eitaa logo
طلسم / حسین سنگری
230 دنبال‌کننده
247 عکس
28 ویدیو
0 فایل
روزمرگی نویس‌های حسین سنگری شعر - داستان - رمان - موسیقی - فیلم - روانشناسی - فلسفه - عرفان ارتباط با من: @hossein_sangari اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari ارتباط با من بصورت ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17334114478618
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬 فرزند عزیز (Dear Child 2023) مینی سریال ۶ قسمتی «فرزند عزیز» از آن دسته سریال‌هایی است که از همان قسمت اول میخش را محکم در روان بیننده می‌کوبد و او را تا آخرین قسمت با خود همراه می‌کند. این سریال آلمانی که در شبکه‌ی نتفلیکس پخش شده است نشان می‌دهد که آلمانی‌ها در ساخت سریال، دست کمی از شرکت‌های بزرگی نظیر هالیوود ندارد. هرچند ریتم فیلم‌ها یا سریال‌های آلمانی معمولا کند است اما خسته کننده نیست. این کند بودن را پیش‌تر در سریال «دارک» هم شاهد بودیم. روایت فیلم ساده و روان است اما در پایان هر قسمت مخاطب با ابهام جدیدی مواجه می‌شود که او را مجبور می‌کند قسمت بعدی و قسمت‌های بعدی را مشاهده کند. فرزند عزیز به مخاطب نشان می‌دهد که آزادی یا عدم آزادی مسأله‌ای روانی است. انسان تا از بعد روانی آزاد نشود حتی اگر از نظر فیزیکی آزاد باشد باز هم اسیر است. دیدن این تراژدی ۶ قسمته، عمیقا روح شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
◾️محفل ادبی شعر آیینی ◾️ویژه شهادت امام جعفر صادق (ع) 🔸سخنران:دکتر محمدرضا سنگری 🔹با حضور شاعران آیینی کشور 🔸پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403 🔹ساعت 9 صبح 🔸مرکز فرهنگی دفاع مقدس به استقبال برنامه نکوداشت دکتر محمدرضا سنگری
رزق امشب من از سلطان عشق، حضرت رضا (ع)
📚 به کودکی که هرگز زاده نشد 🖊️ اوریانا فالاچی اوریانا فالاچی (۱۹۲۹-۲۰۰۶) نامی آشنا در دنیای ژورنالیسم و ادبیات است. او با قلمی تند و لحنی صریح، به مصاحبه با شخصیت‌های برجسته‌ی سیاسی و روایت رویدادهای مهم قرن بیستم پرداخت. جنگ ویتنام، انقلاب ایران و کودتای شیلی از جمله موضوعاتی بودند که فالاچی با شجاعت و جسارت به آن‌ها پرداخته بود. فالاچی در کنار فعالیت‌های رسانه‌ای، به خلق آثار ادبی نیز می‌پرداخت. شبه رمان "به کودکی که هرگز زاده نشد" از مشهورترین آثار اوست که در سال ۱۹۷۵ منتشر شده است. این کتاب در قالب نامه‌ای خطاب به فرزند ناخواسته‌ای نوشته شده که فالاچی هرگز به دنیا نیاورد. این نامه سرشار از تأملات عمیق و پرسش‌های فلسفی در باب زندگی، مرگ، عشق، آزادی و انتخاب است. فالاچی در این اثر، به واکاوی مفاهیمی همچون نقش زن در جامعه، مادری، و میل به فرزندآوری می‌پردازد. او با لحنی صمیمی و گاه طنزآمیز، خواننده را به سفری در ژرفای اندیشه‌های خود دعوت می‌کند و او را با چالش‌های اخلاقی و تناقضات درونی انسان روبرو می‌سازد. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
سهم من از تمام این دنیا بعد تو می‌شود خراب شدن برف بودن مقابل خورشید از تب دوری تو آب شدن روح من تکه‌تکه می‌میرد از تکاپوی دشنه‌ی یاران خشکی یک کویر بی‌تابم وسط روزهای بی باران از خدایی که نیست دلگیرم کاش دستم به آسمان برسد کفر گفتن چقدر آسان است کارد وقتی به استخوان برسد هی نشستم به حرف مفت زدن تشنگی در گلوی من گل کرد کفر گفتم از این‌همه سختی و خدا هم فقط تحمل کرد و خدا در سکوت ممتد خود روی زخمم فقط نمک می‌ریخت می‌نشست و برای دلخوشی‌ام هی رسولان تازه می‌انگیخت گیج بودم درون این میدان شده بودم چکیده‌ای از درد عمر ما را مجال بازی نیست آه ای مرگ! زودتر برگرد حجم تابوت، بر سر شانه خانه بر دوش می‌روم از شهر به همین سادگی: «خداحافظ» سرد و خاموش می‌روم از شهر... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضمانت کن مرا آقای خوبی‌های بی‌منت که آدم آمدم اینجا و آهو باز می‌گردم... @hosseinsangari
قلعه حیوانات، شاهکار جرج اورول، داستانی نمادین و گزنده است که تار و پود قدرت، انقلاب و فساد را با ظرافتی مثال‌زدنی به تصویر می‌کشد. این رمان کوتاه، که در سال ۱۹۴۵ منتشر شد، به سرعت به یکی از مشهورترین و پرمخاطب‌ترین آثار ادبی جهان تبدیل شد و تا به امروز ترجمه‌ها و تفسیرهای متعددی از آن ارائه شده است. این رمان کوتاه انعکاسی تمثیلی از انقلاب روسیه و ظهور رژیم استالینی است. اورول با ظرافت و هوشمندی، پوچ‌گرایی و تناقضات ذاتی هرگونه ایدئولوژی تمامیت‌خواه را آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه آرمان‌های آزادی و برابری در دام قدرت‌طلبی و فساد به تباهی کشیده می‌شوند. درس‌های قلعه حیوانات فراتر از مرزهای زمان و مکان است. این رمان هشدار می‌دهد که هرگونه تمرکز قدرت در دستان یک گروه یا فرد، تحت لوای هر ایدئولوژی‌ای که باشد، می‌تواند منجر به سرکوب، تبعیض و استثمار شود. شخصیت‌های قلعه حیوانات، مانند خوک‌ها، اسب‌ها و سگ‌ها، نماد گروه‌های مختلف اجتماعی با ویژگی‌ها و انگیزه‌های خاص خود هستند. مطالعه این شخصیت‌ها به خواننده کمک می‌کند تا انگیزه‌ها و رفتارهای مختلف انسانی را درک کند. اورول نشان می‌دهد که چگونه افراد می‌توانند توسط رهبران فاسد فریب خورده و به اطاعت کورکورانه از آنها تن در دهند. خواندن قلعه حیوانات در هر برهه از تاریخ، به ویژه در دوران‌های پرتلاطم سیاسی و اجتماعی، می‌تواند به خواننده کمک کند تا با دیدگاهی انتقادی به رویدادها نگاه کند و در برابر فریبکاری‌ها هوشیار باشد و از آزادی و عدالت دفاع کند. @hosseinsangari
سر می‌زند سپیده‌ی شب زنده‌دارها آوار می‌شود به سر شب حصارها چیزی نمانده تا بدمد صبح دولتت سر رفته است حوصله‌ی انتظارها خون است قلب شهر، یقیناً شکسته است در سینه‌ی تمامی مردم انارها در ایستگاه حادثه جا مانده‌ایم ما رد می‌شوند بی تو تمام قطارها این شاهنامه بی تو به آخر نمی‌رسد از هفت‌خوان قصّه گذشتیم بارها ما را به شوق کعبه امید دوباره‌ای‌ست هر چند پای ما شده زخمی خارها فریاد می‌زنند تو را یک صدا: "بیا" حلاج‌های کشورم از روی دارها یا فارس‌الحجاز، دلم شور می‌زند این جمعه هم نشد خبر از تک‌سوارها... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
📚 بیگانه 🖊️ آلبر کامو آلبر کامو، نویسنده و فیلسوف فرانسوی-الجزایری، خالق رمان «بیگانه» است که در سال ۱۹۱۳ متولد شد و در سال ۱۹۵۷ درگذشت. کامو به خاطر آثار فلسفی عمیق و کاوش در مفاهیمی مانند پوچی، بیگانگی و آزادی شناخته شده است. بیگانه را می‌توان در ژانرهای مختلف دسته‌بندی کرد، از جمله رمان فلسفی، رمان روان‌شناختی، رمان اجتماعی و رمان اگزیستانسیالیسم. این رمان ترکیبی از عناصر این ژانرها را ارائه می‌دهد و خواننده را به سفری عمیق در ذهن شخصیت اصلی می‌برد. در مرکز داستان، مرسو، شخصیت اصلی، قرار دارد که با جامعه و هنجارهای آن بیگانه است. او به لحاظ عاطفی بی‌تفاوت