اکلتنی السباع حیا
#یادداشت_های_حجت_الاسلام_حیدری
خستگیِ پیادهروی برای من یکی که همچین حکمی داشت: انگار خودم را به سختی انداخته بودم تا عذاب وجدان آن همه کارهای نکرده را از یاد ببرم. مثل کارمندی که تمام سال را به بیکاری و بیعاری گذرانده و وقتی به آخر سال رسیده، مجبور شده بار سنگین کارهای عقبمانده را به دوش بکشد و آنوقت به جای اعتراف به تنبلی و تنپروری، هی از تلاش و زحمت و خستگیاش دم بزند. درست است که ثواب زیادی برای پیادهها وارد شده اما بخاطر همین چیزها، شک داشتم که قدمهای آدمی مثل من، قدر و قیمتی داشته باشند.
گفتم اگر یکسری آدم آبرودار را در راه رفتنم شریک کنم، شاید اوضاع کمی بهتر شود. کمی فکر کردم تا یکیشان یادم آمد. همان کسی که شب #عاشورا جملهای گفت که عشق از آن شعله میکشد و ترجمهکردنش از آن اشتباهات بزرگ است. یعنی همیشه مبهوت ترکیب واژهها و موسیقی کلماتی بودم که « #بشیر حضرمی» در آن شب به زبان آورده بود و حالا در راهپیمایی #اربعین ، وقتش رسیده بود که جبران کنم. #اباعبدالله خبر اسارت پسر بشیر در مرزهای شمالی را شنیده بود و اجازه داده بود تا برود اما مرد حضرمی، انگار منتظر فرصت بود تا با آن ذوق سرشارش، قربان صدقهی پسر فاطمه برود:
*أکلتنی السباع حیاً إن فارقتک؛ و أسأل عنک الرکبان و اخذلک مع قله الاعوان؟!؟ لا یکون هذا ابداً*
گرگها مرا زنده زنده بدَرند اگر از تو جدا شوم! جدا شوم و سرنوشت تو را از کاروانها بپرسم و با این بییاوری تنهایت بگذارم؟!؟ هرگز چنین نخواهد شد ...
*
آدمها توی زندگیشان کلّی «اگر» میگویند که بعدش به «حتماً» تبدیل میشود. خوش به حال بشیر حضرمی که «اگر»ش، اگر ماند و مثل من «حتماً» نشد. من «حتماً» از شما جدا شدهام و بخاطر همین یکی از همانهایی هستم که دریده شدهاند. و البته که «دریده» دو تا معنا دارد؛ یکی کسی است که بیحیا و بیخیال و لاابالی شده و یکی هم آن کسی که گرگها روی سرش ریختهاند...
خلاصهاش کنم. در این دنیای بیشما که الحاد و التقاط دارند جولان میدهند و عربده میکشند، فقط خدا میداند که چقدر از هویت ایمانیمان تکّهتکّه شده و در کجاها بوده که خرج دستگاه کفر و نفاق شدهایم ...
پینوشت:
شاید سلیقهها عوض شده باشد و این تمثیلها را کسی نپسندد اما مگر حقیقت را در جایی جز تمثیلهای امام میتوان پیدا کرد؟ همان تصویری را میگویم که حضرت باقر از بیچارههای دوران غیبت ترسیم کرده: «همانند گلّهی بزی که برایشان فرقی ندارد چنگال تیز درندگان بر کجای بدنشان مینشیند»
کافی جلد 8 حدیث 380
@msnote
@hoseiniyehandisheh
shab 2.1.mp3
14.17M
🎙 صوت سخنرانی شب دوم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 3.1.mp3
24.91M
🎙 صوت سخنرانی شب سوم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 4.1.mp3
34.98M
🎙 صوت سخنرانی شب چهارم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 5.1.mp3
25.77M
🎙 صوت سخنرانی شب پنجم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 6.MP3
24.68M
🎙 صوت سخنرانی شب ششم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
شب ششم محرم 1398-سمنان.MP3
7.05M
🎙 صوت سخنرانی شب ششم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
1-خلاصه شب اول محرم.pdf
700.6K
📄 خلاصه سخنرانی شب اول محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
shab7.1.MP3
7.55M
🎙 صوت زیارت آل یس شب هفتم دهه اول محرم ۱۳۹۸
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 7.2.MP3
24.86M
🎙 صوت سخنرانی شب هفتم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
شب هفتم محرم 1398-سمنان.MP3
9.9M
🎙 صوت سخنرانی شب هفتم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
