eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
برای حال خرابم دو خط، دعا بفرست برای قلب مریضم کمی شفا بفرست هر آنچه از تو رسد کاملا به نفع من است هر آنچه میکِشدعشقت! بیا بلا بفرست همیشه خواستم از تو؛ که یا امام-حسین(ع) سلامی از منِ بد جانبِ خدا بفرست @hosenih نشسته پشت درِ خانه ات مریض ِ گناه نگاه کن به دلم! جرعه ای دوا بفرست میانِ خانهٔ قبرم بیا قدم بگذار به روی سنگ لحد، خاک کربلا بفرست تویی که باب نجاتی بگو که: یاعباس(ع) برادر از درِ رحمت فقط گدا بفرست @hosenih شنید حاجت دل را و گفت أبوفاضل(ع) برای رزق شهادت رقیه(س) را بفرست ** همان سه ساله که میگفت در دلش به پدر برای دختر خود معجرِ عزا بفرست نفس ندارم و بابا گرسنه ام به خدا برای اهل خرابه کمی غذا بفرست! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من به جز این روضه ها جایی ندارم خانه؛ نه! کفتر جلد تو جز اینجا ندارد لانه؛ نه! دیدن معشوق، طبعاً باعث دیوانگی‌ست می شود آیا تو را دید و نشد دیوانه؟ نه! از همان بدو تولد عاشقت گشتم حسین داستان عشق من با تو نبود افسانه؛ نه! @hosenih در طریق نوکری جُون است پرچمدار من نوکری را میدهم بر منصب شاهانه؟ نه! من گدایی میکنم از تو فقط یک چیز را... از تو میخواهم نگاهت را و آب و دانه نه! فیض اشک من فقط با چای بعدش کامل است هست جز فنجان چای روضه ات پیمانه؟ نه! @hosenih اربعینم لنگ امضای رقیه مانده است کار من حل می شود بی اذن آن دُردانه؟ نه! ** با گلایه گفت: پیش من بیا بابای من به کلیسا سرزدی اما به این ویرانه نه! تو همیشه موی من را شانه می کردی پدر خوب میدانم که این دفعه نداری شانه؛ نه! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های و 🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴 ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 🙏 امیدواریم خادمین را در ایام ماه صفر، از دعای خیرتان محروم نفرمایید. 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد میکنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅عمومی: ✅ اول صفر: ✅ مصیبت های شهر شام: (بین مسیر کوفه تا شام) ✅ پنجم صفر: ✅ هفتم صفر: ✅ بیستم صفر: اربعین حسینی(ع) ✅ بازگشت کاروان اهل بیت(ع) به مدینه: ✅ بیست و هشتم صفر: ✅ بیست و هشتم صفر: ✅ سی ام ماه صفر: ✅ پایان ماه صفر: مناسبت شهریور ماه ✅ از ۳۱ شهریور: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و @hosenih
؛ ؛ بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین سینه‌زن‌ها یا ز نسل جون یا که قنبرند! خیر دیده قرن‌ها ایل و تبارم با حسین من گنهکارم! قبول! اما می‌آیم روضه‌اش شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین هرکجا که می‌روم مردم سلامم می‌کنند پیش مردم این‌همه بااعتبارم با حسین! کربلا یعنی هرآنجا که سلامش می‌کنند! السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین روضه رفتن‌های ما تجدید بیعت کردن است روضه روضه دستِ بیعت می‌فشارم با حسین حاجت من را نداده! ناز شصتش که نداد بهر حاجت‌ها مگر من‌کار دارم با حسین؟! دوست دارم مرگ را، چون‌ وقت مرگم می‌رسد کیف دارد لحظه‌های احتضارم با حسین اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین من فقط سر را به سجده می‌گذارم با حسین ** دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بی‌کس است آمدم در روضه‌اش حالا ببارم با حسین ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت یابن الحسن(عج) ابربهارم در فراقت در سینه آتش دارم و در دیده باران این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر در دل بودی و از دیده پنهان هم با منی، هم غصه دارم از فراقت هر صبح و شب در خلوت خود روضه دارم شد روضه‌ها دار و ندارم در فراقت ** یاد سه ساله دختری که گفت: بابا رفتی و من چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود بر خاک‌ها سر می‌گذارم در فراقت می‌سازد عمه با من و با مشکلاتم می‌سوزد عمه در کنارم در فراقت امشب بیا باخود ببر جامانده‌ات را بابا دگر طاقت ندارم در فراقت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در