به نظر می‌رسد و در برابر رویدادهای زندگی، از جمله مرگ مادرش و قتل یک عرب، واکنشی غیرمعمول نشان می‌دهد. این بی‌تفاوتی و فقدان همدلی، مرسو را به شخصیتی منزوی و طردشده تبدیل می‌کند. از دیدگاه روانشناسی، رمان بیگانه را می‌توان به عنوان کاوشی در مورد روانشناسی بیگانگی و انزوا در دنیای مدرن تفسیر کرد. مرسو نماد فردی است که نمی‌تواند با جامعه و ارزش‌های آن ارتباط برقرار کند و در نتیجه به پوچی و ناامیدی عمیقی دچار می‌شود. رمان بیگانه، با وجود اینکه در دهه ۱۹۴۰ نوشته شده است، پیامی عمیق و همیشگی دارد. مضامین بیگانگی، انزوا، پوچی و جستجوی معنا در دنیای مدرن، همچنان برای خوانندگان امروزی در صدر است. در دنیای پیچیده و اغلب بی‌رحم امروز، بسیاری از افراد خود را در موقعیتی مشابه مرسو می‌بینند، جدا از جامعه و در جستجوی معنای زندگی. @hosseinsangari
غبار خستگی از تن تکاندی و رفتی قرار بود بمانی، نماندی و رفتی چقدر واژه به تشییع پیکرت آمد به سوگ خویش، غزل را نشاندی و رفتی تمامی کلماتم سیاه پوشیدند تو درد را به نهایت رساندی و رفتی تو ای زلال‌ترین، چشم‌های خشکم را به آسمانی باران، کشاندی و رفتی زمین برای تو تنگی صد قفس را داشت کبوترانه دلت را پراندی و رفتی سفر بخیر مسافر، خدانگهدارت قرار بود بمانی، نماندی و رفتی... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
Mehdi Tafakori - Eshghe Alast (320) (1).mp3
11.37M
با هجر غمگینم مکن محتاج تسکینم مکن کافر به آیینم مکن عاشق تر از اینم مکن… 🟢 عشق الست 🎤 مهدی تفکری @hosseinsangari
📚 وارث ارغوان‌ها 🖊️ دکتر محمدرضا سنگری وارث ارغوان‌ها، آخرین اثر عاشوراپژوه روزگار ما، دکتر محمدرضا سنگری با موضوع حضرت زین العادین، امام سجاد (ع) است که به سفارش ستاد شب شعر عاشورای شیراز و به عنوان پیش‌درآمدی بر سی و نهمین سال برگزاری این شب شعر به رشته‌ی تحریر درآمده است. این کتاب در پنج فصل با عناوین زیر نوشته شده است: - فصل اول: سجادیه (مجموعه‌ای مختصر از شرح زندگی حضرت زین‌العابدین با تکیه بر حوادثی که در کربلا بر وی گذشته است.) - فصل دوم: خطبه (در این قسمت به خطبه‌خوانی امام سجاد علیه‌السلام در مجلس یزید‌بن‌معاویه پرداخته شده است. بیان خطبه‌ها به همراه شرح و تحلیل و تطبیق با دنیای امروز نیز از ویژگی‌های بارز این فصل است.) - فصل سوم: صحیفه (این بخش شامل شرح، تحلیل، خلاصه و چکیده‌ای از همه‌ی پنجاه و چهار خطبه‌ی صحیفه‌ی سجادیه است. این بخش حاوی نکاتی است که خواندن و تأمل کردن در آنها ما را در پیوند عمیق‌تری با صحیفه‌ی سجادیه قرار می‌دهد.) - فصل چهارم: ملجأ (این فصل به بیان علم و دانش حضرت امام سجاد و توانایی پاسخگویی وی به مسائل و مشکلات کسانی پرداخته است که برای یافتن حقیقت به وی مراجعه کرده‌اند.) - فصل پنجم: رقعه (آخرین بخش کتاب حاوی تعداد کمی از نامه‌های امام به دیگران است که همانند بخش‌های پیشین، حاوی نکات ارزشمند و کمتر شنیده شده‌ای است که می‌‌توانند ما را در برپایی یک زندگی صالحانه یاری کنند.) در کنار خواندن وارث ارغوان‌ها، خوانش ترجمه‌ی صحیفه‌ی سجادیه به قلم دکتر علی موسوی‌گرمارودی نیز می‌تواند به فهم دقیق‌تر این مجموعه کمک کند. @hosseinsangari