🔸#یادداشت_ها_ی_حجت_الاسلام_حیدری
ماها وقتی کلماتِ هممعنا را کنار هم میگذاریم و از ترکیبهایی مثل «گریه و زاری»، «دوستی و رفاقت»، «تلاش و کوشش»، «کوتاهی و تقصیر» و... استفاده میکنیم، معمولاً توجهی نداریم به اینکه هر کدام از این کلمهها چه فرق دقیقی با بغلدستیش دارد. بیشتر میخواهیم به جملاتمان رنگ و لعاب بدهیم و لفظ قلم صحبت کنیم و با اغراق و مبالغه و بقیهی صنایع ادبی، طرف مقابل را راحتتر به تسخیر خودمان در بیاوریم. اما شما اینطور نیستید. شما در اوج عقلانیت و احساس، صداقت و جذابیت کلام را با هم همراه کردهاید و در همهی رفتارهایتان، متعادلترین ترکیب از اوصاف حمیده را به نمایش گذاشتهاید. مثلاً در دعای افتتاح ـ که چقدر عزیز است این دعا ـ وقتی میخواهید صلوات بر جدّتان را به ما یاد بدهید، میگویید: «اللهم صل علی محمّد عبدک.... *أفضل و أحسن و أجمل و أکمل و أزکی و أنمی و أطیب و أطهر و أسنی و أکثر* ما صلّیت... علی احد من عبادک» و دَه نوع صلوات را با ده تعبیر جلوی چشممان میگذارید که هر کدام با بغلدستیش خیلی فرق دارد؛ هر چند ما این فرقها را نفهمیم. اما بالاخره شما خدا را اینقدر متنوّع و گوناگون و همهجانبه عبادت کردهاید که رحمت و صلوات خدا بر شما هم باید همینقدر تنوّع و تکثّر و تعدّد داشته باشد.
چند جای دیگر هم هست که اجداد شما از این کلماتِ متقاربالمعنی استفاده کردهاند. مثلاً وقتی حضرت #سجاد با کاروان اسراء از شام برگشت و در نزدیکی مدینه خیمه زد و مردم برای تسلیت به خدمتش آمدند و میخواست بلایی که بر سر اهلبیت آوردهاند توصیف کند، فرمود: «إنا لله و إنا إلیه راجعون من مصیبه *ماأعظمها و أوجعها و أفجعها و أکظّها و أفظعها و أمرّها و أفدحها* » معلوم است که ردیفشدنِ این کلمات، کلّی معنا به همراه خود دارد و هر کدام از این هفت عبارت باید ناظر به بُعدی از ابعاد مصیبتهای راتبهای باشد که #اباعبدالله و سیدالساجدین و زینب کبری و ابالفضلالعباس و علیبنالحسین و قاسمبنالحسن و ـ همینطور ادامه بدهم؟ ـ متحمّل شدهاند؛ هر چند ما مصائب شما را نفهمیم و هر چقدر «وجع» و «فجع» و «فظع» و «فدح» را با هم مقایسه کنیم، از تفاوت شان سر در نیاوریم.
البته ما توقع داریم که وقتی شما برگردید، این نفهمیها تمام شود و این روضهها را خودتان برایمان باز کنید. اما روایت شیخ مفید در الارشاد از قول امام باقر نشان میدهد که حتی وقتی شما برگردید، این نفهمیها ادامه دارد. همان روایتی که حضرت باقر دارد حال شما را موقعی که از منبر مسجد کوفه بالا رفتهاید، توصیف میکند: «حتی یأتی المنبر فیخطب فلا یدری الناس ما یقول من البکاء... و به منبر میرود و خطبه میخواند اما از شدّت گریهاش، مردم نمیفهمند که چه میگوید» بالاخره بغضهایی که صدها سال، صبح و شب روی هم جمع شدهاند به همین راحتی تمام نمیشوند. شاید تا مدّتها باید صبر کنیم تا گریههایتان تمام شود؛ تا بتوانید روضه را در قالب کلمات بریزید. تا آن موقع روضهها شنیدنی نیستند؛ فقط دیدنی هستند. همین که حال و روز شما را ببینیم، برای مُردنمان کافی است... راستی مگر جدّتان نگفت: «روز حسین، پلکهای چشم ما را زخمی کرده است...»
@hoseiniyehandisheh
@msnote
shab 8.MP3
27.7M
🎙 صوت سخنرانی شب هشتم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
حضرت #علی_اکبر (علیهالسلام)
#یادداشت_ها_ی_حجت_الاسلام_حیدری
شکّی ندارم که زیباترین و پرمحبتترین رابطهی پدر و فرزندی در کل عالم و در طول تاریخ، بین ائمّهی ما و فرزندانشان اتفاق افتاده است اما مشکل وقتی شروع میشود که روضهها و مصائب را فقط و فقط بر همین اساس بخوانیم و بدتر اینکه آن روابط پیچیده و نورانی را به بده بستانهای پدر و پسری که بین خودمان وجود دارد، تقلیل و تنزّل بدهیم.
طبق روایات حتی یک مومن عادی هم باید «حبّ فی الله» و «بغض فی الله» را ریشهی تمامی افعالش قرار دهد؛ یعنی تا جایی که میتواند دوست داشتنهایش رنگ خدا بگیرد و با اینکه آماتور است، حتی الامکان محبتهایش را بر این مبنا تنظیم کند حالا چه برسد به پیامبر و ائمّه که «التامّین فی محبت الله» هستند! مگر میشود کشش و تعلّقی که در نفس ِ نفیسشان وجود داشته، از این جنس نباشد و ظرافتهای اخلاص و توحید را در محبت پدرانه و مادرانهشان منعکس نکرده باشند و بالاترین درجات انقطاع الی الله را در خواستنها و علقههایشان جاری نکرده باشند؟!
بگذریم. میخواهم بگویم باید خیلی دقیقتر و عمیقتر از اینها به رابطهی #اباعبدالله و علی اکبرش نگاه کرد. حسین وقتی پسرش را روانهی میدان میکند و میخواهد داغ دلش را با خدا در میان بگذارد، یک ذره از «پسرم» در کلامش دیده نمیشود بلکه سوز جگرش، محوری جز عشق به نبیّ اکرم ندارد: «خدایا بر این قوم شاهد باش. جوانی به سویشان میرود که در خَلق و خُلق و منطق، شبیهترین به رسول تو بود و هر گاه که مشتاق نبیّ تو میشدیم، او را به نظاره مینشستیم ...»
انگار به همان اندازهای که «پیامبر» محبوبترین مخلوق برای خداست، یک وابستگی ِ دو طرفهی شدید بین پیامبر و نوهاش وجود دارد که حتی مبنای وابستگی بین حسین و اکبر هم شده و «حسین منّی و أنا من حسین» هم همین را یادمان میآورَد. یک معنای ِ این روایت معروف شاید این باشد که حفظ خداپرستی بر روی کرهی زمین و برافراشته ماندن ِ پرچم توحید در معرکهی ظلمات الارض، همان قدر که به بعثت مرتبط است؛ نشات گرفته از عاشورا هم هست. اما روایتی در کافی دیدم که این وابستگی دو طرفه را به عمق تکوین میبرد: «حسین نه از فاطمه زهرا شیر خورد و نه از هیچ زن ِ دیگری بلکه او را نزد پیامبر میآوردند. آن حضرت زبانش را در کام حسین میگذاشت و او نیز میمکید و حسین بعد از آن، تا دو سه روز سیر بود. اینچنین بود که گوشت و خون حسین از گوشت و خون رسول الله رویید.»
محمد (ص) و حسین (ع) نه فقط در پیچیدگیهای روح، که در تار و پود ِ جسمشان هم در اوج وابستگی به یکدیگر بودند و با تنها شدن حسین، علی اکبر مظهر این کشش و تعلّق شده بود. پس حسین، درّ نایابی را به میدان فرستاد تا بالاترین تجلّی حبّش به خدا را قربانی کند. شاید بخاطر همین حقایق بود که وقتی علی اکبر ندای عطش سر داد که: «العطش قد قتلنی و ثقل الحدید اجهدنی»؛ حسین به شیوهی جدش متوسل شد و دوباره زبانی در کامی قرار گرفت.... و وقتی بزرگترین نماد اخلاص ِ موحّدانهی اباعبدالله بر خاک افتاد، حسین گفت: «ما أجرأهم علی انتهاک حرمه رسول الله» چقدر جسورند بر هتک حرمت پیامبر ...
