#کربلا
#شب_دوم
باز هم آب بهانه شد و یادت کردم
یادت افتادم و با گریه عبادت کردم
اشکها ریختم و غسل شهادت کردم
روضهخوانت شدم و عرض ارادت کردم
تا بیفتد به من آن گوشه نگاهت، آنگاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
حرفی از کربوبلا شد که دلم میلرزد
چشمم از اشک پُر و عکس حرم میلرزد
باز هم مرثیه در دست قلم میلرزد
کوه هم شانهاش از وسعت غم میلرزد
وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
کاروان رفت و زمان از سفرت جا میماند
آسمان خیره به چشمان ترت جا میماند
شهر از فیض نماز سحرت جا میماند
کعبه از گردش بر دور سرت جا میماند
و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»...
ناگهان حس غریبانهای آمد به وجود
چشمها باز شد و در پی یک کشف و شهود
بوی سیب آمد و میخواند لبم اذن ورود
در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود
در و دیوار حسینیه همه شد مداح
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله»
✍️#محمد_غفاری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_کاروان_به_کربلا
...این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست
در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست
جز در بَرِ یکتا قدِ این فرقه دو تا نیست
حتّی جرس قافله، غافل ز خدا نیست
رکن و حَجَر و حِجر، ز هجر است پریشان
زمزم ز دو چشم آب بریزد پیِ ایشان
اینان که روانند، همه روح و روانند
این سلسله هر یکتنشان جان جهانند
این طایفه از طفل و جوان، پیر زمانند
این قافله شب تا به سحر، نافلهخوانند
بازار جهان اینهمه سرمایه ندارد
گلزار جِنان این قَدر آرایه ندارد
این قافله جز عشق، رهآورد ندارد
عشقی که بهجز سوز و غم و درد ندارد
یک آینه، بر چهرهٔ خود گَرد ندارد
جز شیر زن و غیر جوانمرد ندارد
مُحرِم شده از کعبهٔ گِل، راه فتادند
از گِل بهسوی کعبهٔ دل، روی نهادند
این قافله را بانگ جرس، گریه و نالهست
این قافله نی، باغ گُل و سوسن و لالهست
از نور، به گِرد رُخشان حلقهٔ هالهست
در محمل خود، حاجیه بانوی سهسالهست
با سورهٔ عشق آمده، هفتاد و دو آیه
چون ماه و ستاره پی هم، سایه به سایه
این طفل، به غیر از دُرِ دُردانه نبودهست
دردانهٔ من، با موی بیشانه نبودهست
جایش به جز از دامن و بر شانه نبودهست
گنج است، ولی گوشهٔ ویرانه نبودهست
این دختر من، نازترین دختر دنیاست
دختر نه، که در مِهر و وفا، مادر باباست
ای کعبه ببین، غرق صفا مُحرِمشان را
ای کوفه چه کردی بدنِ مُسلمشان را؟
ای ماه ببین ماه بنیهاشمشان را
ای سَرو ببین سروِ قدِ قاسمشان را
ای صبح کجا آمده صادقتر از اینان؟
ای عشق بگو نامده عاشقتر از اینان
چاووش عزا همره من روح الامین است
ای خصم اگر تیر و کمانت به کمین است
در دستت اگر کعب نی و نیزهٔ کین است
سردار سپاهم پسر اُمّ بنین است
آوردهام از جان شما تاب بگیرد
چشمی که ز چشمان شما، خواب بگیرد
ای قوم هوس! عشق، هواخواه حسین است
سرهای سران، خاک به درگاه حسین است
خورشید فلک، مشتری ماه حسین است
ای روبَهیان، شیر به همراه حسین است
آن فضل که در قافلهام نیست، کدام است؟
عبّاس، ترازوی مرا سنگ تمام است
ای روشنی چشم و، چراغ دل زینب
کشتی نجات همه و ساحل زینب
وی ماه رخت روشنی محفل زینب
دوری مکن از دیده و از محمل زینب
دارد سفر ما سفر دیگری از پی
من روی شتر راه کنم طی، تو سر نی
✍️#علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_کاروان_به_کربلا
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میآمد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
