♨️جنگ اوکراین، مانع اصلی تمرکز ناتو در غرب آسیا
✍️محمدصادق خرسند
خط خبری همه رسانه ها و خبرگزاری های دنیا در چند روز گذشته این بوده است: اسرائیل خود را برای پاسخی سخت و بازدارنده به جمهوری اسلامی در یکی دو روز آینده مهیا کرده و تأسیسات نفتی، مراکز هسته ای و پایگاه های نظامی ایران هدف این حمله خواهند بود. جدای از بلوف یا واقعی بودن این تهدیدات، نکاتی وجود دارد که تیغ تهدید رژیم صهیونیستی را کند کرده و مانع از اقدام انتحاری آن می گردد. نکاتی که توجه به آنان خالی از لطف نیست:
1️⃣ غرب، امکان پیش بینی دقیق از نوع واکنش ایران به اقدام احتمالی اسرائیل را ندارد که این امر کار را برای این رژیم و پشتیبانان آن سخت کرده است.
2️⃣ حامیان اسرائیل، نگران عبور محتمل جمهوری اسلامی از نقطه گریز هسته ای هستند. امری که اصلی ترین خط قرمز غرب در رابطه با ایران محسوب می شود.
3️⃣ رژیم صهیونیستی بدون حمایت غرب که مورد اعتراف رهبران غربی نیز قرار دارد، هرگز قادر به رویارویی با جمهوری اسلامی نیست. عدم حمایت غربی ها از اسرائیل، نابودی آن را به همراه دارد و حمایت لجستیکی و مالی از آن نیز، تمرکز غرب در جنگ اوکراین را بر هم می زند و روسیه را به پیروزی نهایی در این جنگ نزدیک می سازد. این قضیه سردرگمی آشکاری را در مواجهه غربی ها با تنش های روزافزون منطقه به دنبال داشته است.
⚠️البته نباید فراموش کرد جمهوری اسلامی به صورت رسمی پایان سیاست مماشات و خویشتن داری خود را به طرف غربی اعلام کرده و پاسخ ایران به اقدام احتمالی اسرائیل را خردکننده، ویرانگر و شامل تمامی تأسیسات حیاتی، زیرساخت ها، پایگاه های نظامی و پالایشگاه ها عنوان نموده است. آن هم با موشک هایی که هنوز چشم دنیا به جمال آن ها روشن نشده است!
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
✔️ذوالفقار رجال حزب الله یا شمشیر رقص رجالههای عرب
🔆رهیافتی به خطبه عربی رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه نصر
✍️حامد عبدالهی
https://rasanews.ir/003DVA
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
افشای اسرار / نفوذ
✍️ علی محمدی هوشیار
در روایتی از امام صادق علیه السلام، افشای اسرار اهل بیت علیهم السلام نهی شده و در ادامه سخن اینچنین فرموده است: «وَ اللَّهِ مَا لَكُمْ سِرٌّ إِلَّا وَ عَدُوُّكُمْ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكُم؛ به خدا سوگند كه شما هيچ راز و سرّى نداريد مگر آن كه دشمنان شما به آن آگاهتر از خود شما هستند!»
این سخن کنایه از آن است که؛ آنقدر در حفظ اسرار کوتاهی کرده اید که دشمنان شما از همه نقشه ها و اسرار شما آگاه شده است.
این مساله را در عصر حاضر نیز به وضوح می بینیم. انسان های مومن و انقلابی با نیت نقد و اعتراض یا عدالت خواهی، گاهی همه #اطلاعات محرمانه نظام یا حتی حوزه های علمیه را در فضای #مجازی منتشر کرده و غافل از آن هستند که بطور مجانی، اسرار محرمانه شیعه را در اختیار دشمن قرار داده اند و راه و بستر #نفوذ را برای دشمن فراهم نموده اند.
در ادامه؛ پاداش کسانی را که حفظ اسرار کنند را اینگونه ترسیم فرموده است: «وَ مَنْ كَتَمَ أَمْرَنَا زَيَّنَهُ اللَّهُ بِهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعْطَاهُ حَظَّهُ وَ وَقَاهُ حَرَّ الْحَدِيدِ وَ ضِيقَ الْمَحَابِسِ؛ هر كه امر ما را پنهان نگه دارد خداوند او را در دنيا و آخرت به زینت ها بيارايد و محفوظش سازد و از سوز آهن و تنگناى زندانها محفوظش نمايد».
تحف العقول، ص310.
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
.