📚 جنون قدرت و قدرت نامشروع 🖊️ دکتر محمدرضا سرگلزایی کتاب "جنون قدرت و قدرت نامشروع" اثر دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و نویسنده‌ی نام آشنا، به واکاوی یکی از تاریک‌ترین و جذاب‌ترین زوایای وجود انسان، یعنی "میل به قدرت" می‌پردازد. این کتاب با نگاهی عمیق و تحلیلی، به بررسی ریشه‌ها، انگیزه‌ها و پیامدهای قدرت‌طلبی در افراد پرداخته و تصویری جامع از این پدیده‌ی پیچیده ارائه می‌دهد. دکتر سرگلزایی در این کتاب، با ظرافت و دقت مثال‌زدنی، انواع مختلف قدرت‌طلبی از جمله قدرت‌طلبی فردی، اجتماعی و سیاسی را مورد بررسی داده و با استفاده از مثال‌های متعدد تاریخی، ادبی و روان‌شناختی، نشان می‌دهد که چگونه میل به قدرت می‌تواند افراد را به سمت رفتارهای مخرب و ضدانسانی سوق دهد. این کتاب صرفاً به واکاوی جنبه‌های تاریک قدرت‌طلبی نمی‌پردازد. بلکه به جنبه‌های مثبت قدرت نیز اشاره می‌شود و نشان می‌دهد که چگونه قدرت می‌تواند در خدمت اهداف والای انسانی نیز باشد. لحن روان و خواندنی کتاب، در کنار عمق و جامعیت مطالب، آن را به اثری ارزشمند برای درک عمیق‌تر ماهیت قدرت و تأثیر آن بر انسان‌ ها تبدیل کرده است. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
اما شعر کجا نیست؟ هر جا که درشتی و زمختیِ سنگلاخ‌وار باشد، خواه در زبان، خواه در جهان. 📚 🖊️ @hosseinsangari
آرزوهای درازی داشتم اما نشد هیچ‌کس بعد از تو در غم‌خانه‌ی من جا نشد ایستادم بر بلندی‌های این دنیای پست پیش رویم جز غبار وهم چیزی پا نشد وقت رفتن وعده‌ی فردا به من دادی ولی - روزها رفتند و هرگز نوبت فردا نشد در انارستان داغ بوسه‌های نیمه شب غنچه‌ی لب‌های تو روی لب من وا نشد قلب؛ نه دیگر، که کوهستان غم‌های بزرگ قلب من در وسعت این سینه دیگر جا نشد روزگاری من به این دنیا تعلق داشتم آه از این دنیا که بعد از تو دگر دنیا نشد دیدی و نشناختی، پرسیدی از من کیستی؟ گفتمت: آنم که در تو گم شد و پیدا نشد... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
🟢 قدمی چند با حافظ: حافظ همیشه برای من یک شاعر خاص بوده است. شاعر رندی که از هرگونه مطلق‌گویی پرهیز می‌کند و با نگاهی جامع به پدیده‌ها و مسائل، مخاطب را در گستره‌ی دنیای ذهنی خودش به حیرت وا می‌دارد. بخواهم دقیق‌تر بگویم حافظ شاعری نیست که حکم قطعی بدهد. او به هر دو نیمه‌ی پر و خالی لیوان نظر دارد و شاید دلیل اینکه بسیاری از ما - با اندیشه‌ها و مرام‌های متفاوت - با شعرهای او همذات‌پنداری می‌کنیم همین باشد. حافظ کسی است که اومانیست‌ها، اگزیستانسیالیست‌ها، نهلیست‌ها، مارکسیست‌ها و خلاصه مذهبی‌ها و غیرمذهبی‌ها را روی یک سفره می‌نشاند و هرکس به اندازه‌ی ظرفیت روحی و روانی خودش سهمی از این سفره برخواهد داشت و نکته‌ی جالب این است که هیچ‌کس از سفره‌ی اندیشه حافظ، دست خالی بازنمی‌گردد.  بگذارید با یک مثال از خود حافظ، آنچه را گفته آمد روشن‌تر کنیم: دوستان در پرده می‌گویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم چون سر آمد دولت شب‌های وصل بگذرد ایام هجران نیز هم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم اعتمادی نیست بر کار جهان بلکه بر گردون گردان نیز هم سخنی در پرده که بزودی در مثل یک داستان، دهان به دهان پخش خواهد شد. حال این سخن در پرده چیست؟ در قرآن و روایات بسیار به این نکته اشاره شده که بعد از هر سختی آسانی پدیدار می‌شود: «ان مع العسر یسری» اما حافظ پا را از این هم فراتر می‌گذارد و می‌گوید: همان‌طور که شب‌های وصل پایان می‌پذیرد، ایام هجران هم تمام خواهد شد. نکته‌ای که در این بیت مهم است همان مصراع اول است: چون سرآمد دولت شب‌های وصل اگر اندکی تأمل می‌کنیم می‌بینیم که حافظ هم برای خوشی به پایان اعتقاد دارد و هم برای ناخوشی و این دقیقا شاه‌کلید فهم این ابیات است. حیرت‌انگیزتر این است که او در بیت بعد این خوشی و ناخوشی پایان‌پذیر را یکی می‌داند. هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم این همان چیزی است که در روان‌شناسی بسیار بدان پرداخته شده است که هرچیزی با ضد خودش معنا پیدا می‌کند: وصل با هجران، شب با روز، خنده با گریه و ... . بیت چهارم بیت عجیبی است: اعتمادی نیست بر کار جهان بلکه بر گردون گردان نیز هم انگار آرامش در این دنیا بی معنی است آنجا که می‌گوید: هیچ اعتمادی بر دنیا نیست و چقدر این بیت مرا به یاد شعر تخته‌سنگ اخوان ثالث می‌اندازد. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
‌ 🎬 نگهبان شب 1400 نگهبان شب اولین فیلمی است که از رضا میرکریمی دیده‌ام. یک روایت درام جسورانه که مخاطب را آهسته‌آهسته به دنبال خود می‌کشد. جسورانه است زیرا توانسته از دل یک داستان کلیشه‌ای، روایتی یک‌دست و منسجم بوجود بیاورد. روایت فیلم ساده است، آنطور که مخاطب احساس می‌کند با یک داستان معمولی از جنس سینمای شعاری روبروست. اما هرچه به اواسط و انتهای فیلم نزدیک‌تر می‌شویم این پیش‌فرض در ذهن مخاطب شکسته‌‌تر می‌شود تا آنجا که جز غباری از آن باقی نمی‌ماند. بازی فوق‌العاده‌ی تورج الوند و لاله مرزبان در کنار محسن کیایی کاربلد را نیز باید از نقاط قوت این فیلم سینمایی ایرانی دانست. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
34.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 شعر خوانی 🟢 همایش بزرگ ازدواج موفق (خرداد ۱۴۰۳) 🟢 حسینیه ثارالله دزفول @hosseinsangari
‌ گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که تویی دلم گرفته برای بهانه‌ای که تویی میان این‌همه دود و غبار، لبریزم هنوز از نفس عاشقانه‌ای که تویی چگونه بی تو بمانم در این سرای غریب پر است دور و برم از نشانه‌ای که تویی من بدون تو؟ حتی تصورش سخت است پرنده‌ای که منم، آب و دانه‌ای که تویی چگونه در دل خود جا کنم تو را در آن - کرانه‌ای که منم، بی‌کرانه‌ای که تویی؟ 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
طلسم / حسین سنگری
🎬 دنی بوی (Danny Boy) انیمیشن کوتاه «Danny Boy» ساخته مارک اسکروبتسکی، با ظاهری ساده و داستانی کوتاه، لایه‌های عمیقی از مفاهیم فلسفی و اجتماعی را به تصویر می‌کشد. در این انیمیشن، شاهد دنیایی هستیم که در آن انسان‌ها سر ندارند و در فقدان این عضو حیاتی، به دنبال راه‌هایی برای ارتباط، عشق و یافتن معنا در زندگی خود هستند. در نگاهی نو، می‌توان دنی‌بوی را به مثابه تمثیلی از جامعه‌ای بی‌هویت دید. فقدان سر در این انیمیشن، می‌تواند استعاره‌ای از فقدان هویت، ارزش‌ها و آرمان‌های مشترک در جوامع مدرن باشد. انسان‌های این دنیا، سرگردان و بی‌هدف به نظر می‌رسند، گویی در دریای بی‌معنایی غرق شده‌اند. با ورود شخصیت زن به داستان، دنی‌بوی دگرگونی عمیقی را تجربه می‌کند. عشق، عنصری حیاتی که در این دنیای بی‌سر غایب بوده، ناگهان شکوفه می‌کند و دنی‌بوی را به سمت یافتن هویت و معنا سوق می‌دهد. او برای ابراز عشق خود، حاضر به فدا کردن بزرگترین تمایز خود، یعنی بی‌سری، می‌شود. این فداکاری، نمادی از قدرت عشق در غلبه بر موانع و یافتن پیوند انسانی است. دنی‌بوی