eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
415 ویدیو
30 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
علی که آینۀ روشن خدای تو بود همیشه آینه‌اش روی حق‌نمای تو بود حدیث قدسی لولاک معتبر سندی‌ست که هرچه کرد خدا خلق، از برای تو بود به خشت خشت سرایت بهشت حسرت بُرد که توتیای ملک گردِ بوریای تو بود ملک حضور تو را در نماز عاشق بود ولیک شیفته‌تر از ملک، خدای تو بود ز پا نشست علی تا تو راه می‌رفتی که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود نگاه بی‌رمقت با علی سخن می‌گفت زبان دردِ دلت در نگاه‌های تو بود به خانۀ دل او، نور داد و دلگرمی جوابِ گرمِ سلامی که با صدای تو بود ز گریه‌ات همه هستی به گریه می‌افتاد همین نه شهر مدینه پر از نوای تو بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هیزم رسید و آتشی از در بلند شد ای وایِ من که ناله‌ی مادر بلند شد مأمور شد به صبر علی، از سکوت او سو استفاده کرد ستمگر، بلند شد با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و پایش برایِ کُشتنِ مادر بلند شد در را شکست او، کمرِ شیعه را شکست طوری که وای وایِ پیمبر بلند شد طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد طوری زدند ناله‌ی حیدر بلند شد با این همه همینکه علی بین کوچه رفت دیوار را گرفت از آن در بلند شد دستش رسید دامن مولا ولی شکست از بس غلافِ تیغ، مکرر بلند شد زینب شنید گریه‌ی در آهِ میخ را زینب گریست دادِ برادر بلند شد :: کُنج خرابه هم چقدر یاد مادر است وقتی دوباره گریه‌ی دختر بلند شد :: این راه فاطمه‌ست که سر بر ولی دهیم اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرازی از یک ..رسید قصه به اینجا که زیر چرخ کبود زنی، ملازم دستاس، خیره بر در بود چرا که دست خداوند، رفته بود از فرش انار تازه بچیند برای او در عرش کمی بلندتر از گریه‌های کودکشان درخت‌های جهان در حیاط کوچکشان کنار باغچه، زن داشت ربنا می‌کاشت برای تک‌تک همسایه‌ها دعا می‌کاشت و بی‌قرارتر از کودکی که در بر داشت غروب می‌شد و زن فکر شام در سر داشت چه خانه‌ای‌ست که حتی نسیم در می‌زد فدای قلب تو وقتی یتیم در می‌زد صدای پا که می‌آمد تو پشت در بودی به یاد در زدن هر شب پدر بودی فقیر دیشب از امشب اسیر آمده بود اسیر لقمۀ نانت فقیر آمده بود صدای پا که می‌آید... علی‌ست شاید... نه... همیشه پشت در اما... کسی که باید... نه... نسیمی از خم کوچه، بهار می‌آورد علی برای حبیبش انار می‌آورد خبر دهان به دهان شد انار را بردند و سهم یک زن چشم انتظار را خوردند ز باغ سبز تو هیزم به بار آوردند انار را همه بردند و نار آوردند قرار بود نرنجی ز خار هم... اما... به چادرت ننشیند غبار هم... اما... قرار بود که تنها تو کارِخانه کنی نه این که سینه سپر، پیش تازیانه کنی فدای نافله‌ات! از خدا چه می‌خواهی؟ رمق نمانده برایت... شفا نمی‌خواهی؟ صدای گریۀ مردی غریب می‌آید تو می‌روی همه جا بوی سیب می‌آید تو رفته بودی و شب بود و آسمان، بی‌ماه به عزت و شرف لا اله لا الله.