🏴 بچه که بودم...
بچه که بودم فکر میکردم در روزهای اول محرم يک جنگ در گرفته و هر روز يک نفر به شهادت رسیده و فردا نفر بعدی...
فکر می کردم
حضرت علی اصغر (ع) را روز هفتم کشتهاند
حضرت علی اکبر (ع) را روز هشتم،
حضرت عباس (ع) را روز نهم،
و روز دهم هم حضرت سیدالشهدا (ع) را...
در همان عوالم کودکی فکر میکردم چه مصیبت بزرگی است اینکه هر روز يک عزيز از دست بدهی و فردا هم منتظر داغ جدید باشی...
اما كم كم فهمیدم همه را يک صبح تا عصر کشتهاند، مصیبت بزرگتر شد.
تصور کن تا می ایی برای یکی اشک بریزی ، دیگری عازم میدان است.. امان نفس کشیدن نمیدهد این داغها. حالا فکر کن اگر قرار بود عاشورا را فقط عاشورا گریه کنی دق میکردی..
اینجاست که امام مونسی دلسوز است و نمیگذارد تو با داغش جان بدهی.
برای غمش هم بساط پهن میکند و بزم اشک به راه می اندازد تا تو وسعت این مصیبت را يک جا نچشی و آرام آرام آماده عاشورا شوی
آرام آرام اشك بريزی تا عصر روز دهم خسته باشی و نفهمی چه گذشت.
ما از اول محرم عزاداری میکنیم که عصر #عاشورا نمیریم.
#محرم
#یا_حسین
#امام_حسین
#عزاداری
#تلنگر
https://eitaa.com/hoze_azzahra_gonbad