eitaa logo
رَأسُ الْحُسِینْ عَلَیه‌ِالسَّلامْ
1.1هزار دنبال‌کننده
730 عکس
1.2هزار ویدیو
14 فایل
تو ببینی ام مرا بس اگر عالمین نبیند... رسد ادمی بجایی که به جز حسین نبیند...🖤
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️فبینما هو یخاطبه اذ رماه العین حرمله بسهم ،فذبحه فی حجره..... مقتل شماره22 🔰درحالی که زنده بود گلویش راحرمله روی سینه عمو برید... المنتخب،طریحی،ج۲ص۴۵۱ کانال 👇 🏴@hossinemazlom🏴
🩸 ... 🩸 🥀 علامه مجلسی رحمه‌الله نقل می‌کند که شتربانی که همراه سیدالشهدا علیه‌السلام به کربلا آمده بود، در شب یازدهم مشاهدات خود در قتلگاه را این‌گونه گزارش می‌دهد: 🥀 ناگاه ديدم زمين دچار لرزه شد و آسمان به اهتزاز آمد. شور و شين و گريه و صدایى به گوشم خورد كه می‌گفت: وای پسرم! وای کشته شده‌ام! وای ذبح شده‌ام! وای حسینم! وای غریبم! ای فرزندم تو را کشتند و نشناختند و از نوشیدن آب منعت کردند. 🥀 وقتى من با اين منظره مواجه شدم فریادی زدم و خود را در ميان كشتگان انداختم. پس از اين جريان سه نفر مرد و يک زن را ديدم كه خلائق در اطراف آنان ايستاده بودند و زمين از صورت‌هاى مردم و بال‌هاى ملائكه پر شده بود. 🥀 ناگاه شنيدم يكى از ايشان می‌گفت: اى پسرم، اى حسين: جد، پدر، برادر و مادرت به فداى تو باد. ناگاه ديدم امام حسين علیه‌السلام درحالی‌که سرش به بدن مباركش پيوسته بود نشست و فرمود: لبیک ای جد من، ای رسول خدا، ای پدرم ای امیرالمؤمنین ای مادرم، ای فاطمۀ زهرا، و ای برادرم که به سم کشته شدی، بر شما از من سلام. 🥀 سپس امام حسين علیه‌السلام گريان شد و فرمود: ای جد من به خدا مردان ما را کشتند و ای جد من به خدا زنان ما را به اسیری بردند و ای جد من به خدا قسم خیمه‌های ما را به غارت بردند ای جد من به خدا قسم کودکان ما را سر بریدند. 🥀 ای جد من، به خدا قسم بر تو ناگوار است كه حال ما را به اين نحو بنگرى و اين عملى را كه كفار انجام دادند مشاهده نمایى. ناگاه ديدم آنان در اطراف امام حسين علیه‌السلام نشسته و براى مصيبت آن حضرت گريه می‌كردند. 🥀 حضرت زهرا علیهاالسلام می‌فرمود: يا ابتاه، ای رسول‌الله، آيا نمى‏بينى امت تو با فرزندان من چه عملى انجام داده‏اند؟ آيا به من اجازه می‌دهی من از خون محاسن حسينم بگيرم و پيشانى خود را به‌وسیله آن خضاب نمايم؟ و خدا را در حالى ملاقات نمايم كه با خون فرزندم خضاب‌کرده باشم؟ 🥀 پيغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: تو از خون حسين بگير، ما نيز خواهيم گرفت. من ايشان را ديدم كه از خون محاسن امام حسين علیه‌السلام می‌گرفتند و حضرت‏ زهرا علیهاالسلام آن خون را به پيشانى خود می‌مالد. پيامبر خدا و حضرت امير و امام حسن علیهم‌السلام خون رنگين حسين علیه‌السلام را به گلو و سينه و دست‌های خود تا آرنج می‌ماليدند. 🥀 شنيدم رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمود: فداى تو گردم اى حسين، به خدا قسم بسیار براى من ناگوار است تو را این‌گونه بنگرم: با سر بريده، دو جبين تو غرقه به خون، گلوى تو خون‌آلود، به قفا افتاده‏اى، رمل و ريگ بدن تو را پوشانده‏اند، تو مقتول شده‌ای و دو كف دست تو را مقطوع نموده‌اند. 📕 بحار، جلد ۴۵، صفحه ۳۱۷ 🆔 @hossinemazlom
🩸 🩸 شماره ۴۵ 🥀 هنگامی که زنان و فرزندان علیه‌السّلام از شام بازگشتند و به عراق رسیدند، ساربان را گفتند: که ما را از طریق ببر... 🥀 هنگامی که به موضع رسیدند، جابر بن عبداللَّه انصاری را با گروهی از بنی‌هاشم و مردی از آل رسول‌اللَّه یافتند که برای امام حسین علیه السّلام وارد شده بودند. 🥀 فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ وَ أَقَامُوا عَلَی ذَلِکَ أَیَّاماً 🥀 همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به و گریه کردند و به صورت زدند. و ماتمی به پا کردند دلخراش و جگرسوز... 🥀 پس، زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و همگی چند روزی عزاداری کردند. 📕 لهوف، صفحه ١٩۶ 📕 بحارالانوار، جلد ۴۵، صفحه ١۴٧ کانال 👇 🆔 @hossinemazlom
🩸 أ اَنتَ أخي..؟! 🩸 ⭕️مقتل شماره 84 🥀 إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها 🥀 هنگامی که کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت... 🥀 فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ 🥀 وقتی‌ به هوش آمد، شکسته حال به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد... 🥀 و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ 🥀 گاهی چادر زیر پایش گیر می‌کرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به و مقدس رسید. 🥀 فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ 🥀 در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر، جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. 🥀 و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: 🥀 مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود، زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. 🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: 🥀 أ أنتَ الْحسينُ أخي؟! أ أنتَ أبنُ اُمّي؟! 🥀 تو حسین برادر منی؟! تو پسر مادر منی؟! 🥀 أ أنتَ نورُ بَصَري؟! أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟! 🥀 تو همان نور چشم منی؟! تو همان پاره قلب منی؟! 🥀 أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟! 🥀 تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟! 🥀 أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟! 🥀 تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟! 📕 معالی‌السبطین، جلد ۲، صفحه ۳۹ کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔 @hossinemazlom 🏷
⭕️مقتل شماره 86 🩸 | اول از همه به سلام‌الله علیها دادند... 🩸 🥀 و گفته‌اند که دو دختر صغیره، یکی از حضرت و یکی از حضرت علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند، و شرح آن را چنین ذکر می‌کنند... 🥀 وقتی که خیمه‌ها را زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمه‌ها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف می‌لرزیدند. 🥀 یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت: ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمی‌رسد، بگو اینها را آب بدهند که از بی‌آبی دارند هلاک می‌شوند... 🥀 عمرسعد گفت: بروید ایشان را آب دهید. 🥀 سقاها مشک‌ها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیالات علیه‌السلام. 🥀 اول، جام آبی به سلام‌الله علیها دادند که از همه کوچکتر بود. او آب را گرفت و پیش از نوشیدن، روانه شد. 🥀 گفتند: کجا میروی؟! 🥀 گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لب‌هایش تشنه بود، می‌خواهم این آب را به او بدهم..! 📕 تحفةالحسینیة، فاضل بسطامی کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔 @hossinemazlom