سخنرانی_شب_۴.mp3
11.82M
🎙 #صوت سخنرانی #شب_چهارم_محرم ۱۴۰۰
با موضوع:
▪️«فتنه اعتقادی؛ مشروطه اقتصادی» ▪️
☑️ حجةالاسلام محمدصادق حیدری
🗓 پنجشنبه؛ ۲۱ مرداد ۱۴۰۰
🔹مشهد مقدس🔹
#منبر_انقلابی
#فتنه_اعتقادی
#مشروطه_اقتصادی
☑️ @hosseiniehandisheh
record۲۰۲۱۰۸۱۳۲۱۰۷۰۷.amr
3.84M
🎙 #صوت سخنرانی #شب_پنجم_محرم ۱۴۰۰
با موضوع:
▪️«فتنه اعتقادی؛ مشروطه اقتصادی» ▪️
☑️ حجةالاسلام محمدصادق حیدری
🗓 جمعه؛ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
🔹مشهد مقدس🔹
#منبر_انقلابی
#فتنه_اعتقادی
#مشروطه_اقتصادی
☑️ @hosseiniehandisheh
🏴🏴سورهی قیام🏴🏴
فما وهنوا لما اصابهم فی سبیلالله و ما ضعفوا و ما استکانوا
▪️بخش اول▪️
🏴 ترسوهایی مثل من، خیلی وقتها جرأت و توانِ هماوردی با یک نفر را هم ندارند اما بالاخره در بین ما، آدمهای قوی یا جسوری پیدا میشوند که یکتنه، حریفِ دو یا سه یا حتی پنج نفر میشوند.
🏴 البته افسانههای قدیمی و هنرهای مدرن ـ که کارشان آراستنِ چهرهی خونریز و خشنِ کسانی است که در خدمت دنیاپرستان بودهاند تا آنها را در ازای خوشخدمتیهایشان به عنوان قهرمان به تاریخ تحمیل کنند ـ نمونههای قویتری را عَلََم میکنند: اسطورهها یا هنرپیشههایی که در یک مبارزهی مستقیم و رودررو، یکنفره بر بیست یا سی یا چهل یا صد نفر غلبه میکنند.
حتی اگر بازوهایشان از دارو و قُرص قوّت بگیرد و به خاکخواباندنِ آن همه آدم را به کمک فریبهایی از جنس واژه یا جلوههایی با فنّآوری ویژه، انجام دهند.
🏴 اما وقتی ماشینحساب را به دست میگیری و نفرات سپاه کوفه (30 هزار نفر) را بر جنگاورانِ لشگر امام (72 نفر) تقسیم میکنی، به عددی اعجازآمیز میرسی: 416. یعنی هر یک نفر از سپاه اباعبدالله به طور متوسط نه در برابر یک یا ده یا صد نفر بلکه در مقابل 416 نفر قرار گرفته بوده.
حالا اگر از این آیه و نشانه بگذریم که صرفِ ایستادن ـ و نه جنگیدن ـ در برابر این جمعیت با این نسبت، محکمترین ارادهها و پولادینترین یقینهای تاریخ را به رخ بشریت میکشد، به این معجزه میرسیم که این ابرمردهای عاشق حسین، چطور توانستهاند لشگر سیهزار نفره را از یک صبح تا عصر، زمینگیر کنند و آیهی صدوچهلوششم سورهی آلعمران را در کربلا جریان دهند:
و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه، کارزار کردند و در برابر آنچه در راه خدا به ایشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند و تسلیم (دشمن) نگردیدند
چون در وضعیت عادی، اگر آن سیهزار نفر فقط نفری یک سنگ به سمت هفتادودونفر پرت میکردند، کار در کمتر از یک ساعت یکسره میشد؛ چه برسد به اینکه آن همه آدمِ خونریز و شقیّ دست به شمشیر ببرند که آنوقت، «دقیقه» هم واحد مناسبی برای شمارش زمان لازم برای نابودیِ چند ده سرباز و سردار به حساب نمیآید.
🏴 البته این ادعای من نیست بلکه عین کلمات عمرو بن حجاج است که از شدت تلفات کوفیان، سپاهش را به فحش کشید:
«ای احمقها! میدانید با چه کسانی میجنگید؟ با «مستمیتین» و مرگخواهان. از این به بعد به تکبهتک با هیچکدام از آنها جنگ نکنید.»
