
2- با خداوند اگر پيمان بستى حتما آن را ادا كن
3- وقتى متاع يا مبلغى به عنوان صدقه ، خارج كردى ، فورا آن را به مستحق بپرداز، زيرا تا صدقه داده نشده من حاضرم كه صاحبش را پشيمان كنم . سپس ابليس ، پشت كرد و رفت در حالى كه مى گفت : يا ويلناة علم موسى ما يحذّر به بنى آدم : واى بر من ، موسى (علیه السلام) دانست امورى را كه بوسيله آن ، انسانها را از آلودگى بر حذر مى دارد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى