#هجدهمين جشنواره قرآن وعترت دانشگاه علوم ومعارف قرآن كريم * علاقه مندان به شركت در اين جشنواره مي توانند با مراجعه به سامانه نور ثبت نام نموده و براي كسب اطلاعات بيشتر با كارشناس فرهنگي دانشكده تماس حاصل نمايند.
#اعلام منابع رشته هاي غير حضوري هجدهمين جشنواره قرآن وعترت دانشگاه علوم ومعارف قرآن كريم # آخرين مهلت ارسال آثار شركت كنندگان تا 15 مهر ماه99 مي باشد.
35.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عالیجناب😊
عالی مقام😌
علی علی علی علی موسی الرضا😍😍
کلیپ ولادت امام رضا فوالعادس👌👌
@hroqbojnourd
⚠️اطلاعیه⚠️
📌نتایج پذیرش بیست و پنجمین دوره طرح ولایت اعلام شد.
🔹 متقاضیان میتوانند با مراجعه به سایت طرح ولایت و در حساب کاربری خود نتایج را مشاهده فرمایید .
☑️ در صفحه اول سایت کلید ورود به سامانه ثبت نام را انتخاب کرده و در مرحله بعد شماره تماسی که با آن ثبت نام کرده بودید را وارد کنید. شماره پنج رقمی برای شما ارسال می گردد. آن را در سامانه وارد کرده و وارد حساب کاربری خود شوید.
🔴 متقاضیان گرامی به جهت حجم بالای ثبت نامی ها و مراجعه فراوان امکان اختلال در سایت طرح ولایت می باشد.
از شکیبایی شما سپاسگزاریم.
🌐 http://www.tvelayat.ir
#اطلاعیه
#نتایج_پذیرش
#طرح_ولایت
#بیست_و_پنجمین_دوره_طرح_ولایت
🆔 @tvelayat_ir
*🌸و امروز تولد ابومهدی مهندس هست 🌸*
*🌸مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَعَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً🌸*
*🌸در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند🌸*
*تولدت مبارک مجاهد بی ادعا 💚
@hroqbojnourd
📸 #گزارش_تصویری | شستشوی گنبد بارگاه منور رضوی در آستانه میلاد با سعادت امام علی بن موسی الرضا(ع)
🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رضاجان🙏
عمریست که گوشه نشین محبتم💚
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
یا امام الرئوف . . .🙏
میلاد هشتمین اختر تابناک ولایت و امامت علی بن موسی الرضا بر همه ی مسلمانان و شیعیان مبارک باد🌺🌺🌺🌺🌺
💚💚💚
🙏السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا مُعین الضُّعَفاء🙏
دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی..
حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی...
دو رکعت گریه سر کردم،
دو رکعت خاک گل کردم...
دو رکعت با تمام سنگ هایش دردودل کردم...
لباس اشک آماده،
سرم از شرم افتاده...
همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده...
زیارت نامه می خواندم،
دلم گرم زیارت شد...
نگاهم خورد بر قبرش، نمی دانم جسارت شد؟
به پای پنجره فولاد، دل روی دل افتاده...
گذار کشتی طوفان زده، بر ساحل افتاده...
نفس پشت نفس،
ایوان به ایوان سیر می کردم...
گلاب چشم هایم را برایش خیر می کردم...
بیا پیراهنم بو کن، هنوز عطر حرم دارد...
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد...
دلم آهو،
دلم از او،
دلم مشغول گفت و گو...
بزن نی زن
به نام او،
♥️✨بگو "یا ضامن آهو"...✨♥️
🌺🌺🌺
ان شاءالله سلطان خراسان ضامن سلامتی
و اجابت دعاها
همه شما عزیزان باشه
دخیلک یا امام رئوف💚🙏
ترا بحق جوادت همه ما را حاجت روا بفرما 🙏
الهی آمین 🙏
@hroqbojnourd
🍀سه دقیقه در قیامت🍀
قسمت سیزدهم:
یکباره تا مرا دیدفریادی زدوحسابی ترسید من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم پیرمرد سید رد پای من رادر داخل برف گرفت و دنبال من آمدوقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود.🌷
من هم ابتدا کتمان کردم اما بعداز او معذرت خواهی کردم او هم با ناراحتی بیرون رفت حالا چندین سال بعد از این ماجرا حکایت آنشب رادر نامه عملمم می دیدم خصوصا وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب میکشیدم.🌷
ازطرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ شروع به وزیدن میگرفت طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ میشد! وقتی چنین اعمالی را مشاهده میکردم به گونه ای آتش رادرنزدیکی خودم میدیدم که چشمانم دیگرتحمل نداشت همان موقع دیدم که آن پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت.🌷
سید به آن جوان گفت من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد او مرا ترساند من هم روبه جوان گفتم بخدا من نمیدانستم که سید داخل قبر داره عبادت میکنه جوان روبه من گفت اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی ایشون داره قرآن میخونه چرا همون موقع برنگشتی؟🌷
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم خلاصه پس از التماس های من ثواب دوسال از عبادت های من را از نامه عملمم برداشتن ودرنامه عمل سیدقرار دادند تا ازمن راضی شود. دوسال نمازی که به جماعت بوددوسال عبادت رادادم بخاطر آزار واذیت یک مومن!🌷
اینجا بود که یاد حدیث امام صادق (ع)افتادم که فرمودند: "حرمت مومن حتی از کعبه بالاتر است" در لابه لای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگه از آزار مومنین برخوردم شخصی از دوستانم بود که خیلی باهم شوخی میکردیم و همدیگر را سرکار میگذاشتیم یکبار دریک جمع رسمی با اوشوخی کردم وخیلی بد اورا ضایع کردم. 🌷
خودم هم فهمیدم کار بدی کردم برای همین سریع از او معذرت خواهی کردم اوهم چیزی نگفت گذشت تا روز آخری که میخواستم برا عمل جراحی به بیمارستان بروم. دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم فلانی من خیلی به تو بد کردم یکبار جلوی جمع تورا ضایع کردم خواهش میکنم منو حلال کن ممکنه من از این بیمارستان برنگردم.🌷
بعد درمورد عمل جراحی بهش گفتم و دوباره التماس کردم تا اینکه گفت حلال کردم انشالله که سالم و خوب برمیگردی آن روز در نامه عملم همان ماجرا را دیدم جوان پشت میز گفت این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد.🌷
اگر رضایتش را نمیگرفتی باید تمام اعمال خوبت را میدادی تا راضی میشد مگه شوخیه آبروی یک مومن رو بردی. 🌷
ادامه دارد....
#داستان
#رمان
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
@hroqbojnourd