eitaa logo
**هیئت حسینیون قم** (مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج آقاحسین تکیه ای)
205 دنبال‌کننده
987 عکس
1.3هزار ویدیو
19 فایل
هیئت قرائت وتفسیر قرآن کریم وذکر توسل به ائمه اطهارعلیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مداحی آنلاین
YEKNET.IR - monajat - ramazan 1403 - motiee.mp3
5.51M
🌙 ویژه 🍃خیز ای بنده محروم و گنه‌کار بیا 🍃یک شب ای خفته‌ی غفلت زده بیدار بیا 🎙حاج 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
اعتراف دیر هنگام غده سرطان ایران سیدمحمد خاتمی در دیداد نوروزی گعده فسیل‌های چپ و سیاه در شمال تهران: نظام سال ۱۴۰۱ را برد و قوی تر از قبل شد و ما تمام سرمایه‌های خود را سوزاندیم و چیزی بدست نیاوردیم. اگر تا قبل از وقایع اخیر می گفتیم ما عضو نظام هستیم الان این‌ را هم نمی توانیم بگوییم. در آخر عمر سیاسی خود قرار گرفتیم و افراط و تندروی که از دوران امام بلای جان جریان چپ بود ما را به ورطه هولناک نابودی کشاند. دولت یازدهم و دوازدهم سرمایه اجتماعی ما را به نابودی کشاند و بزرگ ترین اشتباه من حمایت از عامل نابسامانی ها در انتخابات ۱۴۰۰ بود. توصیه‌ها و سفارش‌های دوستان و بیانیه‌هایی که بنام این و آن می نویسند ما را در مسیر بی بازگشت سقوط قرارداده است. موثرترین نیروهای رسانه ای ما سودای پناهندگی و کار در بی بی سی و رسانه های آن طرف آب داشته و دل در گرو بیگانه دارند. من در آخر عمر خود هستم و وصیتی کرده ام که همه را شگفت زده خواهد کرد. من و برادرم محمدرضا مورد لعن و نفرین پدرمان بودیم و امروز متوجه این مسئله هستم. اگر فشار اطرافیان نبود قطعا مواضعم را علنی می کردم و آنچه در سینه داشتم را با مردم در میان می‌گذاشتم. آن روز که کنفرانس برلین برگزار شد باید متوجه تغییرات پیرامون خود می شدیم اما دچار خودشیفتگی بودیم. آن روز که آن بلا را بر سر مرحوم هاشمی در مجلس ششم درآوردیم، باید منتظر روز مکافات می بودیم، آن روز که در سال ۸۸ که اصلا بنا نبود مهندس موسوی را وارد کارزار کنیم اما بخاطر لجاجت و توصیه‌های نابخردانه او را تحریک به حضو و سپس تحریک به تقابل کردیم باید فکر امروز را می کردیم
هیئت حسینیون قم ویژه برنامه های شبهای ماه مبارک رمضان ۱۱فروردین شب یکشنبه ۲۰ رمضان المبارک بنیاد بلوار شهید کریمی نبش کوچه ۲۶ هفتمین سالگرد حاج محمد تقی عباس علیزاده ۲۱:۳۰ تا۲۴ https://eitaa.com/hosseiniyoun
هیئت حسینیون قم *السلام علیک یا امیرالمومنین* ویژه برنامه ی احیا شب قدر و شب شهادت امیر المومنین علی علیه السلام ۱۲ فروردین شب دوشنبه ۲۱ رمضان المبارک ۳۰ متری هنرستان ۳۰ متری باغ کرباسی انتهای کوچه ۱ یادبود مرحوم حاج ناصر محمدی نژاد و همسر مکرمه ۲۱:۳۰ تا۲۴ https://eitaa.com/hosseiniyoun
هدایت شده از ایران قوی
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام دلخوشی زندگی من این‌ست که وقت مرگ می‌آیی و مرگ شیرین است. کفن کنید مرا رو به قبله‌ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است. |عضو شوید 🇮🇷 @iranghavimahdavi
هدایت شده از مداحی آنلاین
15.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 (ع) 🌴به دعای بی‌بی زهرا 🌴بنویس تا ابد باشم از عشاق علی مولا 🎙 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
هدایت شده از ایران قوی
📌 غریبم آشنایم جز علی نیست انیس ناله‌هایم جز علی نیست اسیرم ، مستمندم ، بی‌نوایم خدا داند نوایم جز علی نیست مناجات و دعا از من نخواهید مناجات و دعایم جز علی نیست دلم تا شهر کوفه پر کشیده که من حال و هوایم جز علی نیست ... ...💔🥀 ... ... شهادت امام علی « ع » بر همه شیعیان تسلیت باد... |عضو شوید 🇮🇷 @iranghavimahdavi
هدایت شده از مداحی آنلاین
مداحی_آنلاین_حیف_مولا_مردم_عالم_تو_را_نشناختند_استاد_میرزامحمدی.mp3
1.84M
🔳 (ع) 🌴حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند 🌴دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند 🎙حجت الاسلام 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
هیئت حسینیون قم ویژه برنامه شبهای ماه مبارک رمضان ۱۳ فروردین شب سه شنبه ۲۲ رمضان المبارک ۴۵ متری شهید صدوقی ۲۰ متری حافظ پلاک ۵۳ آقای حاج حسین پور جعفری یادبود مرحوم حاج غلامحسین پور جعفری ۲۱:۳۰ تا۲۴ https://eitaa.com/hosseiniyoun
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
💠 معنای دشمنی با ظالم و یاری مظلوم در کلام رهبر انقلاب آن‌وقت امام علی علیه‌السّلام می‌فرماید: «وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» خصم ظالم باشید. «خصم»، غیر از «دشمن» است. یک وقت کسی دشمن ظالم است؛ یعنی از ظالم بدش می‌آید و دشمن اوست. این، کافی نیست. خصم یعنی «دشمنی که گریبان ظالم را را می‌گیرد و او را رها نمی‌کند. بشریت بعد از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، تا امروز، به سبب نگرفتن گریبان ستمکاران، بدبخت و روسیاه شد. ببینید ملتها و بخصوص مسلمانان چه مظلومیتی دارند! «و للمظلوم عوناً.» هرجا مظلومی هست، به او کمک کن. نمی‌گوید «طرفدارش باش». نه! باید کمکش کنی. هرچه می‌توانی و به هرنحو که می‌توانی. ۱۳۷۲/۱۲/۱۳ @HawzahNews / خبرگزاری‌حوزه
هدایت شده از حمید احمدی
✍🏻 فقط یک شب مهمانم کنید! (شب جُهَنی) در بیرون از مدینه سکونت دارد و از شهر دور است. صاحب شتر و گوسفندان زیادی است. تمام وقت و هَمَّش صرف پرورش و نگهداری حشم و گله سپری می‌شود. رایحه حضور رسول خدا در یثرب، فطرت پاک او را می‌نوازد و به اسلام ایمان می‌آورد و در زمره مسلمانان در آمده است. دل‌بسته پیامبر و آئین او است، ولی سکونتش در خارج از شهر و مشغله‌هایش نمی‌گذارد مداوم از محضر پیامبر خدا به مانند سایر مسلمانان بهره‌مند شود. اما بساط رمضان که پهن شد و از دعا و نماز و مناجات مؤمنان در کنار و محضر پیامبر در مسجدالنبی را می‌شنود، دلش به‌پرواز در می‌آید و سخت به شرکت در آن ضیافت نورانی شائق می‌گردد. اما با این حشم و خدم چه کند؟ نمی‌تواند گله و رمه‌اش را رها کند و خود راهی مدینه شود. و شاید روا ندید و قلبش رضا نمی‌داد که تنها و بی یاران و اهل و فرزندان بر این خان ربوبی بنشیند! در خود فرو رفته و در تب و تاب است و مدام در فکر و با خود سخن می‌گوید: اگر یک شب بود؛ می‌شد زحمتش را تحمل کرد. شتران و گله را رها سازم و برای همیشه در شهر مسکن گزینم؟ غرق در این افکار و راه‌هایی است که به ذهنش خطور می‌کند، چند روز و شبی، خود به مدینه رود و در آن‌جا اقامت گزیند، اما کارگران وغلامان و فرزندان را چه کند؟ انصاف نباشد تنها در این بزم شرکت کند. دنبال چاره است که چه کند که از فیض این شب‌ها بی‌نصیب نماند و هم از کار و زندگی‌اش باز‌ نماند و هم همه اهل و خانواده و خانه و کارگرانش از آن بهره گیرند. به استغاثه و دعا می‌نشیند تا راهی بیابد. خدا را رحمی ای مُنْعِم‌، که درویشِ سرِ کویت/ دری دیگر نمی‌داند، رهی دیگر نمی‌گیرد. راهی در لوح صاف و ساده ذهنش خطور کرده و نقش می‌بندد، اما نمی‌داند راه درستی است یا نه؟ اصلا خداوند می‌پذیرد؟ روانه مدینه می‌شود تا از خود حضرت چاره بجوید و راهنمایی بخواهد. وارد شهر می‌شود. و در مسجد پیامبر، به محضرش شرفیاب شد. پیامبر را در میان جمیعت می‌بیند. به رسم و به عادت عربان صراحت را چاشنی سخنش می‌کند و با صدای بلند که همه اهل مسجد شنیدند، چنین عرض می‌کند: ای رسول خدا! من شتر و گوسفند و غلامانی در بیرون شهر دارم و بدین سبب نمی‌توانم هر روز به شهر آیم و در محضر مبارک‌تان به عبادت بپردازم. دوست می‌دارم شبی را از شب‌های ماه مبارک رمضان به من معرفی فرمایید تا در آن شب به شهر آیم و به عبادت و راز و نیاز و اقامه نماز بپردازم. همان یک شب مهمان‌تان باشم! سوال و تمنایش نشان از معرفت و ایمان او دارد. پیامبر خدا صلّ الله علیه و آله فرمود: جُهَنی جلو بیا. با خوشحالی و شتاب؛ از لابلای جمیعت خود را به محضر پیامبر می‌رساند. پیامبر اشاره می‌کنند که بنشیند. روبروی حضرت می‌نشیند و چشم به لبان مبارکش دوخته تا پاسخ بشنود. همه جمیعت مسجد هم محو این صحنه شدند و سر و پا گوش شدند تا پاسخ پیامبر به درخواست عبدالله انصاری، پسر انیس‌جُهُنی را بشنوند. رسول‌خدا نخواست کلامش و پاسخش را همگان بشنوند لذا سر به گوشش گرفت و آهسته در گوش او چیزی فرمود به طوری که کسی از این صحبت آگاه نشد. لحظاتی ناباورانه به چهره رسول خدا می‌نگرد و سرمست از کلام و زیارت حضرت سر از پا نشناخته، پا می شود. از شادمانی و خشنودی که از چهره‌اش هویدا بود، می‌شد فهمید که پاسخش را گرفته است. و سروری بالاتر؛ هم وجودش را فرا گرفته است، از این‌که چنین توفیق یافت تا هم‌کلام و هم‌نفس حبیب خدا بشود، در پوست خود نمی‌گنجد! ای پادشاه صوت و معنی که مثل تو/ نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش [ حافظ، غزل ۲۵۶] بی‌سخن، آرام و شادمانانه، دامن دشداشه‌اش را بر‌چید و از لابلای جمیعت گذشت و از مسجد خارج می‌شود تا راهی سکونت‌گاه خود گردد. جمیعت مبهوت این درخواست و نحوه پاسخ پیامبر غرق در سکوت‌اند. لحظاتی در همان بُهت و تَحیُّر به هم نگریستند که" من و تو محرم این راز نه‌ایم". آرام و به تدریج برخی آهسته لب گشودند و با خود سخن می‌گفتند و بعضی هم در دل آرزو می‌کردند، ای کاش پیامبر سخن و توصیه‌اش را یک بار دگر برای‌شان بازگوید تا همه از آن آگاه شوند. دیری نپایید که این آرزو و درخواست‌شان بر آورده شد و پاسخ سوال‌شان را یافتند! غروب ۲۲ رمضان صداهایی از زنگوله‌ها و حرکت تند شتران و همهه کارگران در کوچه‌های شهر پیچید، این صداها خبر از حضور کاروان عبدالله بن انیس داد که روانه مسجدالنبی‌ است. جمع زیادی از پشت‌بام‌ها و چمعی از روزنه‌های خانه‌ها که به کوچه‌ها گشوده می‌شد به تماشای‌شان ایستاده‌ و یا سرک می‌کشند.