نشسته‌ام رمضان را کنار خوانِ رقیه منم گدای همین لطفِ بی‌کران رقیه اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی رسانده‌ام سر خود را به آستان رقیه نمی‌زند لب خود را به لقمه‌ای که حرام است هر آن‌که می‌خورد از رزق آب و نان رقیه خداکند نزنم باز زیر قول و قرارم و سربلند بمانم در امتحان رقیه گره گشایی ما روضه‌های سوم ماه است که میهمان خدائیم و میهمان رقیه به ناله‌های منِ تَحبِسُ الدعا نظری کن به ناله‌ی اَبَتا یاحسین جان رقیه نشسته‌ام سر سجاده واکند به دعایش زبان لال مرا لکنت زبان رقیه کمان شده قد من با گناه‌های زیادم مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر تمام گریه کنانند در امان رقیه خمیده راه اگر می‌رود بخاطر این است که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه گرفته است چه محکم به دست معجر خود را رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شمیم عفو خدا بر مشام می‌آید برای زخم گناه التیام می‌آید اگر چه بندگی‌ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می‌آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می‌آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می‌آید اگرچه طُعمه شیطان برای مؤمن هست اگرچه نفس به همراه دام می‌آید... بناست پاک شود نامه‌ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می‌آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می‌آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می‌آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید ** گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آید... © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی سلام بر تو زمانی که روزه می‌گیری بدون شمسِ پُر از خیر و برکت رویت به ما رسید عجب روزگار دلگیری گذشت و چشم به‌راهت جوانی‌ام طی شد نیامدی و رسیده‌ست موسم پیری نشد مقدمه‌سازِ ظهورتان باشم منِ خراب دعایم نداشت تأثیری چقدر گریه و توبه به جای من کردی حلال کن که نکردم هنوز تغییری من از زمان ورودم به قبر می‌ترسم بیا و ناجی من شو در آن سرازیری اجازه هست کمی از زبان عمه‌ی‌تان بخوانم از غم ویرانه و زمین‌گیری؟! *** پدر شبی که رسیدی برای من قدر است رقم زده‌ست برایم خدا چه تقدیری ببخش این همه امشب به لکنت افتادم ببخش از رخ سابق نمانده تصویری به تابِ زلف تو دستم نمی‌رسد دیگر شکسته بازوی من در میان درگیری بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده‌اند بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ثابت شده به گریه‌کنانِ منورش... عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث، هرکه دراین داغ گریه کرد آقا نشسته است دوزانو برابرش آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش از پرچم عزای حسین دل نمی‌کَنم گوهرشناس چشم نپوشد ز گوهرش من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست هرکس که خاکِ پاش نشد خاک بر سرش آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب است، چوب خشک، نخوانید منبرش.. تا نقد هست فکر نسیه نمی‌کنم اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش منت سرم‌گذاشت و اینجا مرا کشاند جایی که ایستاده دم در پیمبرش ** شکر حسین می‌کنم، آخر سپرده است کار تمام گریه کنان را به دخترش ما تربیت شدیم به دست رقیه‌اش بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش بعد از پدر رکوع و سجودش مصیبت است از بس شکسته است همه جای پیکرش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوکر همیشه عشق خود ابراز می‌کند با «یا حسین» نوکری آغاز می‌کند دل خوش نکرده‌ایم به اعمال خیر خود ما را غم حسین سرافراز می‌کند هر کار کوچکی که در این خیمه می‌کنیم زهرا به دست خویش، پس انداز می‌کند دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه تا کربلا دو مرتبه پرواز می‌کند سرّ است روضه‌ها و دلم را امام عصر مَحرم به درک قدری ازین راز می‌کند ویرانه‌ی دلی که پُر از معصیت شده ذکر حسین، قلعه‌ی نوساز می کند درهای معرفت که به عالم گشوده نیست