و بعد فریاد اعترافش در برابر قدرت خدا به آسمان رفت:
«والله لو لم ترموهم الا بالحجاره لقتلتموهم به خدا قسم که اگر فقط سنگ به آنها پرتاب میکردید، آنها را میکشتید.»
🏴 یا عروهبن قیس که از اُمرای سوارهنظام در لشگر کوفه بود، طوری به خفّت افتاد که در میانهی جنگ به عمرسعد پیغام داد:
«نمیبینی که این عدّهی کمتعداد از صبح تا حالا چه بر سر سوارانم آوردهاند؟ پیادهنظام و تیراندازان را به جلو بفرست.»
🏴 هفتادودونفری که فقط 32 سواره داشتند، اما به نقل شیخ مفید در الارشاد «از هر جهتی که به سوارهنظامِ سپاه عمر سعد حمله میبردند، لشگر کوفه را میشکافتند» تا به اشقیائی که فقط زبان شمشیر را میفهمیدند، اتمام حجّت کنند که کفر و نفاق حتی در تشخیص منشأ قدرت مادّی و نیروی جسمی و معادلات نظامی هم، به کورهراههای ذلّت و ضلالت دچار شدهاند...
🏴 حتماً میدانید که این قدرت الهی در بازوان اصحاب عاشوراییِ امام، از کجا آب میخورد. از توسّل آنها به یقینِ مردی که هماوردی یک نفر نه با 416 نفر؛ که مبارزهی یک نفر با سیهزار نفر را به حقیقیترین وجه ممکن به تصویر کشیده و خطوط مقتل را با نور آیات الهی ترکیب کرده و راوی دشمن برای اثبات معجزات او، به قسم و آیه متوسل شده:
«حميد بن مسلم گويد: ...
ادامه👇👇👇
☑️@hosseiniehandisheh
🏴🏴سورهی قیام🏴🏴
فما وهنوا لما اصابهم فی سبیلالله و ما ضعفوا و ما استکانوا
▪️بخش دوم و پایانی▪️
🏴 «حميد بن مسلم گويد: به خدا قسم؛ مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد، چون پيادگان بر او حمله ميافكندند او با شمشير به آنان حمله ميكرد و آنان از راست و چپش ميگريختند؛ چنانچه گله گوسفند از برابر شیری فرار كنند...»
🏴 سپس به سوی قبور شهدا میروی و به آنها سلام میدهی و میگویی:... اشهد أنکم انصارالله و ساده الشهداء فی الدنیا و الآخره فإنکم انصار الله کما قال الله عزوجل: «و کأیّن من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیلالله و ما ضعفوا و ما استکانوا » و ما ضعفتم و ما استکنتم حتی لقیتم الله علی سبیل الحق و نصره کلمهالله التامّه. (کافی شریف، باب زیاره قبر ابیعبدالله الحسین، حدیث اول)
🖤 تقدیم به اصحاب عاشورایی سیدالشهداء؛ با این امید که شفاعت آنها کاری کارستان کند و بیمقداری مثل من را به همسایگی خودشان در بهشت مفتخر نماید؛ همسایگیِ کسانی که قاعدتاً هر روز در بهشت، به زیارت اباعبدالله میروند.
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
#سورهی_قیام
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
☑️ @hosseiniehandisheh
🏴🏴سوره قیام🏴🏴
«مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان»
🏴 جنگ، اوج درگیری و «ستیز» برای انسانهاست. پس باید تمام قوای روحی و فکری و جسمیت را بر تولید بالاترین حد خشونت متمرکز کنی تا بکشی و کشته نشوی و این یعنی غیبت همیشگی «عاطفه» در میدانهای کارزار؛ مخصوصا اگر از نظر قدرت نظامی، در طرف ضعیفتر باشی.