با از دست دادن سر خود، نه تنها عشق خود را به زن اثبات می‌کند، بلکه هویتی نو بر پایه عشق و تعلق بنا می‌کند. اما این دگرگونی، بهایی نیز دارد. دنی‌بوی با پیوستن به جامعه‌ای که سر ندارد، خود را با هنجارها و قواعدی ناآشنا مواجه می‌بیند. او دیگر آن فرد منحصر به فرد و آزاد قبل نیست، بلکه عضوی از جمعی شده که در آن سر به مثابه نمادی از اطاعت و انطباق تلقی می‌شود. در سکانس پایانی، دنی‌بوی در میان انبوهی از سرهای بریده شده، سرگردان و گمشده به نظر می‌رسد. این صحنه، پرسشی را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند: آیا یافتن هویت و عشق در دنیایی بی‌سر، به قیمت تسلیم شدن به هنجارها و از دست دادن فردیت تمام می‌شود؟ دنی‌بوی، انیمیشنی کوتاه اما عمیق است که به کاوش در مفاهیم پیچیده‌ای مانند هویت، عشق، معنا و جامعه می‌پردازد. این اثر با ظرافت و زیبایی، مخاطب را به چالش وادار می‌کند تا درباره جایگاه خود در دنیایی که در آن زندگی می‌کند بیاندیشد. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
📚 شعر و اندیشه 🖊️ داریوش آشوری "شعر و اندیشه" اثر داریوش آشوری، منتقد ادبی و مترجم برجسته‌ی ایرانی، دعوتی است به سفری ذهن‌انگیز در قلمرو ادبیات منظوم. این کتاب که گنجینه‌ای از مقالات آشوری در باب شعر و شاعری است، خواننده را به ورای تعاریف سنتی از شعر می‌برد و افق‌های نوینی را پیش روی او می‌گشاید. آشوری در این کتاب، شعر را صرفاً به مجموعه‌ای از کلمات محدود نمی‌کند، بلکه آن را "ترجمان ژرف‌ترین لایه‌های وجود آدمی" و "انعکاس هستی در آینه‌ی زبان" می‌داند. او با ظرافت و ژرف‌اندیشی، پیوند ناگسستنی شعر و اندیشه، فلسفه و عرفان را آشکار می‌کند و به خواننده کمک می‌کند تا درک عمیق‌تر و لطیف‌تری از شعر و کارکرد آن در زندگی انسان به دست آورد. "شعر و اندیشه" سفری در میان آثار شاعران برجسته ایرانی و غربی است. آشوری در مقالات کوتاه با تحلیل موشکافانه و دقیق اشعار این شاعران، پرده از راز زیبایی‌های پنهان و لایه‌های عمیق معنا برمی‌دارد و خواننده را به درک ظریف‌تر شعر و نیات شاعر رهنمون می‌شود. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
دلتنگ می‌شوی و زمان چرخ می‌زند دور سرت تمام جهان چرخ می‌زند بی تابی تو دست خودت نیست، عاشقی حول تو بغض با هیجان چرخ می‌زند دلبسته‌ی نگاه کسی می‌شوی و بعد - نامش مدام روی زبان چرخ می‌زند یک گوشه می‌نشینی و حرفی نمی‌زنی در سینه‌ات فقط ضربان چرخ می‌زند آن‌قدر خسته‌ای که از این شهر می‌روی غم از غم تو ناله‌زنان چرخ می‌زند از شهر می‌روی که نبیند کسی تو را در جستجوت نامه‌رسان چرخ می‌زند پیدا که می‌شوی به تو یک نامه می‌دهد یکباره در تو فصل خزان چرخ می‌زند «من لایق تو نیستم!» این متن نامه است دور سرت تمام جهان چرخ می‌زند مجموعه شعر «» 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
📚 شب‌های روشن 🖊️ فیودور داستایفسکی در میان انبوه آثار سترگ داستایفسکی، "شب‌های روشن" گویی گوهر تابناکی است که درخششی خاص دارد. این داستان کوتاه، که در سال ۱۸۴۸ خلق شد، دریچه‌ای به سوی دنیای درونی انسانی عمیقاً تنها و رنجور می‌گشاید و خواننده را به سفری اکتشافی در اعماق تاریکی و روشنایی روح رهنمون می‌شود. اما "شب‌های روشن" فقط داستانی عاشقانه ساده نیست. داستایفسکی در این اثر، به واکاوی مفاهیمی عمیق مانند عشق، تنهایی، ایمان و امید می‌پردازد. راوی