eitaa logo
طلسم / حسین سنگری
270 دنبال‌کننده
253 عکس
29 ویدیو
0 فایل
روزمرگی نویس‌های حسین سنگری شعر - داستان - رمان - موسیقی - فیلم - روانشناسی - فلسفه - عرفان ارتباط با من: @hossein_sangari اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari ارتباط با من بصورت ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17334114478618
مشاهده در ایتا
دانلود
دو بهاریم جدا از هم و لبریز از هم گله داریم به اندازه‌ی پاییز از هم ما دو میخانه‌ی خاموش فراموش شده ما دو تا جام ترک خورده‌ی سر ریز از هم دو نگاهیم، دو دیوانه‌ی خوارزم نشان که جدامان نکند فتنه‌ی چنگیز از هم هرچه داریم فدای نفسی هم‌نفسی قانعیم آه! به یک لحظه‌ی ناچیز از هم کاش بویی نبرد باد صبا از ما، از - بوسه‌هایی که در آن بارش یکریز از هم... باید از چشم حسودان به سلامت گذریم با همین دلخوری مصلحت آمیز از هم... عشق یک نقطه‌ی روشن وسط تاریکی است چون سکوتی که به آهنگ شباویز از هم... حسین سنگری 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸روبیکا: https://rubika.ir/hossein_sangari70 🔸کانال روبیکا: https://rubika.ir/hosseinsangari70 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70 🔸 بله: https://ble.ir/hosseinsangari
طلسم / حسین سنگری
برای چهارم خرداد روز ملی مقاومت و پایداری مردم شریف دزفول و به یاد سیزده نوجوان شهید مسجد نجفیه که در اسفندماه سال ۱۳۵۹ در اثر موشک باران رژیم بعثی عراق آسمانی شدند... ماه، در دامن شب غرق تماشا شده بود سحر از غربت آيينه هويدا شده بود نفس باد پر از عطر اقاقي ها شد غنچه ي حادثه در دايره ي شب وا شد قسمت اين بود که آيينه ترک بردارد داغ يک حادثه را بر دلمان بگذارد مشت کينه که به پيشاني آيينه نشست سيزده تکّه شد آيينه دل شهر شکست سيلي موشک شب تا به روي ماه افتاد بر لبان همه ي شهر فقط آه افتاد آسمان داشت در اين قصّه جنون مي باريد همه ي شهر در این حادثه خون مي باريد آه! در باغچه مان لاله ي پرپر جاري ست چقدَر روي زمين بال کبوتر جاري ست ابرها در غم اين حادثه باران زادند گرچه رفتند شهيدان، همه طوفان زادند سيزده مرتبه در خويش شکستن کم نيست سيزده مرتبه از پا ننشستن کم نيست دست شب آمد و آيينه زمين گير شد و - سيزده مرتبه اين حادثه تکثير شد و - آسمان از شتک خون شما آذين بست داغ اسفند به پيشاني فروردين بست سيزده مرتبه در حنجره ها بغض شکست بند بند دل دزفول در اين غصّه گسست زير بار غمتان شانه ي ما خم شده بود همه ي شهر در آن روز محرّم شده بود زير تابوت شما گريه کنان مي رفتيم خسته بوديم، وَ با قدّ کمان مي رفتيم کار هر روزه ي ما گريه و زاري مي شد صورت آينه هر روز اناري مي شد نوجوانان سفرکرده علي يار شما پرکشيديد خداوند نگهدار شما حسین سنگری 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸روبیکا: https://rubika.ir/hossein_sangari70 🔸کانال روبیکا: https://rubika.ir/hosseinsangari70 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70 🔸 بله: https://ble.ir/hosseinsangari
بسیار شنیدنی
📚 گریز از آزادی 🖊️ اریک فروم «اریک فروم» یکی از روان‌شناسان و روان‌کاوان متفکر و مطرح قرن ۱۹ است که بیشتر با کتاب فوق‌العاده‌ی «گریز از آزادی» شناخته می‌شود. فروم در این کتاب به بررسی جنبه‌های مختلف آزادی می‌پردازد و بر خلاف ایده‌های مطرح شده در خصوص دموکراسی به جنبه‌های مختلف روانی آن می‌پردازد. در این کتاب به عواملی پرداخته می‌شود که تاکنون کسی به آن‌ها نپرداخته است. ایده‌ی اصلی کتاب بر این محور می‌چرخد که آزادی پیش از آن‌که در حوزه‌ی اجتماع پدیدار شود باید در روان فرد اتفاق بیفتد. به عبارتی آزادی از نظر اریک فروم به این معنی است که فردیت فرد حفظ شود به گونه‌ای که تفکر و اندیشه‌ی او حاصل یافته‌های خودش باشد نه تزریق و تلقین محیط و اشخاص. فروم نشان می‌دهد که غالب تفکرات ما در دفاع از آزادی بر اساس ایدئولوژی‌های دریافتی از محیط است نه حاصل تفکر خود ما. با توجه به این‌که آگاهی برای انسان رنج به همراه می‌آورد، این کتاب فوق‌العاده اگرچه به شما آگاهی عمیقی می‌دهد اما غمی عمیق را نیز با شما همراه می‌سازد. حسین سنگری 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸روبیکا: https://rubika.ir/hossein_sangari70 🔸کانال روبیکا: https://rubika.ir/hosseinsangari70 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70 🔸 بله: https://ble.ir/hosseinsangari
شبی بلند، شبی بی‌قرار و طوفانی شبی که مرگ مرا می‌بَرَد به مهمانی ‌ رسانده است به آبادی‌ات مرا امشب کسی از آن طرف مرزهای ویرانی ‌ هنوز زیر زبانم حلاوتش جاری‌ست نبات یاد تو با طعم چای ایرانی ‌ نمی‌شود که نگویم که: "دوستت دارم" درست زیر همین آسمان بارانی... ‌ کشانده است مرا از غبار خوزستان به شهر آینه‌ها، دلبر خراسانی! ‌ مرا ببخش اگر دیر آمدم اینجا که شرم داشتم از این‌همه گران‌جانی ‌ هنوز حاجت من کوچک‌ست مثل خودم هنوز دست تو امّا پر از فراوانی ‌ بخوان که خواندن تو چیز دیگری‌ست عزیز به گوش بسته‌ی ما آیه‌ی مسلمانی ‌ مجال نیست برایت قصیده سر بدهم رسیده است به ناچار بیت پایانی ‌ شب‌ست و راه، بدون تو غرق تاریکی‌ست بتاب در شبم اِی آفتاب پنهانی... ‌‌ حسین سنگری 🔸اینستاگرام: https://ig.me/hossein.sangari 🔸روبیکا: https://rubika.ir/hossein_sangari70 🔸کانال روبیکا: https://rubika.ir/hosseinsangari70 🔸ایتا: https://eitaa.com/hosseinsangari 🔸تلگرام: https://t.me/hossein_sangari70 🔸 بله: https://ble.ir/hosseinsangari