🏴 از همین جا هم هست که بشر عادی و مادّی از انسانِ به آسمانپیوسته جدا
میشود و جنگ اهل ایمان از وحشیگری اصحاب طغیان فاصله میگیرد:
در شرایطی که لشگری بیست هزار نفری، یک گروهان هفتاد نفره را تکهتکه کردهاند تا تنها چند نفر از بنیهاشم در محاصره سپاه کوفه باقی بمانند، حسین یکی دیگر از معجزاتش را رو کرد و به فهم و درکِ پیامبرگونهی قاسم تکیه زد و همراه با او، متعادلترین ترکیبِ «ستیز» و «عاطفه» را در مقابل تاریخ به نمایش گذاشت:
«فلمّا نظر الحسين عليه السلام إليه قد برز اعتنقه و جعلا يبكيان حتى غشي عليهما هنگامی که حسین، قاسم را دید که به میدان میرود، او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریستن کردند تا جایی که بیهوش شدند»...
🏴 «غشی» را جایی بکار میگیرند که بیشتر توانایی بدن از کار بیفتد. «فرماندهی سرافراز چند نفر در برابر چندده هزار نفر» که دقایقی قبل از این حماسیترین رجزها را خوانده بود و با «هیهات منا الذله» و «انوف حمیّه» و «نفوس ابیّه» قلب دشمن را لرزانده بود و عمر بن سعد را به اعتراف «نفس ابیه بین جنبیه» مجبور کرده بود و با تمرکز روحی و کلامیش لشگر دشمن را به هم ریخته بود و از صبح تا عصر این جنگ نابرابر را مدیریت کرده بود و کمکم داشت برای به میدان رفتن آماده میشد، حالا در کنار برادرزاده اوج عاطفه را به رخ میکشد و از شدت گریه بدنش از کار میافتد... و برادرزاده هم ادامه میدهد و زیبایی این ترکیب را صریحتر میکند:
«ثمّ استأذن الحسين عليه السلام في المبارزة، فأبى الحسين أن يأذن له، فلم يزل الغلام يقبّل يديه و رجليه حتى أذن له، فخرج و دموعه تسيل على خدّيه، و هو يقول ان تنکرونی فانا بن الحسن....
از حسین برای جنگیدن اجازه خواست و او ابا کرد. اینقدر دست و پای حسین را بوسید تا اجازه گرفت. پس به سوی میدان رفت و در حالی که اشکهایش بر گونههایش میریخت، رجزخوانی را شروع کرد: اگر نمیشناسیدم من پسر حسنم...»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 جمع بین ظریفترین عواطف و شدیدترین ستیزها، اینقدر محال است که با گذشت صدها سال از عاشورا عدهای از دوستدارانش در عاطفهی صرف فروغلطیدهاند و عدهی دیگری در ستیز محض متوقف شدهاند.
🏴 اما حسین همه اینها را نه در یک وضعیت عادی بلکه در در سختترین و تلخترین روز زندگیش ترکیب کرد بدون اینکه خلطی به چشم بیاید و تعادلی به هم بخورد و مرزی جابجا شود.
🏴 از همان جا بود که دریای ستیز و بحر عطوفت را در عین دوگانگی در هم آمیخت و نوای «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان» را تا همیشه به گوش زمین و زمان خواند و و از این ترکیب معجزگون، دلرباترین منتجه را به بشریت تقدیم کرد و اعجازِ «تعادل» را برای انسان به نمایش گذاشت.
🏴 پس طبیعی بود که فرماندهی ِ روحیات انسانی را در اختیار بگیرد و «هدایت تاریخ» مثل یک مروارید درخشان به سویش بغلطد: «یخرج منهما اللولو و المرجان. فبای آلاء ربکما تکذبان؟»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 قاسم برای حسین، تجسم حسن بود و اگر خوب به روضههای حسین بر سر جنازه برادرش در مدینه دقت کنیم، بیهوش شدن او در کربلا توضیح بیشتری پیدا میکند:
«غارتزده آنی نیست که مالش را ببرند، غارتزده کسی که برادرش را در خاک پنهان کند.»
پس وقتی قاسم به سمت مرگ میرفت، حسین داشت غارت میشد و چیزی از او نمانده بود تا به هوش و برپا بماند... حتی غشی علیهما...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖤 تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه ی همه ی شبهای جمعه، حاج «قاسم» عزیز که به موالی اش اقتدا کرد و علیرغم جنگ با وحشیترین عناصر «کفر مدرن» و «تکفیر متحجر»، نمونهای امروزین از ترکیب ستیز و عاطفه را در جنگاوران خداپرست به صحنه آورد و زیباترین عواطف را از قلب مهربانش به مسلمانان، ایرانیان و فرزندان شهیدان هدیه کرد و دلهای یک ملت را با خود بُرد و به همین خاطر، برای همیشه در تاریخ ایران جاودانه شد.
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
#سورهی_قیام
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
☑️ @hosseiniehandisheh
🏴🏴سوره قیام🏴🏴
«ما یمسکهنّ الا الرحمن»
🏴 سوره «مُلک» وقتی دارد «فرمانروایی و مدیریت» خدا بر عالَم را توضیح میدهد، نمونهای مثل پرواز پرندگان و کنترل جاذبه را وسط میکشد. چه وقتی بال گشودهاند و چه وقتی بال میزنند، به زمین نمیافتند و در پهنه آسمان باقی میمانند: «الم یرو الی الطیر فوقهم صافات و یقبضن ما یمسکهن الا الرحمن...»
🏴 اما وقتی مصیبت سنگین میشود و بلا غوغا میکند، مُلک خدا و مدیریت عالَم هم بههم میریزد و نظم طبیعی جهان به هم میخورد: خونهایی که حسین از گلوی فرزند ششماههاش به آسمان پرتاب میکند، جاذبه را میشکند و آیه و اعجاز میسازد و به زمین بر نمیگردد... «قال الباقر: فلم یسقط من ذلک الدم قطره الی الارض».
🏴 شاید یکی از نمونههای «جلت و عظمت مصیبتک فی السماوات» همین بوده. همین بوده که آسمانها قوانین جاذبه را زیرپا گذاشتند و با معجزه خون علیاصغر همراه شدند و به امر خدا عمل کردند و به حکم «ما یمسکهن الا الرحمن» خونها را نگهداشتند و به زمین برنگرداندند.
به قول سید حسن حسینی: «استثنایی بزرگ در تاریخ فوران/ سیلانی بی سقوط/ فریادی متصاعد/ که با سه شعله زبانه کشید»
🏴 آسمانها باید هم همین کار را میکردند وقتی «السبب المتصل بین الارض و السماء» به هم ریخته بود و علت اتصال زمین و آسمان، دستهایش را به زیرگلوی ششماهه متصل کرده بود تا از خون پُر شود.... «ثم تلقی الدم بکفّیه فلمّا امتلأتا رمی بالدم نحو السماء...»
🏴 نه؛ نشد! مثل اینکه تصویر غلطی از معجزه دارم و باید متنم را اصلاح کنم. معجزه که به همریختن نظم جهان نیست هماهنگتر شدن نظم جهان با حال و احوال ِ مدیران جهان است...
▪️پ.ن: وضعیت اینقدر سخت شده بود که حسین راهی جز توسل به علی پیدا نکرد و گفت: «هون علیّ ما انزل بی أنه بعین الله... آنچه بر من نازل شد، آسان است چون در مقابل چشم خداست» و عینالله و چشم خدا هم که میدانید؟ همان امیرالمومنین است که در نجف به او اینطور سلام میدهیم:
السلام علیک یا «عین الله» الناظره... هر چه باشد، علی تجربه بیشتری _ در حد بیست و پنج سال _ داشت در مورد گیر کردن «سه» شعبه در گلویش...
▪️چه منطق سیالی در کلام سرخ این قبیله موج میزند
فلسفه نمی بافم
سخن از گلوی تردی است
که صادقانه بر فراز منبر بر آمد
و بلاغت را به عرش رسانید
به روایتی صادق و صمیمی:
استثنایی بزرگ در تاریخ فوران
سیلانی بی سقوط
فریادی متصاعد
که با سه شعله زبانه کشید
به آفتاب بگو غرور کور حرمله آیا مجاب خواهد شد؟
🖤 تقدیم به برادران عزیزم در هیات عشاق الحسین شهر سرخه که محرم ۱۳۹۸ را در میان مهربانیهایشان سپری کردم و تقدیم به کشاورزان با معرفت سرخهای که شب هفتم محرم به احترام شیرخواره حسین، حقآبهی زمینهای شان را به سمت شهر رها میکردند تا شرشر آب در جویهای تمام خیابانها و کوچهها، روضه عطش بخواند.