داستان، مردی جوان و منزوی است که در خیابان‌های سن پترزبورگ پرسه می‌زند و به دنبال عشقی واقعی می‌گردد. او در این مسیر، با دختری به نام ناستنکا آشنا می‌شود و دلباخته او می‌شود. "شب‌های روشن" اثری شاعرانه و لطیف است. داستایفسکی با استفاده از نثری آهنگین و تصاویری بدیع، زیبایی شهر سن‌پترزبورگ و شب‌های سفید آن را به تصویر می‌کشد. این زیبایی ظاهری، در تضاد با تاریکی درون راوی قرار می‌گیرد و حس تناقض و تضاد را در داستان تشدید می‌کند. "شب‌های روشن" داستانی کوتاه، اما عمیق و تأثیرگذار است که خواننده را تا مدت‌ها به تفکر وادار می‌کند. این اثر، گامی درخشان در مسیر پرفراز و نشیب ادبی داستایفسکی است و نشان‌دهنده نبوغ بی‌نظیر او در خلق شخصیت‌های پیچیده و کاوش در اعماق روان انسان است. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
به آنکه دوست‌ترش دارم از تمام جهان❤️: دنیا به شکل تازه‌ای در من خرامیده شادی و غم را توأمان با یکدگر دارم حالم شبیه صبح باران خورده‌ی شهرست وقتی هوای بودنت را بیشتر دارم گیسو مپوشان از من دیوانه‌ی مجنون من زنده‌ام در انبساط این شب مستی یک دور دیگر،‌ دور دیگر، دور دیگر، دور - ای آنکه من را از خودم بهتر بلد هستی تنهایی‌ام آغوش می‌خواهد مرا دریاب من با همین خواهش تمام عمر سر کردم انگار دنیا خالی از آدم شده، آخر - جز تو ندیدم هیچ‌کس هرجا نظر کردم من دوستت دارم در این دنیای نفرت‌بار من دوستت دارم، تو این را خوب می‌دانی حالا جوابم را بده اِی خونِ در رگ‌هام: پای من شاعر، من دیوانه می‌مانی؟ در این خیابان‌های سرگردان بی‌مقصد در چشم خیس ِ آسمانٍ خواب‌آلوده حتماً کسی مانند من عاشق شده روزی حتماً کسی مانند تو معشوقه‌اش بوده... بین من و تو حرف‌های بی‌شماری هست آغاز شیرینش تویی، پایان تلخش من تقدیر ما در کافه‌ای غمگین رقم خورده فنجان شیرینش تویی، فنجان تلخش من... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
حسین سنگری.mp3
16.17M
رها شد در زلال آب‌های تشنه سیب تو... ◼️ شعر و صدا: ◼️ تهیه شده در بنیاد مهدویت شهرستان دزفول ◼️ پخش شده از رادیو دزفول 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
حسین سنگری - محرم آمد.mp3
6.4M
محرم آمد از راه و بساط روضه برپا شد شب گیسوی تو بر نیزه‌ها صبح تماشا شد ◼️ شعر و صدا: ◼️ تهیه شده در بنیاد مهدویت شهرستان دزفول ◼️ پخش شده از رادیو دزفول 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
نشسته سکر نگاهت به دامن کلماتم چنان که مست نشسته میان آب حیاتم مرا بگیر و در آغوش خود کمی بفشارم مرا که شکرگزارم برای تازه براتم چگونه از تو نگویم؟ چگونه از تو نخوانم؟ که عشق می‌چکد از لحظه لحظه‌ی حرکاتم مخواه بی تو بمانم، مخواه با تو نمانم تویی که با تو گره خورده است راه نجاتم غزل غزل به فدای تو می‌کنم همه‌ی عمر چه حافظی شده‌ام من برای شاخ نباتم... 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70
طلسم / حسین سنگری