✍️ کارگاه روایت
🖊 نقد و بررسی چند یادداشت مطبوعاتی
✨با حضور
حجت الاسلام مجتبی عادلپور، نویسنده و مدرس ویراستاری
✨و اجرای هادی حمیدی، فعال رسانهای
همراه با پرسش و پاسخ حاضران
📆 دوشنبه ۲۳ مهرماه
⏰ ساعت ۲۰ تا ۲۱
🌐در بستر اسکای روم
حضور برای علاقهمندان و کنشگران رسانهای آزاد است
#رحا_مدیا
#نویسندگان_قم
@rahamedia
@howzavian_qom
🔴 روایت مرگ اسرائیل
🔺 نگاهی به احوال اسرائیل و جنگ با جبهه مقاومت
🔰با حضور محمدرضا جوان آراسته
🟢 مکان: مسجد مقدس جمکران، ورودی شماره ۶، سمت چپ، نمایشگاه مسجد جامعهپرداز
💠 زمان: سهشنبه ۲۴ مهر ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۳۰
#روایت_نصر
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
لازم است بیشتر روایت کنید، تا امداد!
✍️سید حَنین
🔻از صدا و سیما، حوزه هنری، اوج، سراج و دهها سازمان و نهاد عریض و طویل دیگری که ردیف بودجههای آنان برق از سر آدم میپراند، انتظاری نیست! اساسا در باغ جنگ رسانهای و الزامات آن نیستند که بخواهیم چیزی طلب کنیم؛ اما روی صحبت با آن کسانی است که در یک دست قلم دارند و در دست دیگر جان!
♨️ جانی که به دست گرفتند و بهسختی وارد خط مقدم جنگ زیر بمباران دشمن شدند. در این بین برای برخی هم فقط سختی رسیدن به میدان جنگ نبوده؛ بلکه گذشتن از بغض کودکشان، عبور از مجوزهای دست و پا گیر و برخی بخاطر مشکلات مالی ولی هرطور بود گذشتند و رسیدند.
🔴 اینها مردانی هستند از جنس آوینی! تلاش دارند آن چیزی را روایت کنند که هرکسی جرأتش را ندارد. خود را به هرسختی که بوده به جنگ رساندند تا شاید بتوانند در مقابل هجوم بیحد و اندازه روایتسازیهای بیبیسی، اینترنشنال، صدای امریکا و... پرکاهی باشند که کوهی را به هم میریزد!
⭕️ یامینپورها، بیآزارهای تهرانی، موگوییها، سربازان روح الله و حتی مهاجرانیها عمق (مرگ و زندگی) را شناختند و به حکم رهبر انقلاب اسلامی لبیک گفتند و وارد کارزار شدند؛ اما هدفشان که روایت بود، شد امداد! دیدن آواره بودن ناموس شیعیان و زخمیها بسیار سخت است و دست بیشتر به کمک میرود تا قلم! ولی یادتان نرود که روایت و خبر و قصهی سلحشوری و استقامت مردم و نیروهای مقاومت کار اصلی شماست.
#صدا_و_سیما
#جهاد_تبیین
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
🔻 رقص شمشیر رجالههای عرب؛ نمایشی توخالی
این حماسه تاریخی را باید از جنبههای و مناظر گوناگون ثبت و ضبط کرد تا در یادها بماند. لکن آنچه باز در خطبه عربی و خطاب به لبنانیهای عزیز از همه برجستهتر بود، امیدبخشی به حرکت مشروع و قانونی حزب الله و حماس در مبارزه با رژیم کودککش و جنایتکار صهیونیستی بود و مأیوس نشدن از پیروزی بعد از شهادت بزرگان به شهادت تاریخ دهه شصت ایران.
✍🏻 حامد عبداللهی
🔗 متن کامل یادداشت در پایگاه تحلیلی رحا ➡️
#وعده_صادق
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
🔖#یادداشت
▪️آموزه مقاومت در سیره و سبک زندگی حضرت فاطمه معصومه(س)
هجرت بانوی تمدنساز حضرت فاطمه معصومه (س) به قم، فقط یک رویداد تاریخی نیست، بلکه حاوی پیامهای عمیق و ارزشمندی است که تا امروز نیز برای مسلمانان و به ویژه شیعیان جهان الهامبخش بوده است.
آموزه مقاومت از درس های این بانوی مجاهده است که جلوه های عملی آن در زندگی و هجرت تاریخ ساز ایشان نیز فراوان مشاهده می شود.