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
#سورهی_قیام
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
☑️ @hosseiniehandisheh
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
📣 با عرض معذرت
برای صوت سخنرانی شب ششم محرم حجت الاسلام حیدری مشکلی پیش آمده است که به محض برطرف شدن مشکل، منتشر خواهد شد
▪️حسینیه اندیشه▪️
record۲۰۲۱۰۸۱۵۲۱۰۵۵۶.amr
4.13M
🎙 #صوت سخنرانی #شب_هفتم_محرم ۱۴۰۰
با موضوع:
▪️«فتنه اعتقادی؛ مشروطه اقتصادی» ▪️
☑️ حجةالاسلام محمدصادق حیدری
🗓 یکشنبه؛ ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹مشهد مقدس🔹
#منبر_انقلابی
#فتنه_اعتقادی
#مشروطه_اقتصادی
☑️ @hosseiniehandisheh
record۲۰۲۱۰۸۱۴۲۱۰۱۴۴.mp3
16.56M
🎙 #صوت سخنرانی #شب_ششم_محرم ۱۴۰۰
با موضوع:
▪️«فتنه اعتقادی؛ مشروطه اقتصادی» ▪️
☑️ حجةالاسلام محمدصادق حیدری
🗓 شنبه؛ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
🔹مشهد مقدس🔹
#منبر_انقلابی
#فتنه_اعتقادی
#مشروطه_اقتصادی
☑️ @hosseiniehandisheh
🏴🏴سوره قیام🏴🏴
«و لکن رسولالله و خاتمالنبیین»(احزاب/40)
🏴 وقتی «اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً بالرسول» را به میدان فرستاد، یکی از بزرگترین تدبیرهای اباعبدالله برای اتمام حجت و آوردن آیه و به عجز درآوردنِ سپاه کوفه رو شد.
معجزه اینقدر بزرگ بود که به نقل شیخ مفید در الارشاد، تمام لشگر عمرسعد _ که بزرگترین جمع اشقیاء در تاریخ را تشکیل داده بودند _ میخکوب شدند:
«فشدّ علی الناس و هو یقول... ففعل ذلک مراراً... با اینکه علی اکبر حمله میکرد و رجز میخواند و چند بار این کارها را تکرار میکرد» اما «و اهلالکوفه یتّقون قتله... کوفیان از جنگ با او ابا داشتند و از کشتنش دوری میکردند...»
🏴 حسین، هر کاری برای اتمام حجت از دستش بر میآمد، انجام داده بود ولی این دفعه.... و لکن رسولالله و خاتمالنبیین... برای پایاندادن به همه عذرها و عمیقتر کردن همهی احتجاجها، معجزهای از جنس تصویر در مقابل اهالی طغیان گذاشته بود؛ از سنخ شکل و شمایل نبیّاکرم. به زبان تصویر و با سیمای علیاکبر حقانیتش را فریاد میزد و از پیامبر خواسته بود تا به میدان برود و میگفت مسلمان هر جنایتی هم که از او سر بزند، ولی پیامبر خدا و خاتم پیامبران را.... «و لکن رسولالله و خاتمالنبیین»...؛ اعجاز عظیمی بود و تا لحظاتی دشمن را به عجز درآورد و بیستسی هزار نفر را زمینگیر کرد. اما اشقیا همیشه خطشکن دارند «اذ انبعث اشقاها»... «مره بن منقذ العبدی» فضا را شکست و گفت: «گناه همه عرب بر گردنم باشد اگر پدرش را به عزایش ننشانم» و به جنگِ معجزه تصویریِ حسین رفت...
🏴 بعضی مقاتل گفتهاند: اسب علیاکبر او را به سمت دشمن برد و باعث شد «اربا اربا» شود اما من گمان میکنم اگر اسب هم به آن طرف نمیرفت، کوفیان باید همین کار را با کسی میکردند که تصویرش آنها را به فلاکت کشانده بود. باید تکهتکه و قطعهقطعهاش میکردند تا چیزی از صورت و بدنش معلوم نباشد، تا دیگر از این معجزات و آیات خردکننده به چشمشان نیاید و این شکل و شمایلها آنها را به خاک مذّلت نیندازد...