✍️#مریم_سقلاطونی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_کاروان_به_کربلا
خیر را من باب نابودی شر آوردهام
خاندانم را به امداد بشر آوردهام
با بروز آشکار وجه ثاراللهیام
کربلا را از دل تاریخ درآوردهام
داغ، هرچه دارد این صحرا خریدارم به دل
دل که جای خود برای دوست سر آوردهام
طفل بودم با دعایم کوفه باران میگرفت
من چه حاجاتی که در این شهر برآوردهام
نامههایی که فرستادند همراه من است
کودکان را از جفاشان بیخبر، آوردهام
چه نیازی هست به خورشید و ماه کربلا
کاروانی با خود از شمس و قمر آوردهام
هم برای خاکهای داغ این صحرا بدن
هم برای آن تنور داغ، سر آوردهام
بعد عباسم بنا دارم علمداری کند
خواهرم را بیشتر از این نظر آوردهام
اکبرم را، اکبرم را، اکبرم را، اکبرم
آنکه از جان خواهم او را بیشتر آوردهام
کاش شرمنده نگردم آخرش پیش رباب
اولین بار است اصغر را سفر آوردهام
اشک، بیش از خون، ز دین حق حفاظت میکند
دختران را از پسرها بیشتر آوردهام
تا نبیند صورت حوریهها را آفتاب
از ملائک سایهای از بالوپر آوردهام
✍️ سروده گروه #یامظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_کاروان_به_کربلا
اینجا کجاست ای گل زهرا به ما بگو
گـر کـربـلاست، با من غممبتلا بگو
سـرتاسـر وجـود مرا غم گرفته است
از این زمیـن محنت و درد و بـلا بگو
داری دعـا بـه زیر لب و آه میکشی
زیـن آه سینهسوز برایم بیا بگو
در گوش ذوالجناح چه گفتی که شد ملول
من که غریبـه نیستم ای آشنا بگو
اینجا اگر که وعـدهگه توست باخدا
با مـن ز وصل دوست برای خدا بگو
باآنکه گفتهاند برایم زماجرا
من صبرمی کنم تو از این ماجرا بگو
صف بستهاند دربر ما نیزهدارها
یحیـای اهلبیت از این نیزهها بگو
یک باغ لاله، اینهمه گلچین دگـر چـرا
ای باغبـان! برای من از لالهها بگو
کردی اشارهای به من از قتلگاه خویش
دیگر نگفتـه بودمت از این منا بگو
تنها امیـد و دلخوشیم در جهان تویی
بی تو چگونه زنـده بمانم بیا بگو
با اشک و آه و ناله «وفایی» تمام عمر
از زینب و حسین و غم کـربـلا بگو
✍️#سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_به_ماه_محرم
در این فِراق چقدر از طراوتم کم شد
چقدر بد شدهام... خوب شد محرم شد..
چقدر یکسره محتاج گریهام شب و روز
دوباره روضه بخوان بلکه اشک مرهم شد
و بست زخم عمیق گناههایم را
و آبِ ریخته بر آتش جهنم شد
و ریخت روی خطوط سیاه نامهی من
و جوهر همه سیئات در هم شد
و راه یافت همین اشکها به عمق دلم
و جا گرفت در این شورهزار و زمزم شد
مرا گذاشت به روی صراط عاشورا
و خود مسیر تو را قطره قطره پرچم شد
ز راه توبه مرا برد تا رضاً برضاك
سپس شهادت من هم قضای مبرم شد
که عیب نیست اگر آرزو به دل دارم
مگر نبود که گریه شفیعِ آدم شد؟
بجوش چشم من امشب که خاکِ دل، تشنه است
و شکر کن که بساط عزا فراهم شد
هوای شرجی و پر بغضِ ظهر عاشورا
شبانه بر دلِ سردم نشست و شبنم شد
چقدر بر مژهام جای اشک خالی بود
چقدر خوب شدم، خوب شد محرّم شد
✍️ #انسیه_سادات_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
باران گرفت، گوشهی چشمم دوید اشک
همچون پرنده از قفس دل پرید اشک
تنها به مرقد تو رسیدم ولی ببین
تا گفتم "السلام علیکم" رسید اشک
چیزی نداشتم که برایت فدا کنم
قطره به قطره آبرویم را خرید اشک
جان مرا گرفت و دوباره به نام تو
انگار روح تازه به جانم دمید، اشک
در قلب من خدا به ودیعت نهاد شوق
در چشم من برای شما آفرید اشک
نمنم کنار روضهی باران صبحدم
میخواند پشت پنجره شعر سپید، اشک...
✍️ #طیبه_عباسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
من به غمهای تو محتاجتر از لبخندم
من به این ناله به این اشک، ارادتمندم
کوچه پس کوچه خیابان به خیابان همه تو
قطرهام باز به دریای تو میپیوندم
دائماً ذکر تو را زیر لبش میگوید
همصدا با همۀ سینهزنان سربندم
عشق دنیای عجیبیست؛ که با بودن آن
از غم و سوختن و آه شدن خرسندم
پای داغت همۀ هستی من میسوزد
و چه خوشبختم اگر دانهای از اسپندم
«یَومَ تَبیَضُّ وُجوهٌ» اثر روضۀ توست
با همین آیه چه خوب است که بشناسندم
✍️ #علی_گلی_حسینآبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
دوباره لوحِ دلم در طواف ماتم شد
دوباره رختِ عزا بر تمام عالم شد
فلک به شانهی تقدیر میکشد ما را
که عکس روی دل آرام او مجسم شد
چه ماتمی است که هرآینه نوا دارد
چه شورشی است که هر روزمان محرم شد
ببین که ولوله بر جان عرشیان افتاد
چو از برای سری نیزهای فراهم شد
صدای کیست که هر دم بُنَیَّ میگوید
نوای کیست که با این زمانه توأم شد
سری به نیزه بلند و زنی کمان قامت
تمام عرش به سوگ عزای اعظم شد
قسم به مادرِ آب و به مِهرِ او سوگند
خجل ز تشنگی تو فرات و زمزم شد
خمیرمایهی قلبم به کورهی عشقش
ز آتشِ جگرِ او بسوخت تا جَم شد
به عزت و شرفش بس همینکه در عالم
میان نوحه کنانش خدا مقدم شد
✍️ #زینب_جماعتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_به_ماه_محرم
ای فصل لالههای معظّم خوش آمدی
شهر همیشه سرخ محرم خوش آمدی
در چشمهای تشنهی با شب عجین من
سیل شدید، آتش نمنم خوش آمدی
در جان زخم خوردهام از جور روزگار
ای مهربانترین غم عالم خوش آمدی
ای از حجاز آمده تا دشت کربلا
اشک فرات، گریهی زمزم خوش آمدی
ای بیرق، ای کتیبهی در عشق کهنهکار
بار دگر به مسجد اعظم خوش آمدی
ای ابر بیامان قدمت روی چشم ما
طومار نوحههای دمادم خوش آمدی
ای کاروان که یاد تو و داغهای تو
بر هر مصیبتی شده مرهم خوش آمدی
بر پرچم حسینیه زهرا نوشته است
به مجلس عزای حسینم خوش آمدی...
✍️ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
غرق غفلت، غرق امواج گناهان آمدم
با امید شستشو در بحر غفران آمدم
تا که شاید با غم عشق تو سودایی کنم
گرچه آهی در بساطم نیست، نالان آمدم
بعد یکسال آزگار این سو و آن سو رو زدن
با سری پائین و با شرمی فراوان آمدم
خسته از دنیایم ای ارباب! تحویلم بگیر
چکمههایم روی دوش است و پشیمان آمدم
مثل طفل خانه گم کرده میان کوچهها
تا به پرچم خورد چشمانم، هراسان آمدم
ای پناه روزهای سخت و سرد زندگی!
باز کن آغوش گرمت را که لرزان آمدم
دست خالی مرا بین محبانت بگیر
رو سیاهی در میان رو سپیدان آمدم
با نیابت از شهیدی هر شب اینجا میرسم
من به امید دعاهای شهیدان آمدم
تا صدای مادرت پیچید بین آسمان:
«یا بُنَيَّ یا بُنَيَّ» من پریشان آمدم
✍ #مصطفی_هاشمی_نسب
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
میخرم بر جان خود درد و بلای روضه را
میکشم بر صورتم دست شفای روضه را
پیش تو آخر سیاهی روسپیدم میکند
دوست دارم پرچم بزم عزای روضه را
کربلا قسمت نشد، عیبی ندارد لااقل
ای خدا از ما نگیری کربلای روضه را
نام تو آمد میان، پس میشود احساس کرد
بوی سیب سرخ جاری در فضای روضه را
مادرت با هر «حسین» ما به سینه میزند
مینشیند ابتدا تا انتهای روضه را
میشود بیمه تنش از هر مریضی و بلا
مطمئناً هرکسی خورده غذای روضه را
مزهاش زیر زبانش هست تا پایان عمر
نوش جان کرده کسیکه قند و چای روضه را
در قیامت میشود محشور هرکس با کسی
با خودت محشور کن ما بچههای روضه را
✍️ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
صد بلا رد میشود با قطره اشکی بر حسین
پس خدایا در بلاها اشک نمنم را مگیر
چند ماهی میشود تنها دعای ما شده:
ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر
بیرقت را سالها در دستهها برداشتیم
یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر
گریه بین روضههای دستهجمعی بهتر است
نعمت مرثیهخواندنهای با هم را مگیر
فیض میبردیم از یک آه سوزان بر حسین
یارب از سینهزنان فیض دمادم را مگیر
در لباس رزم با کفار خونم را بریز
در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر
✍️ #آرش_براری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_شهادت
#ورود_به_ماه_محرم
#پیراهن_امام_حسین_ع
گاهي براي درك يك مطلب
بايد كه از مقتل عقبتر رفت
هرقدر كه قصه مقدستر