◾️متن کامل یادداشت محمدباقر مشکاتی را در خبرگزاری بین المللی تسنیم بخوانید📍
https://tn.ai/3178356
•┈┈••✾••┈┈•
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
.
.
✍️ ۷ توصیه قلمی از یک بانوی داستاننویس
🖍 گزارشی از یازدهمین رواق اهل قلم
🔸خانم عالمی گفت: نویسنده باید حوزه کار خود را بلد باشد و در مورد آن مطالعه کافی کند سپس نگاه خود را در مسئلههای آن موضوع ظهور و بروز بدهد. همین امر سبب اشتهار نویسنده در موضوعی خاص میشود که بعد از مدتی ارجاعات آن موضوع متعلق به نویسنده میشود. پس باید حوزه مطالعاتی خود را مشخص کنیم و مسائل پیرامون را با عینک خود نگاه کنیم.
متن کامل در رحا مدیا
https://rahamedia.net/?p=5715
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
🔹خاطرات اسنپی ۱
✍️ مجتبی عادل پور
چند سالی بود روزی دوازده سیزده ساعت با لپتاپ کار میکردم؛ از کار پژوهشی و تدریس آنلاین گرفته تا ویراستاری؛ اما راستش از این کار، پول یک آبدوغ خیار هم درنمیآمد. بگینگی لپتاپم به صدا درآمده بود که فلانی اگر به فکر من نیستی، لااقل به فکر چشمانت باش! بیراه هم نمیگفت. گاهی چشمانم چنان میسوختند که احساس میکردم داخلشان یک مشت شن و نمک ریختهاند. حتی این اواخر مجبور شدم دسترنج یک ماهم را بدهم و عینک بلوکات بخرم. هرچند عینک هم افاقه نکرد. شده بودند دو کاسهٔ خون. هیپوتالاموس مغزم عین ماشینی که چراغ چکش روشن شده باشد، دائم هشدار صادر میکرد: «داداش! به خودت رحم کن؛ الانه که گیماور بشی!» سر شب که میشد کرکرهٔ پلکهایم مثل شلواری که کشش خراب شده باشد، بیاختیار پایین میآمد. بقیهٔ اعضای بدنم هم وضعیت بهتری نداشتند. ستون فقراتم شده بود مثل ماشینهای تصادفی و چپکرده که باید میرفتند شاسیکشی! مثل شتر داستانهای لیلی و مجنون راه میرفتم. بماند که توی خواب با کسانی که نیمفاصلهٔ کلمات را رعایت نمیکردند، مدام سرشاخ میشدم.
قبل اینکه ادامهٔ خاطره را بنویسم، بگذار پرانتزی باز کنم و یک ماجرای خیلی کوچولو نقل کنم. چند مدت پیش به یکی از اساتید اهل قلمم که حق زیادی برگردنم دارد، زنگ زدم و گفتم: «فلانی خودت خبر داری که خرج سواره است و درآمد پیاده. قصد دارم روی نویسندگی سرمایهگذاری کنم. این راه نان دارد یا نه؟» این استادم صاحب نام و نشان است. اصلاً روزنامه دارد و سردبیر است. گفت: «اگر دنبال نانی، زنبیلت را اینجا نگذار! به فکر نان باش که خربزه آب است!» بدون سانسور بنویسم؛ حتی دوبار با تأکید گفت: «در این مملکت، بدبختتر و بیچارهتر و ممفلوکتر از نویسنده وجود ندارد!»
آن موقع انگار طلسم شده بودم. به جای اینکه توصیهٔ استاد را آویزهٔ گوش کنم، فرستادمش به بخش بایگانی قشر خاکستری مغزم. لذا شد همانی که اول خاطره نوشتم.
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه نگیر
هر آنچه مشفق ناصحت گویدت بپذیر
القصه اینکه از نویسندگی آبی برایم گرم نشد. این شد که وسوسه شدم برم سراغ ناوگان خدوم اسنپ!
ادامه دارد ...
#خاطرات_اسنپی
#نویسندگان_قم
@howzavian_qom
✅ برای یحیی السنوار
✍️محمدصادق ناطقی
🔻چقدر شگفتانگیز بودی و چقدر اسرار آمیز زیستی
عظمت در نگاهت بود و صلابت در صدایت
🔻طوفان بودی و طوفان ساختی،تو ای مرد مبدع طوفان الاقصی
طوفانت همچنان در حال درنوردیدن همه آرزوهای شیاطین تاریکیهاست
نه، پایانت را باور نمیکنم که مردان خدا را پایانی نیست
🔻حق دارند که رفتنت را جشن بگیرند، چرا که تو روزگار مستکبران عالم را سیاه کردی.
