برابر لباسهاى رنگارنگ فاخر و تقليدى از روم كه مقامهاى شام به آن مبتلا بودند ارزش پديدار مى سازد. زندگى شخصى على علیه السلام سراسر فرياد عليه كاخ نشينان دنيا و ستم پيشگانى كه جز ارضاى غرايز خويش به چيز ديگر نمى انديشند، مى باشد.
حضرت على همانند بردگان غذا مى خورد و مى نشست. وى دو جامه خريد، غلام خود را مخير كرد بهترين آن دو را برگزيند. آجر و خشتى براى تهيه مسكن خويش روى هم ننهاد. به مردم نان گندم و گوشت مى خوراند و خود نان جو و نمك تناول مى نمود. لباسهاى خشن و ساده مى پوشيد .
در دوران پنج سال حكومت حتى يك وجب زمين براى خود اختصاص نداد: و لا حزت من ارضها شبرا و اين درحالى است كه حكومت داران در اين فرصتها قطايا و ذخاير فراوان به خود اختصاص مى دهند!
على علیه السلام خود را در سطح مردم عمومى و بلكه ضعيفترين مردم جامعه قرار مى داد: أقنع من نفسى بان يقال هذا امير المؤمنين ولا أشاركهم فى مكاره الدهر او اكون اسوة لهم فى جشوبة العيش. «چگونه من راضى مى شوم كه به من بگويند اميرمؤمنان و با مؤمنان و مردم شريك دشوارى هاى آنان نباشم و يا الگوى در تنگناهاى زندگى آنان نباشم!»
ان امامكم قد اكتفى من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه. «امام و راهبر شما از دنيايش به دو جامه كهنه و دو گرده نان اكتفا نموده است».
اين كه على علیه السلام در اين سخن خود را امام و زندگى ساده خود را معرفى مى نمايد، به خاطر اين است كه رهبر و امام بايد اين گونه باشد. و امام براى الگوگيرى ديگران گوشزد مى نمايد .
على علیه السلام انبان بدوش شبانه به در خانه يتيمان مراجعه مى نمود، زندگى آنان را تأمين نموده و با آنان هم سخن مى شد. كدام رهبرى در كجاى دنيا اين ارزشها را آفريده است ؟! اين زندگى فردى است كه صرف نظر از اين كه بيت المال مسلمانان در اختيار وى است از اموال شخصى خويش هزار بنده آزاد كرد و شكمهاى فروانى را سير؛ و برهنگان فراوان را پوشاند .
اخلاص امام على (عليه السلام)
1ـ ابن شهرآشوب گويد: وقتى امير مؤمنان بر عمرو بن عبدود دست يافت او را ضربت نزد و نكشت، او به على دشنام داد و حذيفه پاسخش داد، پيامبر فرمود: اى حذيفه ساكت باش، خود على سبب درنگش را خواهد گفت. آنگاه على عمرو را از پاى در آورد. چون به حضور رسول خدا رسيد پيامبر سبب را پرسيد، على عرضه داشت: او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم افكند، من ترسيدم كه براى تشفى خاطرم گردن او را بزنم، از اين رو او را رها كردم، چون خشمم فرو نشست او را براى خدا كشتم
على علیه السلام فرمود: گروهى خدا را از روى رغبت پرستيدند و اين عبادت تاجران است. گروهى خدا را از روى ترس و بيم پرستيدند و اين عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى شكر و سپاسگزارى پرستيدند و اين عبادت آزادگان است
و فرمود: خدايا، من تور را از بيم عذاب و طمع در ثوابت نپرستيدم، بلكه تو را شايسته بندگى ديدم و پرستيدم.
و فرمود: دنيا همه اش نادانى است جز مكانهاى علم، و علم همه اش حجت است جز آنچه بدان عمل شود، و علم همه اش ريا و خود نمايى است جز آنچه خالص (براى خدا) باشد، و اخلاص هم در راه خطر است تا بنده بنگرد كه عاقبتش چه مى شود
خوف و رجاء
1 - بهترين كارها اميد و ترس به خداوند را بحد اعتدال داشتن است» (1)
«از پروردگارت بترس ترسيدنى كه تو را از اميد به وى مشغول سازد و به وى اميد داشته باش اميد كسى كه تو را از بيمش اميد نباشد»
توبه از ديدگاه حضرت على عليه السلام
توبه به عنوان عامل اساسى در پالايش درون انسان و اصلاح اخلاق او كه ضامن سعادت انسان است،
جلوه خاصى در سخنان حكيمانه حضرت اميرالمؤمنين على علیه السلام دارد كه به نمونه هايى از آن اشاره مى شود.
«هيچ شفاعت كنندهاى مفيدتر از توبه نيست».
«آن را كه توبه روزى كردند، از قبول گرديدن محروم نباشد»
- « در دنيا خيرى نبود جز دو كس را: يكى آن كه گناهى ورزيد و به توبه آن گناهان را در رسيد و ديگر آن كه در كارهاى نيكو شتابيد».
«خداوند در توبه را به روى بنده نمى گشايد و در آمرزش را بر وى ببندد».
و در مورد توبه كامل و معناى حقيقى استغفار مى فرمايد
«استغفار درجه بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است:
نخست: پشيمانى بر آنچه گذشت، دوم: عزم بر ترك بازگشت