بايد كه در آن باادبتر رفت
روزي كه كوه آتش نمرود
حمله به ايمان خليل آورد
از آسمان هفتم رحمت
پيراهني را جبرييل آورد
پيراهني كه از بهشت آمد
تا حرز جان انبيا باشد
پيراهني كه خوب میدانست
بابِل شروع ماجرا باشد
پيراهني كه تاروپود آن
در نقش تاريخ مصور بود
پيراهني كه بعد ابراهيم
ميراث اسحاق پيمبر بود
پيراهني كه يوسف عطرش
بينايي چشمان يعقوب است
پيراهني كه در شداید نيز
آرامش اندوه ايوب است
آن پيرهن روز احد حتي
بر جان پيغمبر سپر بودهست
زخم تنش از زخمهایی كه
خورده پيمبر بيشتر بودهست
در همنشینی با پيمبرها
هرچند كسب آبرو كردهست
بالاتر از اين افتخارش نيست
او را خود زهرا رفو كردهست
پيراهني كه احترامش را
پيغمبران هم حفظ میکردند
روز دهم در گوشهی گودال
از پيكري بیسر درآوردند
پيراهني كه عدهای بیدین
با نيت قربت درآوردند
باآنکه آسان در تن او رفت
بسيار با زحمت درآوردند
پيراهني زخمي شمشيرو
پيراهني زخميِ سرنيزه
پيراهني كه عصر عاشورا
خورشيد را ديدهست بر نيزه
پيراهني كه شعله اندازد
هرروز بر جان مقرمها
پيراهني كه زينت عرش است
در اول ماه محرمها
پيراهني كه بر تن منجي
فرياد مظلومي عاشوراست
پيراهني كه در قيامت هم
بر روي دست حضرت زهراست
✍️ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
ققنوس غم صلا زده لبیک یا حسین
عشّاق را صدا زده لبیک یا حسین
نقشی به هرکجا زده لبیک یا حسین
بر پرچم عزا زده لبیک یا حسین
آتش به قلبها زده لبیک یا حسین
بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است
دمّامه آورید که داغ دمادم است
احوال آسمان و زمین جمله در هم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین!
ای روشن از تجلی تو آسمان من
سرشار از محبت و عشقت جهان من
ای عبد خانوادگیات خانمان من
خوردهست مُهرِ مِهر تو بر قلب و جان من
این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین
معراج، آیتی ز مقام و جلال تو
قوسیْن، شرحِ ابروی همچون هلال تو
دیگر نیامده است و نیاید مثال تو
فرمود مصطفی به بیان کمال تو،
بر عرش کبریا زده لبیک یا حسین
شکر خدا که داغ تو بر جان خریدهایم
گشتیم در جهان و تو را برگزیدهایم
عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیدهایم
در شاهراه کوی شهادت شنیدهایم
آغاز و انتها زده لبیک یا حسین
فطرس گواه میدهد آقایی تو را
حُر دیده است حُسن پذیرایی تو را
تاریخ شاهد است شکیبایی تو را
زینب لوای غربت و تنهایی تو را
در دشت کربلا زده لبیک یا حسین
داغی که آب خواستنت بیجواب ماند،
داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند،
آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند،
آن صحنهای که از تو و بزم شراب ماند،
آتش به قلبها زده لبیک یا حسین
✍️ #سیدروح_الله_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است
همین نوشته که یک "یا حسین مظلوم" است
همین حروف که در امتداد هم، حرفش
سلامها به همان کاروان معصوم است
همین ستون و همین سقف هم که در ظاهر
از اینکه گریه کند، هایهای محروم است
و منبری که بر آن قرنهای طولانیست
ستاره میچکد از روضهای که منظوم است
همین تکان دادنهای پرچم عاشق
که در محافل اندوه عشق مرسوم است
و آجرآجر شهر دوباره مشکی پوش
که سر به شانهی دیوار عرش، مغموم است
و رود اشک که تأثیر شیر مادرم است
و در برش غم و مهر حسین معلوم است
شود شفیع من و تو بهروز رستاخیز
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است
✍️ #اعظم_سعادتمند
پن:
#علامه_سید_محمدحسین_طباطبایی: فردای قیامت این کتیبهها ما را شفاعت میکنند
#مرشد_چلویی: من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم/روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#کربلا
#شب_دوم
منظر دلهای ماست کربوبلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
یک نگهِ کربلا بِهْ بُوَد از صد بهشت
جنّت اهل دل است صحن و سرای حسین
دیدن باغ بهشت، مژده به زاهد دهید
زاهد و حور و قصور... ما و لقای حسین
تربت پاکش بُوَد داروی هر دردمند
دار شفای خداست کربوبلای حسین
مُلکِ سلیمان بود در نظرش بیبها
آنکه گدایی کند پیش گدای حسین
هر که رود کربلا بوسه به خاکش زند
بشنود از قدسیان، بانگ و نوای حسین
چون به عزاخانهاش پا نهی، آهسته نِهْ
بال ملائک بُوَد فرش عزای حسین
خندهکنان میرود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین..
