eitaa logo
حُسنِ خُلق🌾🌾
121 دنبال‌کننده
73 عکس
65 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خیلی خوب بود😂 فرار زائر از دست موکب دارا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/hosnkholgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای خانمی که در روزهای اربعین بقصد به دنیا آوردن فرزندش در کربلا راهی سفر اربعین شد ✅کانال حسن خلق https://eitaa.com/hosnkholgh
کار خوب یک آرایشگاه مردانه. https://eitaa.com/hosnkholgh
🔰رژه کالسکه بچه هادر مراسم امروز رژه نیروهای مسلح در یزد با شعار جهاد فرزند آوری 🌹 🍃🍃🍃🍃🌳🌳 https://eitaa.com/hosnkholgh
👓 ❗️ بسیار مهم استفتای جالب و نظر صریح رهبری که قطعا برای طلابی که شهریه می گیرند به طریق اولی صدق می کند! https://eitaa.com/hosnkholgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 ترمیم سلولهای آسیب دیده مادر توسط جنین در بارداری‌ اصلا لازم نیست بچه‌ها به دنیا بیایند تا عصای دست مادر خود شوند! دانشمندان موفق به شناسایی سلول‌های بنیادین جنین در اعضای آسیب‌دیده زنان باردار، شامل مغز، کبد، کلیه، ریه و قلب شده اند. 🤰🏻👼🏻جنین، سلول‌های بنیادین خود را برای ترمیم سلولهای آسیب دیده مادر اهدا می‌کند! این پدیده یک مکانیزم تکاملی است: جنین با محافظت از مادر سعی در نجات جان خود دارد. جنین می‌تواند منبع تازه‌ای از سلول‌های بنیادین تولید تا حتی قلب آسیب‌دیده را درمان کند. 👌🏻اثرات مطلوب سلولهاي جنيني بعد از زايمان هم باقي مي‌ماند و سبب بازسازي مي‌شوند. ♻️با پیشرفت و تحقیقات جدید، رابطه بارداری متعدد زنان با سلامتی قابل درک می گردد. 🍃🍃🍃🍃🌿🌿🌿 https://eitaa.com/hosnkholgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر و مادرت را آزار نده و به درشتی خطاب نکن سوره مبارکه اسرا، آیه۲۳ https://eitaa.com/hosnkholgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻عبا رو گذاشتن برای کسی که بی یا کم‌حجاب هست، نه اینکه خانوم های محجبه ما، رو بذارن کنار و عبا بپوشند‌. ارزش ، به همین سختی هاست. یعنی برای اربعین، ما نمی‌تونیم یه گرما رو تحمل کنیم؟ https://eitaa.com/hosnkholgh
جدیدا وقتی می رم طرفای بازار،معمولا دودسته خانم می بینم یامانتو بلند وعبا پوشیدن یا هم..... چادری خیلی کم شده،دشمن قشنگ کارشو انجام داده،عباهایی هم تو بازار اومده که راحت خانما وسوسه میشن. این خیلی آزارم میده،کاش این خانمایی که چادر رو به این راحتی کنارگذاشتن بدونن که کم کم بلندی مانتو های بلند هم کمتر می شه.
