وقتی میگن
شما نگاه نکن
جواب
من اگه میخواستم نگاه کنم تذکر نمیدادم
شوهر من نگاه نکنه بقیه چی؟
هدایت شده از ستاد امر به معروف خراسان رضوی
🔺بیانیه روابط عمومی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان خراسان رضوی درباره مطلب منتشر شده بازداشت یک خبرنگار
🔰 به کانال رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان خراسان رضوی بپیوندید:
eitaa.com/joinchat/3883008173Cfc50e42c2a
دوستان همت کنند بیایند و رفقا و آشنایان خود را دعوت به حضور در میدان کنند
صحنه امروز حجاب وعفاف و آمران و ناهیان ،حکایت رودخانه وشب تاریک وبرداشت جواهر درتاریکی است که هردو گروه افسوس خوردند آنهایی که از کف رودخانه به ظاهر ریگ برمی داشتند افسوس چرا کم برداشتند وآنها که اصلا برنداشتند افسوس خوردند چرا برنداشتند
♦️قطعا مقدمه سازان ظهور بقیت الله به پدیده شوم کشف حجاب در کشور امام زمان عج بی تفاوت نخواهند بود
دوستان گرامی و شیعیان مرتضی علی لطفا در رزم های سرنوشت ساز حجاب شرکت کنید تا می توانید خانوادگی هم شرکت کنید تا فیض کامل تر شود
منتظر قدوم مبارکتان هستیم 🌐🌸🌸🌸🌐
سلام علیکم خدمت خواهران عزیز وگرامی
یه خاطره ای از امربه معروفم براتون بگم بدنیست واینکه از اقا امام زمان بخواین چنان سریع کمکتون میکنن من همیشه قبل از امربه معروفم ازشون میخوام
خلاصه
من ودختر۷ساله ام چن روز پیش ساعت۱۰داشتیم از روضه برمیگشتیم توی پیاده رو بودیم دیدم جلوتراز ما روی این سکوهای سیمانی که شهرداری گذاشته که موتور اینا توی پیاده رو نیاد، سفیدهستن باخطهای ابی هم دورشون .پشت به من نشسته بود سرشم لخت.منم از پشت سروقتی نزدیکش شدم به اهستگی گفتم دخترگلم حجابتون و رد شدم یهو دیدم بدبخت نیم مترازجاش پرید وگفت هین ترسیدم.
به محضی که این وگفت برگشتم ازش عذرخواهی کردم وحلالیت طلبیدم که ترسیده بود دیدم داره شالشو سرش میکنه ازشون تشکر کردم وبهشون گفتم عزیزم حیف این زیباییتون نیست که هرچشم ناپاکی بهش بیفته شما قیمتی هستین ارزش وقیمت خودتون وبدونین ایشون هم با لبخندی رضایت بخش به من گفتن فداتون بشم چشم
خیلی حالم خوب بود شب خواب راحتی کردم وبه امام زمانم قول دادم تا اخرین نفس پای رکابش هستم قدم به قدم کمکم کنه
الحمدالله راضی وخشنودم
عزیزان بگین ورد بشین
داخل اتوبوس لحظه پیاده شدن بگین
وگوشتون وببندین به روی حرفهاشون
خیلی نتیجه میده من به وفور امتحان کردم
من وارد مغازه شدم ودیدم خانم فروشنده با وضع خیلی ناجور جلو اینه داره خودشو ورانداز میکنه شالش انداخته بود اونور با لذت به خودش نگاه میکرد تا منو دید وارفت منم خیلی جدی گفتم بهش لطفا شاتون سرتون کنید من خرید دارم اول که گفت هرکسی به خودش ربط داره بعد ولی بعد زود شال بر داشت سرش کرد منم رفتم اونور یک دور زدم از مغازه رفتم بیرون حداقل فروشنده ها چادری هارو که میبینن خودشون جمع میکنن