نگاهی کوتاه به تازه‌ترین مجموعه‌ی شعر «سیدحسن سبزقبا»: در نگاه شاعرانه، کوزه تنها یک شیء نیست که در آن آب بریزند، بلکه می‌تواند عاشق زاری باشد که در بند سر زلف نگاری گرفتار شده است و دسته‌ی آن دستی باشد که بر گردن یاری حلقه بسته است. این شیوه‌ی نگاه کردن به پدیده‌ها از نوعی شهود سرچشمه می‌گیرد که جز با عرق‌ریزی روح نمی‌توان بدان دست یافت. در نگاه شهودی پدیده‌ها صرفا یک ماهیت ندارند که گاه می‌توان بی‌نهایت چشم‌انداز تازه برای آن‌ها تصور کرد آن‌جا که حضرت معنی، صائب تبریزی می‌گوید: در بند آن مباش که مضمون نمانده است یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت (صائب تبریزی) به گواه آنچه گفته آمد مجموعه‌ی شعر «تا بود این چنین بود» اثر شاعر جوان و آینده‌دار، سید حسن سبزقبا از این شهود شاعرانه بی‌نصیب نیست. نگاه سبزقبا به دنیا نگاهی سراسر کشف‌های تازه است. بهتر است بگویم شاعر در جهان زیست نمی‌کند بلکه جهان در شاعر در حال زیستن است و تفاوت این دو آنجا پدیدار می‌شود که رابطه‌ی شاعر و جهان چنان در هم می‌تند که انگار شاعر خود جهان است: شاید از رودی که در سر شوق اقیانوس داشت قسمت این باشد که مردابی بماند یادگار (غزل ۱۸) عصیانگری سبزقبا در فرم و محتوا از نقاط قوت این مجموعه است. استفاده از ردیف‌های متنوع اسمی و ساخت و پرداخت مضمون‌های تازه سید حسن را بر بلندای مملکت کلمات می‌نشاند و او نیز به سان حکمرانی که مردمش را از خودشان بیشتر می‌شناسد تلاش می‌کند حکومت عادلانه‌ای نسبت به کلمات داشته باشد. شایسته است بگوییم که شاعر در این راه بسیار موفق ظاهر شده است. اگر دقت کنی با هم حسابی مشترک داریم گناهی کهنه هستیم و عذابی مشترک داریم (غزل ۲۶) زاده شدی با هیحانی دروغ خوش نرسیدی به جهانی دروغ (غزل ۱۶) چه سازها که در دلم همیشه لال مانده‌اند کمانچه‌های بی صدا، سه تارهای یخ زده (غزل ۱۱) از خنجر دوستان چه گویم سوزی‌ست به استخوان کماکان (غزل ۴) جسارت سبزقبا در ساختارشکنی‌های محتوایی در تضاد با هنجارهای فکری جامعه‌ی سنتی ستودنی است آنجا که شاعر به لایه‌ای عمیق‌تر از مذهب قدم می‌گذارد و می‌گوید: بعد از هزار سجده فهمیده‌ایم تازه مرزی جدا کننده مابین کفر و دین نیست (غزل ۳۶) یا آنجا که گله‌مندی خود را از زندگی زاهدانه به تصویر می‌کشد: قبله‌ی عاشق شدن را سجده‌ها گم کرده‌اند تا فقط از عشق، محرابی بماند یادگار (غزل ۱۸) اما نکته‌ای که در سراسر مجموعه‌ی «تا بود این چنین بود» سایه می‌گستراند غمی عاشقانه است. غمی نه از آن دست غم‌های سانتی‌مانتال یا رمانتیک سطحی؛ بلکه عمیق و ژرف‌ناک: خودت غصه و سایه‌ات رنج بود تمامی سرمایه‌ات رنج بود (غزل ۱۰) یا سکوت تلخ کافه‌ها به گفت و گو نمی‌رسد چقدر خسته‌ام از این قرارهای یخ زده (غزل ۱۱) «تا بود این چنین بود» سومین دفتر شاعر ۲۳ ساله‌ای است که بلوغ اندیشه‌ی او زودتر از سنش اتفاق افتاده است. اگرچه معتقدم که این مجموعه از دو مجموعه‌ی پیشین او در افقی فراتر قرار دارد اما هنوز گاهی خامی‌های مضمون‌پردازانه نیز در بعضی ابیات وجود دارد که البته نمی‌تواند به عنوان ضعف تلقی شود. سید حسن سبزقبا بهره‌کشی از واژه‌ها و مضامین را به خوبی می‌داند و به گواه سه دفتر شعرش در حال تکامل اندیشه و غرق شدن در دنیای ناخودآگاه خود است. این یادداشت کوتاه اگرچه نتواند تمام ابعاد شعر سیدحسن را به نمایش بگذارد اما در تلاش است که پنجره‌ای تازه را به مخاطبان شعر نشان دهد؛ پنجره‌ای که سبزقبا رو به افقی روشن باز کرده است. من سیدحسن سبزقبا را با هیچ شاعر دیگری مقایسه نمی‌کنم چرا که او دارای یک شخصیت مستقل شعری است و فقط و فقط باید با خودش مقایسه شود. چشم به راه فرداهای روشن در شعر سبزقبا خواهیم ماند که قطعا افق‌های تازه‌ای را برای ما پدیدار خواهد کرد؛ آن روز دیر نخواهد بود. 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70