✌️وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ و «ایّام اللّه» را به آنان يادآورى كن!  🔷دستگيري عبدالمالك ريگي خبیث در چهارم اسفند ۸۸؛ مصادف با ۹ ربیع الاول و عید ولایت امام زمان(عج) شده بود، که یقینا نشانه ای از نصرت و فتح الهی از یدّ قاهره ی ولایت است. ✡همو كه در يكي از عمليات هاي خود بعد از كشتار خطاب به دوربين گفت: "اين همه مي گوييد امام زمان، پس كجاست بيايد ما را دستگير كند" ❤️أيْنَ قاصِمُ شَوکَةِ المُعتَدِينَ کجاست در هم شکننده شوکت متجاوزان https://eitaa.com/hosnkholgh
‏وقتی یه کارو شروع میکنم و برای بقیش حوصلم نمیاد : https://eitaa.com/hosnkholgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥اگر میخواید بدونید اینترنشنال چقدر.... و از کاه کوه میسازه ، ببینید! https://eitaa.com/hosnkholgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️❌ خطر بیخ گوش ماست! 📌بخدا قسم حداکثر تا ۲۰سال آینده کسانی ثروتمند محسوب می‌شوند که فرزندان بیشتری داشته باشند؛ و آن‌وقت حسرت خواهیم خورد که این سیدبزرگوار چقدر تاکید کردند و ما سرگرم بهانه‌تراشی؛ آن وقتی که دیگر دیر است و قطعا پشیمانی فایده‌ای ندارد و نمیتوانید با زدن یک دکمه، برای فرزندان‌تان خواهر و برادر تولید کنید از ما گفتن بود... فاعتبروا... 🎙به‌روایت https://eitaa.com/hosnkholgh
در توهین آشکار به خانم جمیله علم الهدی: شما «بیجا» می‌کنی از طرف من حرف میزنی! آهای کیانیان ✍️🏻 خانم علم الهدی گفتند: مرد ایرانی! نه جیره خور سفارت ملکه!🤤 https://eitaa.com/hosnkholgh
📸 عکسی از کفش استاد سید مجتبی خامنه‌ای فرزند حضرت آقا شب گذشته در مراسم رونمایی از یک کتاب مورد توجه قرار گرفت. میگن قیمت حدودی این کفش ایرانی ۳۰۰ هزار تومان است. 🔻 ما که سالها پای درس ایشان با این صحنه ها روبرو بودیم و برای من تازگی ندارد، در چندسالی که خدمت ایشان میرسیدیم یک انگشتر ساده هم دست ایشان ندیدم، یک شال داشتند که چندسال همان را میپوشیدند، عبا و قبا هم تکراری و‌کهنه بود، روی زمین مینشستند، میکروفن ساده استفاده میشد، یک لیوان چای و آب معمولی هم مثل همه شاگردان میخوردند، گاهی سرفه میکردند که مشخص بود سرفه های قدیمی است و وقتی میگفتیم مداوا کنید میفرمودند خوب میشه، حتی یکبار گفتیم یادگار جنگ است؟ فرمود ما کجا جنگ کجا، باخنده گفتیم خب عکس هایتان درجنگ موجود است ولی طفره رفتند و بحث را عوض کردند. 📌می‌گویند نصف ثروت مملکت دست ایشان است و عده‌ای هم باور می‌کنند! یک سوال؛ ایشان که الان پنجاه سال را رد کرده‌اند و در این سال‌ها زندگی بسیار ساده‌ای داشتند. این همه ثروت را پس چه زمانی قرار است استفاده کنند! 🔻 برخی فرزندان دهیارها را میشناسم که امکانات شخصی آنها از ایشان بیشتر است، واقعا کاش فضایی باز شود و این مطالب گفته شود، فقط هم ایشان نیستند، زندگی ساده رهبری واقعا ستودنی است، یا همراهی همسر ایشان با این زندگی ساده درحالیکه همسر شخصیت اول کشور هستند خیلی آموزنده است ولی ما آنقدر نگفتیم که برخی از نسل جدید کاخ های شاه و‌ فقر زمان پهلوی را میبینند ولی طرفدار پهلوی میشوند!... ✅ما مقصریم که حقایق را نگفتیم، آره ما مقصریم... 👤 شیخ https://eitaa.com/hosnkholgh
📌چرا کسانی که در زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است❓ مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت: من مرتکب گناهی شده ام.🌟امام صادق(علیه السلام) فرمودند: خدا می بخشه ️ آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمودند: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است ️ امام فرمودند: مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن امام صادق(علیه السلام) رو به آن مرد کرد وفرمودند: خدا می بخشد، من ترسیدم که را قضا کرده باشی! 💠از ازامام_جعفر_صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر_زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند: به این دلیل که غالبا نمازهایشان است... 📚کتاب رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/hosnkholgh
سوتی های امروزِ منِ نو آموزگار صفرکیلومتر😂4مهر402 یوم الشروع 1. موقعی که وارد کلاس شدم بعداز سلام و احوال پرسی گرم خواستم پای تابلو با ماژیک مطلبی بنویسم بسم الله بنویسم که یهو بچه ها داد زدن آقا نه ، آقا نه بعد زدن زیر خنده یه لحظه جا خوردم گفتم خدایا چی شده چی اشتباهی کردم این اول وقتی😳 داد زدن که اقا نه آقا نه اون تابلو هوشمنده.😂تو اون یکی دیگه بنویس😂 یهو جاخوردم آخه میدونید چیه دوستان خودمونیم تاحالا تابلو هوشمند از نزدیک ندیده بودم😂😂😂 2. یکی از بچه ها خیلی خیلی شیطون بود در حین شلوغی یه دفعه گفتم آقا حواست اینجا باشه😡 فامیلیت چه بود؟ گفت مطبوعی خوب نشنیدم👂 چی گفت از زبونم پرید متاسفانه البته ببخشید بخدا ، معذرت می‌خوام گفتم مدفوعی؟ که یهو کل کلاس رفت رو هوا😂 دیگه تا بخوام جمعش کنم کلی بچه ها خندیدن.😂ولی خدایی واقعا از زبونم پرید😂 شانس اوردم خودش شیطون بود و مسخره وگرنه خیلی عذاب وجدان میگرفتم 3.در ادامه داشتم پایی تابلو قوانین و ممنوعاتی رو که خودشون تصویب کردن می‌نوشتم که نوشتم جیق و داد. یکی گفت استاد جیغ با غینه نه قین..من ک هول شدم برا اینکه ضایع نشم سریع پاک کردم و متنو کلا عوض کردم ن جیق نوشتم نه جیغ😂. 4.یکی دیگه از ممنوعات کلاس نوشتم خوردن خوراکی سر درس بدون اجازه ممنوع.. یکی ته کلاس گفت اقا اجازه☝️یعنی الان به من اجازه میدی در حین درس غذا بخورم.. فهمیدم قات زدم😂 سریع قید اجازه# رو پاک‌کردم 5.دوستان من روستایی ام تابستونی کارگری بیل کلنگی می‌کردم بخاطر تاول به دستام حنا گذاشته بودم.کارگرا بهتر میدونن حنا مرحمه خوبیه برا پوست نازک شده.. خلاصه شانس بد ما یه مقداری از حنا هنوز رو ناخونم وجود داره یعنی نصف ناخونم سفید سفید نصفش قرمز😂 یکی از بچه ها گفت استاد ببخشید ناخون مصنوی برا خوشگلی گذاشتی کل کلاس زدن زیر خنده😂 والا حقیقتش اون لحظه هیچ جوابی ندادم.با لطایف الحیلی بحث رو عوض کردم 😂 خب شما بودین چ می‌گفتین.؟ 6.گذشت زنگ بعدی شروع شد من در حین صحبت کردنم مثلا برای نمایش اقتدار استادی داشتم راه می‌رفتم قدم میزدم حواسم پرت شد یه پام از روی سکوی بیست سانتی که پایی تابلو هستش یه مرتبه اومد کف کلاس😂 البته زود خودمو جمع جور کردم که فقط نقش بر زمین نشم ولی خب همکاران گرامی -وی ای آر- دانش آموزان خیلی قوی‌تر از این حرفاست خنده با ترسشون داد می‌زد که آقا معلم سوتی بدی داده😂 7.کلاس باید تا ساعت ۱۲ ده دقیقه بالا تمام می‌شد.. من ۱۲ ده دقیقه کم آزادشون کردم.دم در به همه دست دادم..همه میگفتن استاد واقعا دوست داریم و از این حرفا...همه ک رفتن بیرون خودم آخری با شوق ذوقی با چاشنی غرور کاذب اومدم بیرون دیدم خانم معاون داره همه رو جمع میکنه برمیگردونه گفت چخبره استاد انگار عجله خودت بیشتره بابا زوده ۲۰ دقیقه دیگه داری😂😂 هیچی دیگه همه برگشتن ۲۰ دقیقه آخر رو فقط جک می‌گفتیم 8.ادامه ش.. خدایی انگشتم خسته شده😂🙏🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/hosnkholgh