🏴 حسین میدانست دارد چطور لشگر دشمن را به هم میریزد: هم موقع رفتن علی از پیامبر گفت: «کنا اذا اشتقنا الی نبیّک نظرنا الی وجهه» و هم سر جنازهاش روضه نبیّاکرم را خواند: «ما اجرأهم علی انتهاک حرمه الرسول» و هم علیاکبر میدانست با دشمن چه کرده. وقتی با پدرش خداحافظی کرد، از پیامبر گفت و سلام او را رساند: «یا ابتاه علیک السلام هذا جدی رسولالله یقرئک السلام» گویا نبیاکرم را میدید که آمده بود تا کنار پیکر خودش به شهادت خودش نگاه کند و به قول آن زیارتنامه زیبا، خون خودش را تحویل بگیرد: «دمُک المرتقی الی حبیبالله»...
▪️به قول محسن رضوانی عزیز:
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب:قرمز اُخرا
کــــأنّ المصطفی قــد عــادَ یـولَــد مــــــرّةً أخــــری
به جُرم چهره اش شد کشته یا اسمش؟ نمی دانم
نمــی فهمیم علت را ... نمــی یابیم پــــاسخ را
🖤 تقدیم به مولایم علیاکبر به امید این که... [خودتان میدانید... گفتن ندارد که...] و تقدیم به غرض از خلقت مخلوقات و محور کائنات محمد مصطفی؛ به امید این که با شفاعت شبیهترین به او، ما پیامبر ندیدهها در بهشت زائر ِ زود به زودِ روی ماهش باشیم و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه ی همهی شبهای جمعه که مثل مولایش، اربا اربا شد؛ تقدیم به قطرههای خون خشکشده و ذرههای ریز بدنش که قاعدتاً هنوز باید میهمان در و دیوار فرودگاه بغداد باشند تا مسلمانانی را که به خیال بیطرفی، هنوز هم به دنبال زندگی مسالمتآمیز با دشمنان نبیّاکرم هستند، رسوا کند.
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
#سورهی_قیام
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
☑️ @hosseiniehandisheh
record۲۰۲۱۰۸۱۶۲۱۰۵۳۲.amr
4.37M
🎙 #صوت سخنرانی #شب_هشتم_محرم ۱۴۰۰
با موضوع:
▪️«فتنه اعتقادی؛ مشروطه اقتصادی» ▪️
☑️ حجةالاسلام محمدصادق حیدری
🗓 دوشنبه؛ ۲۵ مرداد ۱۴۰۰
🔹مشهد مقدس🔹
#منبر_انقلابی
#فتنه_اعتقادی
#مشروطه_اقتصادی
☑️ @hosseiniehandisheh
🏴🏴سوره قیام🏴🏴
«و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی»
🏴 در زیارت عباسبن علی، فرازی هست که در آن شهادت میدهیم او در دفاع از اولیاء خدا مثل مجاهدین بدر کار کرده و کم نگذاشته:
«اشهد الله أنک مضیت علی ما مضی علیه البدریون».
این فراز، ذهن آدم را به سمت سوره انفال میبرد که یکی از کارهایش، توصیف وضعیت جنگ بدر است: «و لیبلی المومنین منه بلاء حسنا... [خدا صحنهی بدر را به راه انداخت] تا مومنین را به شکل زیبایی امتحان کند و بیازماید.» و بعد همین آیه است که ذهن آدم را به سمت حدیث امام صادق میبرد: «کان عمّی العباس... ابلی بلاء حسنا» و با خودم میگویم ابالفضل کاری کرده که برای همهی انسانهای بعد از خودش، بساط آزمایش به راه انداخته و رفتارش اینقدر عظمت داشته که به کشیدگی تاریخ، «امتحانسازی»کرده...
