یه جا با ماشین رد میشدم به یه خانم گفتم شالتون افتاده و راهمو ادامه دادم، چنان با عصبانیت کلمه بتوچه رو چندین بار فریاد زد که با خودم گفتم بنده خدا حنجرهش پاره شد! واقعا نمیدونستم بخندم یا دلم بحالش بسوزه! فکر کنم از اونهایی بود که اگه پیاده بودم بیچاره میشدم...
گفتن و رد شدن چنان اثری داره که وقتی رهبر جامعه میگه بگید و رد شید، حتما به کلامش آگاه هست و فصلالخطابه؛ ما هم بهتره هرچند عقیدهمون فرق میکنه از ولی فقیه جامعه اطاعت کنیم
🌷خاطره رزم ....
چشمم افتاد به خانم کشف حجابی که کنار دستگاه بستنی قیفی رو صندلی نشسته بود و بستنی میخورد و با تمسخر با پلاکاردای پویش نگاه میکرد
رفتم سمتش دوروبرش خیلی شلوغ بود با این که سعی کردم یواش تذکر بدم ولی بقیه شنیدن
خانم محترم شالتون رو بپوشید
یه نگاه انداخت و با آرامش گفت راحتم...دیدم لهجه داره فوری با حالت شاد گفتم عه مشهدی نیستین از کدوم شهرین
با کمی تاخیر گفت تهران ولی لهجش شمالی بود
گفتم تورو خدا رفتین حرم اقا برا ما همسایه های اقا دعا کنید با لبخند گفت حتما چشم
گفتم شما مشخصه خانم مؤدبی هستین ادب حکم میکنه وقتی جایی مهمان هستی ببینی صاحب خونه از چه رفتاری خوشش میاد یا دوستش نداره باید رعایت کنی
گفت دیشب حرم بودم اقا خیلی خوب باهام رفتار کرد و مشکلی نداشت با وجود من
دل مهمه
سریع گفتم بله خوب ائمه باران رحمتن و رو سر همه میبارن تا پاکمون کنن همه ما گنه کاریم و محتاجشونیم
این که دل شما پاکه شکی درش نیست چون امام رضا دعوتت داده و الان اینجایی اقا نور وجودت رو دوست داشته که بین خیلی از کسانی که آرزو مشهد دارن شمارو دعوت کرده
خیلی لذت میبرد و از این حرفا خوشحال شد
گفتم امام رضا به برادر خودشون گفتن من تا وقتی با تو برادرم که حرف خدارو عمل کنی در غیر این من با تو نسبتی ندارم
حالا هم حجاب حرف خداست
و هم دل اقا رو شاد میکنه
نمیخواین به شکرانه حضورتون تو این شهر مقدس که ثواب حج قبول شده رو داره حجاب کنید و اونو هدیه کنید به آقا؟
با لبخند شالشو پوشید و گفت باشه به خاطر شما
گفتم نه به خاطر حرف خدا و شادی دل امام رضا
با خوشی از هم خداحافظی کردیم و التماس دعا دادیم
تو این مدت افرادی پشت سرم ،بستنی فروش،فروشنده مغازه کناری،مشتریای مغازه اونطرفی همشون وایستاده بودن گوش میکردن
منم واضح صحبت کردم که بشنون
احتمال تاثیر همه جا قطعیست ✅✅✅
من امروزرفته بودم حرم تاجایی که تونستم تذکردادم وهمه میگفتن چشم یک خانمی گفتدچشم ولی انجام ندادمنم گفتم خانمی چشم الکی به دردنمی خوره موهاتون بپوشونین اونم به حرف نکرد😒😒😒
رفته بودم دندانپزشکی
الحمدلله کارم خیلی زود تموم شد
تا اومدم بیرون دیدم بازار مکشفه داره
منم گفتم نیم ساعت بخاطر امام زمان تذکر لسانی میدم بعد میرم خونه
الحمدلله خوب بود
در ضمن اینم بلند گفتم که موندم چرا برای من کارت میگن ولی برای قانون کشور هیچی به شماها نمیگن😒
هدایت شده از بی نشان
سلام
امشب توی متروی تهران ی دختر و پسر جوان حرکات.....دور از عرف انجام دادن
ی خانم چادری رفت و به اونها تذکر داد
پسره شروع کرد به داد و بیداد که دوست دارم و به حرکاتش با اون دختر ادامه داد
منم مقتدرانه رفتم جلو و با صورت عصبانی وایسادم جلوی اون دختر و پسر و با صدای بلند گفتم کافیه ،مترو جای این کارها نیست
پسره داد زد مگه دارم چیکار میکنم🙈🙈🙈
من از اون خانم آمر دفاع کردم
بیاید بی تفاوت نباشیم ☺️☺️
امیرالمؤمنین میفرمایند:
سخن بگویید تا شناخته شوید،
زیرا که انسان در زیر زبانش پنهان شده است.
چه خوب هست که ما را به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر بشناسند
امروز لایو آموزشی برگزار شده بود دیدم خانم شل حجاب و کاشت ناخن داشت منم از لایو اومدم گفتم باید یکی به شما مشاوره بده
بعد گفتم حق وحقوق یکدیگر رو رعایت کنید هر چند به دلتون نیست
بعد از چند دقیقه دیدم تاثیر گذاشته
هدایت شده از بی نشان
رفته بودم سبزی بخرم
ی دختر نوجوان بی روسری دیدم
بهش گفتم عزیزم به سن تکلیف رسیدی؟
گفت بله
منم گفتم عزیزم نباید اینجور بیای بیرون
با روسری بیا
تا من شروع به صحبت کردم
ی پیرزن هم من رو حمایت کرد و با دختر شروع به صحبت و نصیحت کرد
و منم ادامه بحث رو به حاج خانم واگذار کردم😂😂
سلام امشب توی اتوبوس دو تا آقا قسمت خانما نشسته بودن. منم رفتم به راننده گفتم. راننده هم سریع بلند شد رفت دستشونو گرفت آورد قسمت آقایون
و کلی بهشون گفت چرا اومدین قسمت خانما.
ازشون تشکر کردم گفتن خواهش میکنم وظیفه است.
کد اتوبوس رو برداشتم کجا میشه فرستاد که ازشون تقدیر بشه؟
رفته بودم بیرون به فروشنده مانتو فروشی گفتم شالتو سر کن
اونم گفت چرا😳😳
منم گفتم چون قانون مملکته و دستور خداست
شروع کرد به سر و صدا که تو هم باید چادرتو دربیاری😃😃
به مردم میگفت چادرشو دربیارین😂😂😂
هیچ کسی بهش اهمیت نداد
منم با خونسردی توو مغازش میچرخیدم😄😄تا بیشتر حرص بخوره
به سه تا نوجوان با کلاه
تذکر دادم که شماها باید روسری سرتون کنید
یکیشون با ادب گفت چشم
یکیشون ...فحش داد😝😝
منم سریع به مردم اطرافم گفتم از من حمایت کنید
اونا هم هاج و واج میگفتن چه حمایتی😳
قسم میخوردن که مامتوجه جر و بحث شما نشدیم
منم گفتم قسم دروغ نخورید