eitaa logo
《 بــین الــحــرمــینــــ♡》
147 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
5 فایل
تاحالا به معنی کلمه اباعبداللّٰہ فڪر کردی؟ اباعبداللّٰہ یعنی پدرِ بندگانِ خدا((: -توصیفی‌قشنگتر‌از‌این؟🍃💖 کپی؟ کاملا حلاله تونستی یه صلوات هم برای امام زمان عج بفرست🙂 ناشناسمون: https://abzarek.ir/service-p/msg/1973082
مشاهده در ایتا
دانلود
دمتون گـ🥹ــرم🌱❤️
هـرآنچـه‌گـذشـت‌انگـارنبـوده‌اسـت . -امیـرالمومـنیـن
🔺 شیفتگان روزی "جوانی" نزد پدرش رفت گفت: دختری را دیده‌ام و "شیفته زیبایی" او شدم می‌خواهم با او ازدواج کنم. پدر گفت: این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟ پس به اتفاق رفتند، اما پدر به محض دیدن دختر دل‌باخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم‌تراز تو نیست و تو نمی‌توانی "خوشبختش" کنی، او باید به مردی مثل من تکیه کند، پسر حیرت‌زده جواب داد: امکان ندارد پدر پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به "قاضی" کشید، ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که چه کسی را می‌خواهد. قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شدگفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است! پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. "وزیر"با دیدن دختر گفت: او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، او هم مانند بقیه گفت: این دختر فقط با من ازدواج می‌کند! بحث و مشاجره بالا گرفت تا این‌که دختر جلو آمد گفت: من می‌دَوَم و شما نیز پشت سر من بدوید، با اولین کسی‌ که دستش برسد ازدواج خواهم کرد! دختر دوید و پنج‌نفر دنبالش دویدند و ناگهان به‌داخل چاله عمیقی سقوط کردند. دختر از بالای گودال به آن‌ها نگاهی کرد و گفت می‌دانید من کیستم؟! من "دنیا" هستم!! کسی که اغلب به دنبالم می‌دوند برای به‌دست آوردنم با هم رقابت می‌کنند و به‌خاطرم از خانواده، ایمان و معرفت‌شان می‌گذرند حرص و طمع آن‌ها تمامی ندارد تاوقتی در قبر گذاشته می‌شوند و هرگز به من نمی‌رسند.
❤️ آنچه در سفرمون گذشت.. (عكاسی خودم🌸)
روایت شهدای مظلوم غزه و لبنان...😭 یکی از شهیدان حزب الله لبنان لحظاتی پیش از شهادت با خون خود نوشت : "سقطنا شهداء و لن نرکع..انظروا دمائنا و تابعوا الطریق" در خون خود غلتیدیم و هیچگاه تسلیم نخواهیم شد... به خون ما بنگرید و راهمان را ادامه دهید...🥀🥀🥀 🇮🇷🇵🇸
پیرمرد بعد از فتنه ۸۸ نگران جان رهبر بود. شهیدی به خوابش آمد و گفت نگران نباش، ما محافظ او هستیم. نشانی مزارش را هم گفت. پیرمرد اعتنا نکرد. خواب‌ها تکرار شد. سراغ همان نشانی مزار رفت. تصویر شهید همان بود که در خواب دیده بود. روی مزار نوشته بودند: محافظ رییس‌جمهور سیدعلی خامنه‌ای. 🇮🇷