گریه به داغ دختر او باز می‌کند ما را محبتی که به دل بر رقیه هست نزد عزیز فاطمه ممتاز می‌کند جانم فدای شأن عظیمش که سال‌هاست با دست‌های کوچکش اعجاز می‌کند ** فرمود رو به نیزه‌ی بابا: ببین که زجر با ضرب تازیانه مرا ناز می‌کند پرده‌نشین عرش خداییم، پس چرا بر ما نگاه، شمر نظرباز می‌کند؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم محرم شد چشم بستم درون خود باشم کربلای غمت مجسّم شد   همه‌ی آنچه روضه‌خوان می‌گفت پشت این چشم بسته می‌دیدم بی خود از خود سیاه پوشیدم کار ده روزم اشک و ماتم شد   عبد بودن، غلامتان بودن آرزوی محال و دوری بود هرکجا سر زدم نشد امّا وسط روضه‌ی تو کم کم شد   در زمین ما، در آسمان‌ها هم جمع پیغمبران عزادارت سینه زن نوح، گریه کُن عیسی روضه خوانِ غم تو آدم شد   رشته‌ی اتّصال من با تو نخ پرچم سیاه هیأت بود من که ممنونم از علمدارت باز دستم دخیل پرچم شد   ** معتقد بودم از همان اول عشق یعنی حسین، یعنی تو وسط روضه‌ی سه ساله و شام اعتقادم به عشق محکم شد   راستی دخترم همین امشب تشنه‌ی آب شد لبش خشکید یادم افتاد چشم نم دارت با نگاه رقیّه پر غم شد یادم آمد که مشک بی سقّا التماس لب تو را می‌کرد یادم آمد رسیدی و قدّت از کمر تا شد از کمر خم شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان غرق عزای توست روز و ماه و سال من که از اندوه تو، امروز و فردا را نمی‌دانم مسیحای من ای از دم گرفتار تو بیماران! من از تو زنده‌ام، باقی دنیا را نمی‌دانم نشستم نامه بنویسم برایت خیس شد کاغذ زبان ایل من اشک است، الفبا را نمی‌دانم دلی از داغ تو پر خون و اشکی از غمت دارم حلالم کن که من قدر همین‌ها را نمیدانم به سویت می‌پرم با شوق و سمتت می‌دوم با سر سر تو معنی این پا و آن پا را نمی‌دانم خبر از کربلایت فطرست ای کاش می‌آورد یکی اینجا دلش تنگ است...، آنجا را نمی‌دانم سه روز از آب منعت کرده‌اند و سخت مبهوتم که حال تشنه‌ی مانده به صحرا را نمی‌دانم ** برای روضه‌های داغ اکبر هر کجا گفتم میان هلهله من حال آقا را نمی‌دانم تمام جسم او ذره به ذره در عبا جا شد؟ چه بنویسم که شکل ارباً اربا را نمی‌دانم به ویرانه رقیه دخترت با خواهرت می‌گفت: که من خیلی دلم تنگ است...، بابا را نمی‌دانم! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ دیگر بس است، بند نگاهِ جهان مباش دل بسته‌ی خوش‌آمدن این و آن مباش تردیدها شبیه خوره می‌خورد تورا ای دل! میان ورطه‌ی شک و گمان مباش ای نفس! مطمئن شو و برگرد سمت عشق از خویش دل بکن! برو در بند جان مباش یک یا علی بگو، برو در بین معرکه از طعنه‌های تیر و کمان در امان مباش صدبار روضه رفتی و فرقی نکرده‌ای؟ پس در خیال معجزه‌ای ناگهان مباش هل من معین...، صدای حسین است همچنان در انتظار توست! چنان کوفیان مباش از غم خمید قامت سرو سه ساله‌ای ای دل! به احترام رقیه جوان مباش این قافله رسیده به بازار...، بگذریم غم می‌خری اگر، پی سود و زیان مباش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیگر بس است، بند نگاهِ جهان مباش دل بسته‌ی خوش‌آمدن این و آن مباش تردیدها شبیه خوره می‌خورد تورا ای دل! میان ورطه‌ی شک و گمان مباش ای نفس! مطمئن شو و برگرد سمت عشق از خویش دل بکن! برو در بند جان مباش یک یا علی بگو، برو در بین معرکه از طعنه‌های تیر و کمان در امان مباش صدبار روضه رفتی و فرقی نکرده‌ای؟ پس در خیال معجزه‌ای ناگهان مباش هل من معین...، صدای حسین است همچنان در انتظار توست! چنان کوفیان مباش * * از غم خمید قامت سرو سه ساله‌ای ای دل! به احترام رقیه جوان مباش این قافله رسیده به بازار...، بگذریم غم می‌خری اگر، پی سود و زیان مباش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابرِ غم‌پرور تو، بانیِ سرمای من است شبِ برفیِ فراقَت، شب یلدای من است اشک در چشم، به تنهاییِ خود خندیدم بُغض پی بُرد که این حالتِ حاشای من است مشقِ دوری تو تکلیف شب و روزم شد درسِ هجرانِ تو سرخطِ الفبای من است یوسف از مصر، دمِ پیریِ یعقوب رسید پس شکسته‌شدن از داغ تو مبنای من است آنقَدَر آه کشیدم، دلِ عُشّاقَت سوخت پای شمع تو پَری ریخت اگر، پای من است! همه‌ی شهر مرا پس زد و تو پس نزدی سفره‌ی سبز تو هر بار پذیرای من است دیگران را مَنِشان پشت درِ خانه‌ی خود به همه گفته‌ام این گوشه فقط جای من است قانعم..