eitaa logo
گــــاندۅ😎
343 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
گاندو‌صداےماست🗣 ما همان نسل جوانیم ڪہ ثابت کردیم در ره‍ عشـق جگـر دار تر از صد مردیـم...🙃🙌🏻 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ ادمین : @r_ganji_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گاندو↯ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ✊️
هدایت شده از گاندو
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاندو❤️ 🌸حمایت کنین🌸 🌺
هدایت شده از گاندو↯ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ✊️
🔰 📢 «تبیین معارف انقلاب اسلامی توسط در کانال نقشه راه» 🔹تبیین معارف انقلاب اسلامی 🔸تبیین نقشه راه رسیدن به تمدن اسلامی 🔹تبیین مکتب فکری امامین انقلاب 🔸تبیین وظایف خواص و عموم ---------------------------------------- ⬅️برای عضویت و همراهی در کانال نقشه راه از طریق لینک زیر وارد شوید. کانال نقشه راه در ایتا⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2639921228Cb157fd868b
هدایت شده از فن پیج گاندو
16.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو شبه نخوابیدم ولی میزونم😌😎 کاش واسش تا ابد بیدار بمونم🥺💔 بنظر منم از هیکلش چیزی نگه بهتره😂😝 ادیت و پست از مجید نوروزی اف پی ۷۰🙃❤️ @gando12 @gando_fp
هدایت شده از گاندو↯ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ✊️
سلام صبح زیباتون بخیر🌸😊
رمان: یکی از3⃣1⃣3⃣نفر در دست شویی رو باز کردم لباس هاسوخته دیدم . داوود: آقا محمد آقامحمد بیاین اینجا😳 آقامحمد : چی شده داوود؟🤨 داوود: محمد جان این لباس هارو در حال سوختن دیدم که خاموشش کردم تقریبا شبیه لباس ساعد هست . آقامحمد: اره ، از زیر قصر دررفتن.😠 . سعید بیا سعید : بله آقا محمد: سعید اینجا باش تا نیراهای کمکی بیان خونه رو پاک سازی کنن هر اتفاقی هم افتاد سریع به من گزارش کن . سعید : چشم آقا آقا محمد : داوود بریم داوود : باشه با آقا محمد سوار ماشین شدیم و برگشتیم اداره . همهمون خیلی خسته بودیم . زهرا ( خانم مرادی) ؛:؛ به یک ساعت نکشیده بود که ستاره مثل کسایی که دنبالشونن اومد بالا سرم ، ستاره: زهرا زهرااا !! بلند شو بدو .!!!! زهرا: باشه الان بلند میشم 😪😴🤤 ستاره: زهراااااااا!!!! 😱😱😱😡آقامحمد😱😡😡🤬 زهرا: چی شده هااا😱😱😱 آ..ق.ا ..محمد.😰 اتفاقی افتاده 🤯 ستاره : نه بابا 😒 آقامحمد مارو آماده باش اعلام کرده 😐 تو هم خیلی خوش خوابی ها 😒 زهرا: ستاره خدا نگم چی کار کنه 😒😠 زهر م آب شد😢 ستاره : حالا پاشو صورتت رو بشور آماده شو بیا پایین. زهرا : باشه. صورتم رو شستم و اومدم پایین آقامحمد که من رو دید گفت که به ستاره و آقا رسول و بقیه هم بگم که بیان بالا رفتم سمت میز ستاره زهرا : ستاره آقامحمد گفت که بریم اتاقش ستاره: باشه الان میام بقیه رو هم صدا کردم . همه رفتیم اتاق آقامحمد . آقا محمد: سلام .... بچه ها: سلامم آقامحمد: بشینید آقا محمد: همه که تا این لحظه از وضعیت پرونده اطلاع دارید و می دونید که محسن کلایی فرار کرده البته ما ردش رو زدیم ، و اما شارلوت فعلا هنوز از ساختمان بیرون نیومده واما نیرو های خانم از این به بعد باید آماده باش کامل باشن زهرا و ستاره: چشم همه اومدن پایین و نشستیم پای سیستم . چند روز گذشت و هنوز سخت مشغول پرونده بودیم ، همه دیگه مثل چی کار می کردیم و خشته بودیم . همه‌پشت میز بودیم که آقا محمد اومد پایرسیستم و از آقا رسول اطلاعات گرفت و بعد هم مارو صدا کرد بالا. آقامحمد: بچه ها خسته نباشید می دونم خیل خسته شدید فرداشب می تونید برید خونه یه سر بزنید . همه: چشم آقا . 💣⚔💣⚔💣⚔💣⚔💣⚔💣⚔💣 شارلوت؛:؛‌ محمد رو تقریبا شناسایی کرده بودیم و دو تا از همکاراش هم همینطور یه نفر دیگه رو فرستادم که مراقب خونه محمد باشه ، تصمیم گرفتم که برای به تله انداختن محمد خواهرش رو گروگان بگیریم . پارت سه⬆️