📣 جوان‌ترین و سالمندترین استان‌های کشور کدام هستند؟ سرپرست مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت: 🔸براساس درصد جمعیت سالمندان؛ گیلان، مازندران، تهران، اصفهان و البرز سالمندترین استان‌های کشور هستند. 🔸از نظر تعداد جمعیت سالمندان نیز استان‌های تهران، خراسان رضوی، اصفهان و فارس بیشترین تعداد سالمند را دارند. 🔸استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، و کهگیلویه و بویراحمد از نظر درصد جمعیت جوان‌ترین استان‌ها هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 فیلم دیده نشده از دوربین مداربسته بیمارستانی که سلیمانی پشت در اتاق عمل چشم انتظار عمل جراحی نوه دوست شهیدش بود. ✨️✨️✨️ https://eitaa.com/hosnkholgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*روی میز این داروخانه نوشته شده ، داروی مسکن قلب موجود است ، موثر و بدون عوارض ، مشتری پس خرید داروی خود درخواست داروی مسکن قلب هم می نماید و ببینید اقدام بسیار جالب داروخانه ای را* قرآن کریم
مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد. جلوی آن‌ها یک جلد قرآن مجید و مقداری پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا پول را...؟! اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کنید: نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم ،پس پول را می‌گیرم که فایده‌ی آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و پول را انتخاب کرد. سپس از کشاورزی که پیش او کار می‌کرد خواست یکی را انتخاب کند: کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا پول را انتخاب می‌کنم. سپس از آشپز پرسید که قرآن را انتخاب می‌کنید یا پول را؟ آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابراین پول را بر می‌گزینم... نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود. این پسر خیلی فقیر بود. مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب می‌کنی تا غذا بخری یا به جای این کفش پاره‌ی خود کفش جدیدی بخری پسر گفت: درست است که من نیاز دارم کفش نو بخرم یا اینکه مرغی بخرم و با مادرم میل کنم ؛ ولی من قرآن را انتخاب می‌کنم ، چرا که مادرم گفته است: یک کلمه از جانب خداوند تبارک و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین‌تر است. قرآن را برداشت ؛ بوسه‌ای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن دو پاکت دید: در یکی از آن‌ها ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت.در دیگری‌وصیت‌ نامه‌ای بود که ایشان را وارث تمام اموال و دارایی مرد ثروتمند قلمداد می‌کرد. مـــــــرد ثروتمند گفــــــت: *هر کسی گمانش نسبت به خداوند خوب باشد خدا او را ناامید نمی‌کند.* ✅ گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟!؟ 🔹آيه ۱۱۴ سوره مباركه «طه» رويگردانی و اعراض از ذكر و ياد خدا را عامل اصلی تنگ‌دستی و سختی در زندگی انسان معرفی می‌كند: *«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»* پس تلاش کنیم از خدا و قرآن فاصله‌نگیریم. *سعی کن یه جوری زندگی کنی* *که خدا یادت کنه نه بنده‌ی خدا https://eitaa.com/hosnkholgh
موقع ازدواج، آقای نبی لو ۲۳ سال داشت، من ۱۹ سال. همیشه می گفت، ما دیر ازدواج کردیم. خانم حیف نبود؟ این زندگی، به این خوبی رو، ما چهار سال زودتر می تونستیم شروع کنیم. چرا دیر ازدواج کردیم؟! همیشه می گفتن وقتی انسان می تونه زندگی خوبی داشته باشه، چرا دیر؟! بعد شاید باورتون نشه، دخترم مون که ۱۴ سالش بود، خود آقای نبی لو واسطه ازدواج دامادم با دخترم شدن ... اصغر آقا یه طلبه ساده، از روستا های استان همدان بودن و پسر دایی بنده، که در قم در حال تحصیل بودن، یه روز در حرم، همسرم به ایشون گفته بودن، چرا شما ازدواج نمی کنی؟! گفته ‌بود، من شرایط ازدواج ندارم... گفته بودن، حالا اگر من یه خانواده ای رو پیدا کنم که حاضر باشن با شرایطی که داری به شما دختر بدن، شما چکار می