عقل ما حقیرتر از آن است که مصائب راتبهی حسین را درک کند و تن ما ناقابل تر از اینکه برای این سوگ، سرخ شود و چشم ما با همهی اشکهایش، خشکتر از آن که قابل گریه بر این فاجعه شود. یک دائم العزای سوخته جان از همین خاندان لازم داریم تا حقّ این فراز ِ ندبههای جمعه را ادا کند:
این ابناء الحسین
کجایند پسران ِ حسین؟
پینوشت: لبهای من یک بوسه بدهکارند به دستهای محسن رضوانی؛ وقتی داشت آن شعری را بر کاغذ مینوشت که قافیههایش دلم را به بازی گرفته و بیت آخرش این است:
به جُرم چهرهاش شد کشته یا اسمش؟ نمیدانم
نمــی فهمیم علت را ... نمییابیم پــــاسخ را
@hoseiniyehandisheh
@msnote
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
شب هشتم محرم 1398- سمنان.MP3
11.94M
🎙 صوت سخنرانی شب هشتم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
متن سخنران شب دوم محرم 98 ـ استان سمنان.pdf
254.1K
📄 متن کامل سخنرانی شب دوم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔅 موضوع شب دوم: نقد «کفایت عمل به واجبات و محرمات توسط آحاد مکلفین برای رفع عوامل غیبت و تحقق ظهور» با تکیه بر ادله عقلی، نقلی و تاریخی
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
شب نهم محرم 1398_سمنان.MP3
9.8M
🎙 صوت سخنرانی شب نهم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
shab 10.MP3
19.11M
🎙 صوت سخنرانی شب دهم دهه اول محرم ۱۳۹۸
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری
زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام والمسلمین روح الله صدوق
🔘 #هیئت_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
شب دهم محرم 1398_سمنان.MP3
11.4M
🎙 صوت سخنرانی شب دهم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
متن سخنران شب سوم محرم 98 ـ استان سمنان.pdf
288.9K
📄 متن کامل سخنرانی شب سوم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔅 موضوع شب سوم: تحلیل جدید از دعای «اللهم کن لولیک»: دعای همدردی با «مصائب حضرت ولیعصر(عج)» ناشی از ضعفِ «قدرت مؤمنین» در مقابل «قدرت دستگاه طغیان»
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
هدایت شده از کانال رسمی حسینیه اندیشه
شب یازدهم محرم 1398-سمنان.MP3
13.16M
🎙 صوت سخنرانی شب یازدهم محرم 1398
🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینهی
تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی»
☑️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیهالسلام
زلزله در کاخ امپراتور
#یادداشت_ها_ی_حجت_الاسلام_حیدری
عبدالملک مروان داشت از خوشحالی بال در میآورد و با خودش میگفت: عجب خبطی کرده پسر حسین! شکستن ابهتش در میان مردم را آسان کرده؛ وقت عرض اندام من را جلو انداخته با این کارش. یادم باشد برای این جاسوس مان در مدینه، خلعتی گرانبها بفرستم. بعد کاتب دربار را صدا کرد و با صدایی ذوق زده انشاء کرد:
شنیدهام که شوی کنیزکان شده ای! کنیزت را آزاد کردهای و سپس او را به همسری گرفتهای؛ با اینکه کفو تو در قریش فراوان است و با دامادی شان و فرزندآوری از آنها مجدت افزون گردد. پس نه جایگاه خودت را در نظر گرفتهای و نه آبرویی برای فرزندانت گذاشتهای. والسلام
نامه را پرت کرد به سمت پسرش و با غیظ، چشمان قرمز شدهاش را تنگ کرد و گفت: بخوان. سلیمان بن عبدالملک زمزمه کرد: نامه ات در سرزنش من به دستم رسید و گمان کردهای که در زنان قریش کسی هست که من به دامادیاش افتخارش کنم. بدان که کسی در مجد و کرم از رسول خدا بالاتر نیست و او با کنیزش ازدواج نمود. من کنیزم را به اراده الهی آزاد کردم و سپس بر اساس سنت او را به همسری گرفتم. کسی که در دین خدا پاک باشد، هیچ چیز بر او خلل وارد نمیکند خصوصا که خداوند پستی و نقص را با اسلام از بین برد و بر هیچ انسان مسلمانی اعم از آزاد و برده، پستی و سرزنشی نیست و پستی و سرزنش، تنها مربوط به دوران جاهلیت است و ناشی از آن. والسلام؛ علی بن الحسین.
نگاهی بهت زده انداخت به پدر و گفت: عجب فخری کرده بر توای پدر!
عبدالملک آه عمیقی کشید و گفت: این طور نگو! او سخنورترین بنی هاشم است که صخرهها را میشکافد و دریا را با یک مشت در بر میکشد.
امپراطور ورشکسته،خوب که ریش هایش را جوید و چندتا از آنها را که با دندان کند، صدایش را کمی بلندتر کرد و گفت: خبر دهید به من! چه کسی است که وقتی کارهای موجب تحقیر در میان مردم را انجام میدهد، جز شرافت چیزی به او افزوده نمیشود؟ درباریان یکصدا گفتند: کسی را نمیشناسیم که اینگونه باشد جز امیرالمومنین عبدالملک مروان!
گفت: نه به خدا قسم! من چنین کسی نیستم؛ او علی بن الحسین است؛ دقیقا از همان جایی شرافتش افزون میشود که مردم از همان موضع تحقیر میشوند...
پینوشت: به فدای امامی که با کوچکترین افعالش در مدینه، پایههای یک امپراطوری در شام را میلرزاند...
@msnote
@hoseiniyehandisheh
5acc9ae638239423a62ff979_-7402539753091527889.mp3
11.47M
☑️ سخنرانی #شب_12_محرم1441 توسط: حجت الاسلام والمسلمین #استاد_روح_الله_صدوق
🏴 موضوع: #فهم_مجتهدانه_از_عوامل_غیبت_کبری_زمینه_تلاش_مجاهدانه_برای_ظهور_ولایت_عظمی
🔘 مکان: قم المقدسه، مسجد اهل بیت علیهم السلام
🔘 #محرم1441