🏴 حتماً میگویید «معلوم است دیگر؛ وفاداری به امام را تا جایی پیش برده که وقتی امامش را تشنه دیده، لب به آب تَر نکرده» من هم میگویم قبول! اما کسی که به قول زیارتنامهاش «بالغت فی النصیحه و اعطیت غایه المجهود» بوده و در خیرخواهی برای حسین به بالاترین بلوغ رسیده و آخرین حد توانش را خرج سیدالشهدا کرده، نباید فقط به نفی (چون حسین تشنه بود، آب نیاشامید) محدود شود. کسی مثل عباس که یکتنه چهار هزار نگهبان شریعه را در هم شکسته و آبرویی برای آنها باقی نگذاشته و در موج آب و اوج آبرو قرار گرفته، باز هم خودش را مرزوق حسین میبیند. پس به او نگاه میکند و فقاهتش را بر محور عمل امام به کار میگیرد:
▪️ مولایم تشنه است و آب به عنوان بدیهیترین نیاز زندگی از او دریغ شده اما انگار از همیشه زندهتر و قویتر و برافروختهتر است. پس حی قیوم قدیر دارد بزرگترین نشانه و آیهاش را در وجود حسین میریزد و چون او به صاحب آب تکیه کرده، اثر آب بدون اینکه آبی در میان باشد، به تسخیر او درآمده. توحید دارد میدرخشد و اسباب و آثار جلویش تحقیر شدهاند. بشتاب که تمام خیر همانجایی است که حسین ایستاده؛ زیر باران حیات و رحمت و قدرت خدا. مگر خودش نبود که در عرفه به خدایش میگفت: «امرت بالرجوع الی الآثار فارجعنی الیک...مصون السر عن النظر الیها و مرفوع الهمّه عن الاعتماد علیها. تو دستور دادی که به آثار رجوع کنم پس مرا به خودت برگردان... در حالی که نگاهم به آثار نباشد و به آنها تکیه نکنم» مثل همه خوبیهای دیگر، عرفه هم در عاشورا به جریان افتاده؛ بشتاب عباس...
🏴 آب را روی آب ریخت تا مثل حسین شود و از بند آثار در بیاید و به خالق آثار تکیه کند و توحید را در ظریفترین وجه و درخشانترین صورت به نمایش بگذارد... رمی الماء علی الماء... شاید همانجا بود که سوره انفال دوباره نازل شد: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» تو نبودی که آب را روی آب ریختی... خدا بود که در عباس جلوه کرد تا مثل حسین شود و آب را روی آب بریزد تا نشان دهد همه اسباب و آثار، ابزار ارادهی خدا هستند و اگر نباشند، صاحب آنها هست که به او تکیه کنی تا نیازت را برطرف کند...
🏴 آیه، عظمت غیرقابلتحملی داشت، آبروی آب را برده بود. تدبیر دشمن برای تشنگیدادن به عاشوراییان تحقیر شده بود و رفتار حسین داشت تکثیر میشد. عباس مشغول ترجمه فرازهای آخر دعای عرفه بود: «محقت الآثار بالآثار و محوت الاغیار بمحیطات افلاک الانوار... آثار [آب] را بوسیله آثار [عباس] نابود کردی و با کسانی که به آسمانهای نور احاطه دارند، اغیار را محو فرمودی»
سیرابشدن با آب، از بین رفته بود و ابالفضل را تبعیت از حسین سیراب کرده بود. اغیار از دور حسین محو شده بودند اینقدر که عباس به او مقرّب شده بود و برای بقیه تاریخ، امتحان ساخته بود. آسمانهای نور به احاطه و تصرف «ماه بنیهاشم» درآمده بود و قمر بدجور داشت میتابید. پس عمود بالا رفت تا ماه پایین بیاید و زمینگیر شود... اُثخن بالجراح... از شدت جراحت زمین گیر شد...
🖤 تقدیم به مرحوم استاد که این روضه را از او یاد گرفتم؛ همو که میگفت: مقام «نصرت» به معصوم در برابر انواع هجمههای کفر و نفاق، بالاترین درجه برای غیر معصوم در نظام درجات ایمانی است که تنها از طریق تمسک به سلوک حضرت اباالفضل و توسل به ساحت آن حضرت، قابل تحقق است : «فنعم الأخ الصابر المجاهد المحامی *الناصر* ... و السلام علیک یا ناصر الحسین الشهید»
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
#سورهی_قیام
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
☑️ @hosseiniehandisheh