، یک بغلِ ساده برایم کافی‌ست(١) از تو ای دوست! همین، کُلِّ تقاضای من است هر زمان لنگ شدم، فاطمه راهَم انداخت رفعِ مُشکل هُنرِ حضرت زهرای من است خوش‌ترین منظره ک، ایوانِ طلاکوبِ علی‌ست بهترین جای جهان، خانه‌ی بابای من است محوِ معماریِ زیبایِ ضریحِ نجفم طرح انگورِ علی، ذوق تماشای من است با خودت یک شبِ جمعه ببَرم شهرِ حسین کربلا، آرزوی این دل شیدای من است جان آن دخترکِ گمشده در دشت..، بیا آن سه‌ساله که حریمش همه دنیای من است :: گفت: ای سر که پدرجانِ منی..، دستت کو؟!... شوق لمس تو فقط حسرت موهای من است بی تو دیروز مرا زَجر چه بازاری بُرد... با تو مُردن همه‌ی حاجت فردای من است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه حس کرده‌ایم جودت، بیش از همیشه بوده هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم ما پا شکسته‌ها را، داده عصا رقیه دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه دلتنگ های صحنِ، کرب و بلا کجایید؟! امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه در گوشه‌ی خرابه، حق داشت جان سپارد سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در بی تاب و بی قرارم، العفو بالرقیه عبدی گناهکارم، العفو بالرقیه شرمنده‌ام که از من جز معصیت ندیدی سنگین شده‌ست بارم، العفو بالرقیه از بی وفایی ما، جانِ سه ساله بگذر جز او کسی ندارم، العفو بالرقیه دستان کوچک او، صدها گره گشاید امید قلب زارم! العفو بالرقیه یک کربلا در این شب، روزی این گدا کن خورده گره به کارم، العفو بالرقیه از تو به غیر خوبی، چیزی دگر ندیدیم آری امیدوارم، العفو بالرقیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین من گنهکارم! قبول! اما می‌آیم روضه‌اش شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین هرکجا که می‌روم مردم سلامم می‌کنند پیش مردم این‌همه بااعتبارم با حسین! کربلا یعنی هرآنجا که سلامش می‌کنند! السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین روضه رفتن‌های ما تجدید بیعت کردن است روضه روضه دستِ بیعت می‌فشارم با حسین حاجت من را نداده! ناز شَستش که نداد بهر حاجت‌ها مگر من‌کار دارم با حسین؟! دوست دارم مرگ را، چون‌ وقت مرگم می‌رسد کیف دارد لحظه‌های احتضارم با حسین اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین من فقط سر را به سجده می‌گذارم با حسین :: دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بی‌کس است آمدم در روضه‌اش حالا ببارم با حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی سلام بر تو زمانی که روزه می‌گیری بدون شمسِ پُر از خیر و برکت رویت به ما رسید عجب روزگار دلگیری گذشت و چشم به‌راهت جوانی‌ام طی شد نیامدی و رسیده‌ست موسم پیری نشد مقدمه‌سازِ ظهورتان باشم منِ خراب، دعایم نداشت تأثیری چقدر گریه و توبه به جای من کردی حلال کن که نکردم هنوز تغییری من از زمان ورودم به قبر می‌ترسم بیا و ناجی من شو در آن سرازیری اجازه هست کمی از زبانِ عمه‌ی‌تان بخوانم از غم ویرانه و زمین‌گیری؟! :: پدر شبی که رسیدی برای من قدر است رقم زده‌ست برایم خدا چه تقدیری ببخش این همه امشب به لکنت افتادم ببخش از رخ سابق نمانده تصویری به تابِ زلف تو دستم نمی‌رسد دیگر شکسته بازوی من در میان درگیری بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده‌اند بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شمیم عفو خدا بر مشام می‌آید برای زخم گناه التیام می‌آید اگر چه بندگی‌ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق، فیض عام می‌آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می‌آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش، طنینِ سلام می‌آید اگرچه طُعمه‌ی شیطان برای مؤمن هست اگرچه نفس به همراه دام می‌آید... بناست پاک شود نامه‌ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می‌آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می‌آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می‌آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید :: گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آید... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دستی اگر دارم به دامان تو دارم چشمی اگر دارم به احسان تو دارم از سفره‌ای جز سفرۀ تو نان نخوردم من هرچه دارم از سرِ خوان تو دارم این زندگی با پای تو مردن می‌ارزد جانی اگر دارم به قربان تو دارم از معجزات گریه بر شاه غریب است جایی اگر در بینِ یاران تو دارم تا کِی بگویم العجل؟ پس کِی می‌آیی؟ عمری‌ست در دل، داغ هجران تو دارم هجران دلم را بُرد تا کنج خرابه این روضه را از چشم گریان تو دارم :: بابا شبیه تو پُر از دردم، کجایی؟! برگرد که امید درمان تو دارم قرآن بخوان اینجا که دیگر خیزران نیست که خاطره از صوت قرآن تو دارم دیدم به دست شمر، تار گیسویت را مرثیۀ موی پریشان تو دارم چشمم دوباره خوب می‌بیند؛ عزیزم! امشب که نور از روی تابان تو دارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که فیض فراوان به ما رسید یعنی عزای شاه شهیدان به ما رسید ما وارثان مکتب حفظ شعائریم وقتی اقامه‌ی غم جانان به ما رسید روز الست، موقع تقسیم رزق‌ها منت گذاشت، دیده‌ی گریان به ما رسید :: گریه برای ماتم تو اصل دین ماست با اشک در عزای تو ایمان به ما رسید دنبال وعده‌های دروغین نمی‌رویم تا زیر خیمه‌های تو عرفان به ما رسید محتاج هیچ کسی به غیر از تو نیستیم از سفره‌های پاک شما نان به ما رسید بر روی نیزه باد به زلفت که می‌وزید از آن به بعد موی پریشان به ما رسید :: با گریه گفت رقیه، به جای ناز بابا ببین که خار مغیلان به ما رسید حتی برای مرکبشان سایه‌بان زدند! گرمای ظهر گوشه‌ی ویران به ما رسید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مُهر کرده روی قلب ما خدا اسم تو را از همان اول بلد بودیم ما اسم تو را هر زمان در کارمان گیر و گره افتاده است یا (ابوفاضل مدد) گفتیم یا (اسم تو را) رزق و روزی همه ایل‌وتبارش می‌رسد می‌برد هرلحظه، هر ساعت گدا اسم تو را راهمان کوتاه شد، درها به رومان باز شد هر زمان گفتیم بعد از ربّنا اسم تو را آن زمانی توبه‌ی آدم قبول افتاد که در میان گریه‌هایش زد صدا اسم تو را پا به پای گریه کن‌ها خواهرت هم گریه کرد کربلا شد هرکجا بردیم تا اسم تو را ای فدای آن شهیدی که کنار علقمه بعدِ (یا زهرا) صدا زد ابتدا اسم تو را خوش به حال زائر صاحب دلی که می‌شنید از در و دیوارهای کربلا اسم تو را هر شب آوردیم به دستور"فابک للحسین"، دست‌کم بین گریز روضه‌ها اسم تو را بارهای بار در متن مقرّم دیده‌ام پاره‌پاره قطعه‌قطعه زیر پا اسم تو را حا و سین و یا و نونَ ت نامرتب شد حسین پس مرتّب گریه کردم هر هجا اسم تو را :: قسمتش یا کعب نی می‌شد وَ یا سیلیِ زجر دخترت می‌برد آقا، هرکجا اسم تو را ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه حس کرده‌ایم جودت، بیش از همیشه بوده هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم ما پا شکسته‌ها را، داده عصا رقیه دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه دلتنگ‌های صحنِ، کرب و بلا کجایید؟! امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه در گوشه‌ی خرابه، حق داشت جان سپارد سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که فیض فراوان به ما رسید یعنی عزای شاه شهیدان به ما رسید ما وارثان مکتب حفظ شعائریم وقتی اقامه‌ی غم جانان به ما رسید روز الست، موقع تقسیم رزق‌ها منت گذاشت، دیده‌ی گریان به ما رسید :: گریه برای ماتم تو اصل دین ماست با اشک در عزای تو ایمان به ما رسید دنبال وعده‌های دروغین نمی‌رویم تا زیر خیمه‌های تو عرفان به ما رسید محتاج هیچ کسی به غیر از تو نیستیم از سفره‌های پاک شما نان به ما رسید بر روی نیزه باد به زلفت که می‌وزید از آن به بعد موی پریشان به ما رسید :: با گریه گفت رقیه، به جای ناز بابا ببین که خار مغیلان به ما رسید حتی برای مرکبشان سایه‌بان زدند! گرمای ظهر گوشه‌ی ویران به ما رسید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e