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرازی از یک صبح سپید سر زد و خورشید خاورش گیتی سیاه‌جامه فرو ریخت از برش.. از تیرگی حکومت خود باز پس گرفت فرمانروای نور و سپاه مظفرش با آن جلال، سجده به خاک مدینه برد شهری که بود خانۀ دخت پیمبرش آن بیت کوچکی که ز هستی بزرگ‌تر آن خانۀ گلین که همه خلق بر درش ممدوحۀ محمد و محبوبۀ خدای کز کبریا رسیده درود مکررش.. آوای وحی می‌رسد از صحن خانه‌اش بوی بهشت می‌رسد از خاک معبرش.. پا می‌نهد گرسنه به محراب بندگی آن کو رسد طعام بهشتی ز داورش این است کوثری که خدا داد بر رسول دشمن چه غم که خواند در آن روز، ابترش.. دشمن گرفته بود کمین در خط رسول فکر هزار فتنه نهان بود در سرش.. می‌خواست بعد مرگ پیمبر شود خموش آن جاودانْ چراغِ همیشه منورش غافل از آن‌که بعد پدر می‌کند قیام بر دفع کفر، دختر اسلام‌پَروَرَش.. غافل از آن‌که فاطمه بر دفع دشمنان صحرا و شهر و مسجد و خانه‌ست سنگرش از مسجد مدینه تو گویی رسد هنوز آوای خطبه، بلکه اِلی صبح محشرش مسجد، شراره از در و دیوار برکشید شد داغ‌دیده دخت نبی، تا سخنورش.. با گریه از صحابه کمک خواست آن زمان یک تن نداد پاسخ او غیر شوهرش آن اشک و آه و ناله و فریاد و آن سکوت باللَه نبود هیچ‌کس این‌گونه باورش نفرین بر آن سکوت که در موج فتنه‌ها طغیان و ظلم و جور، عَلَم شد برابرش نفرین برآن سکوت که از آن سکوت بود، اسلام هر چه آمده امروز بر سرش باللَه اگر قیام نمی‌کرد فاطمه نامی نبود زاحمد و فرقان و داورش.. دین نبی به همت زهرا دوام یافت نقش بر آب، نقشۀ خصم ستمگرش.. خورشید عمر او به جوانی غروب کرد پوشیده شد به خاک عذار منورّش در هر دلی مزاری از آن آل عصمت است پیدا اگرچه نیست نشانی ز منبرش.. مردانه راه فاطمه باید گرفت کو، تا پای مرگ کرد حمایت ز رهبرش بس راز نانوشته بماند ز غصه‌اش گیرم شوند جمله سماوات دفترش.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قسم به فیض دو چندان آن گلوبندش تمام عالم امکان شده‌ست دربندش دلیل خوف و رجای تمام عالم اوست که اخم او شرر و جنت است لبخندش بهشت، عاقبتِ "مَنْ اَحَبَّ فاطِمَه" است خوشا به حال کسانی که دوست‌دارندش نه مثل هاجر و مریم، نه مثل آسیه بود نبوده است و نیاید کسی همانندش هر آنکه دست رسانده به چادر زهرا گرفته راه سعادت، نمی‌دهم پندش نداشت غیر علی کفو دیگر این بانو به حکم شخص خدا بوده است پیوندش مخاطب همه‌ی عاشقانه‌های علی‌ست که شرح سوره‌ی "نور" است زیر روبندش مرید مرتبه‌ی همسرش علی هستیم علی الخصوص مرید حسین فرزندش ✍ آیینی استان مازندران 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو نباید این قدَر از محرم خود رو بگیری      تو نباید توی این سن دست بر زانو بگیری  رفتی و از درد، پهلوی علی را هم شکستی  رفتی ای پهلو شکسته! تا کجا پهلو بگیری؟  بعد تو ای خاکِ عالم بر سر دنیا که دیدم روز آخر رفته‌ای از فضه هم جارو بگیری  رو گرفت از محرمش زهرا، بماند، روز محشر  از خجالت باید ای دنیا! تو از او رو بگیری آه مولا گفتنش سخت است اما بعد زهرا با همین در، با همین دیوار باید خو بگیری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی: آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامردها در خانه‌اش بستند دستش را دهان صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر، ناز شستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه‌ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟! تصور کن، خرابه خانه‌ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این‌ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی درخت‌های بهشتی به پایت افتادند همان شبی که هوای انار می‌کردی فقیر هرچه می‌آمد اسیر برمی‌گشت تمام عالمیان را دچار می‌کردی دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر مدام گریۀ بی‌اختیار می‌کردی؟ چه شد محبت همسایه‌ها؟ دعایت را چه مادرانه به آن‌ها نثار می‌کردی! تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده‌ست فدک فدک همه جا را بهار می‌کردی و شقشقیه به نهج‌البلاغه رو آورد شبی که پشت به این روزگار می‌کردی چقدر خانه مرتب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشکی که به پاس تو فتد، گوهر ناب است این گوهر ارزنده در اعمال، حساب است دل سوخته‌ی توست همه عالم هستی درآتش مظلومی تو سینه کباب است هرکس که دل و دیده‌ی خود وقف شما کرد آن دیده و دل آینه‌ی صدق و صواب است روزی که امام تو به موج خطر افتاد بیداری تو گفت که این جامعه خواب است از این که تو بیماری و در بستر غم‌ها حال همه‌ی فاطمیون تو خراب است وقتی که فضا چهره‌ی نیلی شده دارد پیداست که خورشید چرا پشت نقاب است از چیست مزار تو ز دیده شده پنهان؟! تاریخ شب و روز به دنبال جواب است از کرب وبلا ناله‌ات آمد که بنی .... آن خاک ز خونابه‌ی چشم تو خضاب است پروانه‌ی پرسوخته‌ی توست «وفایی» گر حاصل شمع دل ما، اشک مذاب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امید اهل زمان! صاحب الزمان برگرد به مو رسیده دگر کار و بارمان برگرد تو آن گلی که به یُمنت بهار خواهد شد بیا بهانه‌ی پایان این خزان برگرد بیا که راه نجاتی نمانده غیر از تو به دستگیری این قوم ناتوان برگرد بیا و دست نوازش بکش تو بر سر ما بیا که تشنه‌ی مهریم مهربان برگرد بیا بیا گل نرگس که یاس منتظر است به انتقام رخ سرو قد کمان برگرد به جز ظهور تو ما را نجات بخشی نیست عزیز فاطمه! الغوث و الامان برگرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب آمد و فضای جهان در سکوت شد دیدم نماز نیمه‌شبت بی قنوت شد شمع وجود تو چقدر آب گشته است لبخند در لبان تو نایاب گشته است با دیدنت ز سینه‌ی خود آه می‌کشم تصویری از شکستگی ماه می‌کشم کمتر میان غُربت حیدر عزا بگیر بهر دل علی تو بیا و شفا بگیر از دردهای جان و دلت با علی بگو برخیز روی پای خودت "یا علی" بگو دل را غمت به صحنه‌ی ماتم کشانده است در گوش من صدای غریب تو مانده است در موج حادثات برایم سپر شدی دادی شهید و زخمی دیوار و در شدی وقتی پیام می‌چکد از اشک جاری‌ات در حیرتم ز شور ولایت مداری‌ات بر هُرم روی پُر عرقت گریه می‌کنم از گریه‌های بی رمقت گریه می‌کنم در گوش من وداع تو زنگ خطر زده عجل وفاتی‌ات به دلم نیشتر زده دیدی غریب مانده‌ام، ای مهربان! مرو ای همسفر! بدون علی زین جهان مرو بی تو اسیر پنجه‌ی صد آه می‌شوم خلوت نشین ماتم جانکاه می‌شوم بس کن «وفایی» و سخنت را تمام کن تنها نه گریه، پیروی از آن امام کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خورشید آسمان علی بود، ماه بود زهرا خودش برای علی یک سپاه بود ای امت خلیفه‌تراش سقیفه‌باز  زهرای بی پناه علی بی گناه بود گفتند سرپناه جهان است فاطمه آری پناه بود و خودش بی پناه بود    روزیّ ما که می‌رسد از گرد چادرش قٌوت علی چرا پس از او اشک و آه بود؟  این آتشی که سرد برای خلیل شد  آیا ندید مادر ما پابه‌ماه بود؟! ای ماه سینه سوخته! هر شب سر علی تا سینه از غریبی و غربت، به چاه بود وقتی تمام سوره‌ی کوثر به نام اوست دیگر مدیح گفتن ما اشتباه بود پیچیده است در غزلم بوی انتظار  یعنی هنوز دیده‌ی زهرا به راه بود  ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e