✍️ #هاشم_شکوهی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قیامت
که زیر سایۀ این خیمه کردهایم اقامت
شفیع گریهکنانش ائمهاند یکایک
به این دلیل که جمع است در حسین امامت
کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت
کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت
چه نعمتیست نشستن میان مجلس روضه
که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت...
کسى که در پى کار حسین نیست، محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت...
کسی که در کفنش تربت حسین نباشد
چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت؟
پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی
خدا قیامت خود را سند زدهست به نامت
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_به_ماه_محرم
در غُصه و غم، پناه دادی ما را
در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را
در مجلس روضه یا اباعبدالله...
ممنونم از اینکه راه دادی ما را
✍ #سید_مجتبی_شجاع
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_رقیه_س_شهادت
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو، ندیده ندیده
نگاهت چو خورشید، گرم است و گیرا
که بر شام تارِ، دلِ من دمیده
رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سر!
غم و شادیام آه در هم تنیده...
رخ دخترت مثلِ ماهی گرفته
قد دخترت چون هلالی خمیده
فدای سرت زخمهای تن من
که اشکم برای تو تنها چکیده
صدایم گرفته! دعایم گرفته
نفسهای من شد، بریده بریده...
شده محفل ما، «پدر_دختری» باز
کنار سرت دخترت آرمیده
✍ #فاطمه_معصومه_شریف
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چنان شمعم که امشب کُنج این ویرانه میگِریَم
هنوز از غُصهی بزمِ مِی و پیمانه میگِریَم
دل اهل حرم میسوزد از اشک شرربارم
پدر جان! در فراقت آنقَدَر طفلانه میگِریَم...
عجب آرامشی در خانهی ما بود، یادت هست؟
چنان طفلی که گُم کردهست راهِ خانه، میگِریَم
به روی شانهات سر مینهادم وقت خوابیدن
ولی امشب ببین از دردهای شانه میگِریَم
دلم تنگ تبسّمهای شیرینت شده بابا
تبسّم کن برایم، دیگر ای بابا نمیگِریَم...
✍ #علی_مقدم
و📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم
با پریشانی نمیخواهم پریشانت کنم
کاش میشد زخمهایت را بریزم در تنم
تا فقط اندازهی یک زخم، درمانت کنم
سفرهدارا ! سفرهام خالیست، اما دل پُر است
روضهام شو تا دو کاسه اشک، مهمانت کنم
مقتلِ مکشوفهی من! روضههایم را نبین
حیفِ چشمِ زخمدارت نیست گریانت کنم؟!
از میان کوچههای سنگباران آمدی
تا منِ حسرتبهلب هم، بوسهبارانت کنم
میبَرندت، میزَنندت، میکُشندت باز هم
من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟!
قاریِ سرنیزهها و تشت! ألرّحمٰن بخوان
تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم
جا نمیمانم، نمیخوابم، نمیگویم نرو
من که میآیم، چرا باید پشیمانت کنم؟!
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
رفتی و با غم، همسفر ماندم در این راه
گاه از غریبی سوختم، گاه از یتیمی
گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد
آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی!
من بودم و غم، روزِ روشن، شهرِ کوفه
روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور
در بین جمعیت تو را گم کردم اما
با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور
من بودم و تو، نیمهشب، دروازهٔ شام
در چشم من دردی و در چشم تو دردی
من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم
تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
در این زمانه سرگذشت ما یکی بود
ای آشنای چشمهای خستهٔ من
زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو
خار مغیلان زد به پای خستهٔ من
ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه
دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e