کنی؟! ایشون گفته بود، اصلا محاله یه همچین چیزی... من یه طلبه ساده ام... هیچی ندارم... پدرم خوب یه کشاورزه... محاله کسی به من دختر بده... گفته ‌بودن، نه من یه خانواده ای رو می شناسم که شما رو می شناسن، من شما رو بهشون معرفی کردم... برای من خیلی سخت بود. چون فامیل هم بودیم.. گفتم برای من وجهه خوبی نداره، بری و پیشنهاد بدی... آقای نبی لو می گفتن، نه روی شناختی که من از این جوون دارم، دوست ندارم همچین پسری رو از دست بدیم. بعد من می گفتم، اصلا، مگه دختر ما چقدر سن داره، که ما خودمون بخوایم اقدام کنیم برا ازدواجش؟! خلاصه ایشون تونست منو قانع کنه برای این کار ... شهید نبی لو به دامادم گفته بود، من با خانواده این دختر صحبت می کنم. اونها هم با دخترشون مطرح کنن، اگر بتونم موافقت همه شون رو بگیرم، حتما میام بهت میگم. حالا من مونده بودم، چطوری این موضوع رو با دخترم مطرح کنیم. به همسرم گفتم، حالا چطور می خوای به طیبه بگی؟! گفت خانم، اونم راهش رو بلدم. من خودم یه جوری میگم. ایشون نشستن شروع کردن به صحبت کردن با دخترم، که چقدر ازدواج خوبی داره، و چقدر باعث دوری از گناه میشه و اینکه اگر پسر مومن با تقوایی باشه و ... اینها رو توضیح داد برای دخترم، خیلی با بچه ها راحت بود. بعد گفت حالا اگر من به عنوان پدرت، یه پسری رو معرفی کنم که تمامی این خصوصیاتی که گفتم، داشته باشه، تو چکار میکنی؟ نظرت چیه؟! دخترم بنده خدا همین جور مونده بود... همسرم به دخترم گفت: نه حالا نمی خوام جواب بدی، خوب فکرات رو بکن، بعد جواب بده... من به عنوان پدر تو، خوشبختی تو رو می خوام. اگر یه روزی چنین پیشنهادی بدم، نظرم رو می پذیری؟! بعد از مدتی مجدد موضوع رو با دخترم مطرح کردیم و دخترم هم موافقت کرد. وقتی مجدد با پسر داییم مطرح کرده بودن، ایشون گفته بودن، من حتما باید این خانواده رو ببینم، پدرش رو ببینم، مادرش رو ببینم، رو چه حسابی با این شرایط من، حاضرن به من دختر بدن؟! گفته بودن باشه من هماهنگ می کنم، بیا حرم، بگم پدرش هم بیاد، با هم صحبت کنید. می گفت رفتیم نشستیم، اصغر آقا هم هی نگاه می کرد، با یه حالت نگرانی می گفتن نیومدن، نمی خواید یه تماس بگیرین، ببینید چرا نیومدن؟! گفته بودن: الان من پدر اون دختر، چی می خوای بهش بگی؟! خندید گفت: نه حالا بیان، من بهشون میگم. گفته بودن، اومدن دیگه... من الان پدر اون دختری هستم که گفتم، من طیبه رو برای شما در نظر گرفتم. دامادم تعریف می کنه که وقتی بابا این حرف رو زد، از یه طرف واقعا تو دلم یه همچین چیزی رو می خواستم و دوست داشتم چنین ازدواجی انجام بشه، همیشه می گفتم، کاش این دختر سه چهار سال بزرگ تر بود، من جراتش رو داشتم، که مطرح کنم. از اون طرف می گفتم، کاش زمین دهن باز می کرد من می رفتم داخلش، چقدر راحت بابا گفت، من پدر اون دخترم... خلاصه با هم صحبت کرده بودن و آقای نبی لو گفته بودن از نظر من مسئله ای نیست. به لحاظ مالی هم حاضرم از حقوق خودم، یه کمکی به شما بکنم، ولی راستش رو بخواید، نمی خوام پسری مثل شما رو از دست بدم. من با خانواده هم صحبت کردم و هماهنگ هستند. الحمدالله دختر من ۱۴ سالگی ازدواج کرده... تا به امروز، حتی یکبار هم نگفتم، کاش دوسال دیرتر این ازدواج انجام می شد. الحمدالله هم خودش تونسته عاقلانه با این موضوع برخورد کنه، هم خدا رو شکر، انتخابی که همسرم کرده بود، مناسب و شایسته بود. و تا به امروز هم واقعا خیلی راضی هستیم. دخترم الان یه وقتایی که در فراق پدرش گریه می کنه، میگه، بابا دستت درد نکنه، واقعا عاقبت به خیری منو می خواستی... 🔹خاطره همسر شهید مدافع حرم از واسطه گری برای ازدواج دختر ۱۴ ساله اش در مصاحبه با رادیو معارف # https://eitaa.com/hosnkholgh