و حق داریم که رفتنت را بگرییم، چرا که آرامش قلب ناآراممان بودی.
هنوز لَم دادنت بر مبل خرابهای غزه، تمام وجودشان را آتش میزند
این همه اقتدار و عزت
🔻تو تا لحظه آخر در میدان نبرد بودی
با لباس رزم و تفنگ در دست.
اسرائیل فیلم کوتاهی از لحظات پایانی مجاهدتت را برایمان به تصویر کشید که شهامت، شجاعت و مقاومت را در ما نهادینه کرد.
🔻بیچارهها خود نمیدانند چه کردند. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
آنها به همه شایعاتی که خود ساخته بودند، پایان دادند.
🔻یحیای ما نه در ایران بود و نه در تونلهای زیر زمینی، بلکه او در میانه میدان بود و رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.
یحیای ما در لحظه آخر با سنگ و چوب مقاومت میکرد و هرگز تسلیم نشد.
🔻تو قهرمان بزرگ میدان مبارزه با همه مستکبران و شیاطین عالم بودی.
تو مرگ را به سخره گرفتی و داغ تحقیر شدنت را بر دل صهیونیستها گذاشتی.
🔻ای یحیی السنوار، ای سید حسن نصرالله، ای اسماعیل هنیه، ای حاج قاسم سلیمانی و ای حاج مهدی المهندس، شما آبرو، عزت و افتخار را به انسانیت عصر جاهلیت مدرن بازگرداندید. یقینا مدام تکثیر خواهید شد و پایان خوش از آن مستضعفین عالم خواهد شد با ظهور موعود.
@howzavian_qom
#روایت
✍حکم ثانویه...
نزدیک به یکسال بود که عبور و مرور از آن خیابانِ همیشه مرده را بر خود حرام کرده بودم؛ اما دعوت رفیق خوش قریحهام به صرف نهار مرا ایجاب کرد تا کمی با او قدمی بزنم و دمی در کنارش غزلی بشنوم.
حکم ثانویه را صادر کردم و با انشاءالله بادمجان است، همقدم حضرت دوست شدم.
از میان درختان پارک، آهسته گام بر میداشتیم. دیدن عاشقانههای آرام، برای رفیقم سخت و ملال آور بود. نفسی عمیق کشید و " ای کاش" گویان پشیمان از آمدن به پارک!
تاسف او زیر عینک قاب مشکیاش، مرا نیز متاثر ساخت. متاثر از لحظاتی که بعد از فتنهی تنبانهای بیجان و روسریهای بر زمین افتاده، خیابان را بیابان ساخته بود و عشق را جامهی تنفر پوشانده بود.
نرسیده بر سر خیابان به رفیقم گفتم که یکسالی میشود پای خود را قلم کردهام تا مبادا قدم عابران، رهزن ایمانم شود...
کلامم به پایان نرسیده بود که حلالزادگان، حرمت حکم ثانویهام را روا ندیدند و با لباسی از عریانی، رهزن افکار خوشبینانهام شدند.
کالبد جسمانی زن، در نظر افتاده بود و هویت پنهانی او از نظر افتاده!
دوست، خودش را سرزنش میکرد که چرا اکنون و چرا حالا؟
حالا که تو دعوت مرا پذیرفتی و حکم جواز دادی، باید سر و کلهی سارقان روح پیدا شود؟ آن هم وسط ظهر که کاسبان آروق دیزیشان بلند است و کارمندان صدای خوروپفشان؟!
دیده ندیده از پلههای کبابی پایین میرفتیم و ناخوشنود از خیابانی که نظرگاه شیطان گشته بود. نظرگاهی که روزی قدمگاه مراجع و عارفان طریق حق بودند...
در افکار پراکندهاش غوطه میخورد و سخنی چند بر زبانش میراند که چه میشد اگر با صراحت لهجه، خسارت به روح و روان را از آنان طلب میکردیم؟!
لبخندی بر لبانم نشست و او را در دلم ستایش میکردم که خوشا به غیرتش و بدا به غیرتشان...
همانها که حلال خدا را حرام کردند و حرام خدا را با الفاظ فرنگستانیشان حلال شمردند...
همانها که با تابلوهای مغازشان به غربیها ok دادند تا غیر آن را بیکلاسی و اُمُّلیسم بشمارند. همانان که صفائیهی قم را به کلبهی احزان مومنان مبدل ساختند.
✏علی عسگری
@howzavian_qom