eitaa logo
أینَ مُـــــــنتَقِّم...🇮🇷🇵🇸
178 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
772 فایل
⚘من به فدای عزیز فاطمه زهرا(س)⚘ ⚘اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهمُ⚘ خُداوندا! گُذران عُمرمرادرراه هدفی که برای آن خَلقم نِمودی، قرارده ⚘ مناجات حضرت زهرا(س)⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
ayatal-korsi-alghamedi.mp3
496.4K
🌺آیه الکرسی به نیت امام زمان علیه السلام سلامتی وظهور وبرآورده شدن حوائجش ورضایت ولبخندش ومعرفت دیدارش در هردو جهان بخوانید وگوش کنید 🌺 تا معجزه شود برای زندگیتون در هردو جهان آمین بحق آمین مولا 🌺 🌺اللهم عجل لولیک الفرج
34_Quran_Ayat_al_Korsi.mp3
10.9M
ترجمه فارسی آیه الکرسی🌺 اللهم عجل لولیک الفرج🌺
‍ 🌷 – قسمت 1⃣9⃣ ✅ فصل هفدهم 💥 همان روز عصر دوباره برگشتیم همدان. این‌بار هم سمیه‌ی ستار را با خودمان آوردیم. فردای آن روز صبح زود از خواب بیدار شد. نمازش را خواند و گفت: « قدم! من می‌روم، مواظب بچه‌ها باش. به سمیه‌ی ستار برس. نگذاری ناراحت شود. تا هر وقت دوست داشت نگهش دار. » گفتم: « کی برمی‌گردی؟! » گفت: « این‌بار خیلی زود! » 💥 پایان هفته‌ی بعد، صمد برگشت. گفت: « آمده‌ام یکی‌دو هفته‌ای پیش تو و بچه‌ها بمانم. » 💥 شب اول، نیمه‌های شب با صدایی از خواب بیدار شدم. دیدم صمد نیست. نگران شدم. بلند شدم رفتم توی هال. آن‌جا هم نبود. چراغ سنگر روشن بود. دیدم صمد نشسته توی سنگر روی سجاده‌اش و دارد چیز می‌نویسد. گفتم: « صمد تو این‌جایی؟! » هول شد. کاغذی را تا کرد و گذاشت لای قرآن. گفتم: « این‌وقت شب این‌جا چه‌کار می‌کنی؟! » گفت: « بیا بنشین کارت دارم. » 💥 نشستم روبه‌رویش. سنگر سرد بود. گفتم: « این‌جا که سرد است. » گفت: « عیبی ندارد. کار واجب دارم. » بعد دستش را گذاشت روی قرآن و گفت: « وصیت‌نامه‌ام را نوشته‌ام. لای قرآن است. » ناراحت شدم. با اوقات تلخی گفتم: « نصف‌شبی سر و صدا راه انداخته‌ای، مرا از خواب بیدار کرده‌ای که این حرف‌ها را بزنی.؟! حال و حوصله داری‌ها. » گفت: « گوش کن. اذیت نکن قدم. » گفتم: « حرف خیر بزن. » خندید و گفت: « به خدا خیر است. از این خیرتر نمی‌شود! »
‍ 🌷 – قسمت 2⃣9⃣ ✅ فصل هفدهم 💥 قرآن را برداشت و بوسید. گفت: « این دستور دین است. آدم مسلمان ِزنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته‌ام. نمی‌خواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم، نصف مال توست و نصف مال بچه‌ها. وصیت کرده‌ام همین‌جا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچه‌ها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید. » 💥بغض کردم و گفتم: « خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم. » خندید و گفت: « در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچ‌کس مرا به اسم صمد نمی‌شناسد. تمرین کن! خودت اذیت می‌شوی‌ها! » 💥 اسم شناسنامه‌ای صمد، ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می‌زدند. صمد می‌گفت: « اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می‌کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد. » می‌خندید و به شوخی می‌گفت: « این بابای ما هم چه کارها می‌کند. » 💥 بلند شدم و با لج گفتم: « من خوابم می‌آید. شب به‌خیر، حاج صمد آقا. » سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندان‌هایم به‌هم می‌خورد. از طرفی حرف‌های صمد نگرانم کرده بود. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺رمان🌺 بعدا هر ۸ نفر هر ۱۰ انگشتشونو فرو کردن توی خاک قبرش و سومین تلقینم براش خونده شد! بعدش همشون سوره ی ملکودسته جمعی باصدای بلند براش خوندن! (روایت شده است که خواندن سوره «تَبارک الملک» بالای سر قبر میت، موجب رفع عذاب قبر از او خواهد شد) مریم ، یک گالن پر از آب رو‌ بصورت ممتد از بالای سرش ریخت به چهار طرفو وسط قبر و‌ به بالای سرش وصل کرد! (امام صادق (ع) درباره پاشیدن آب بر روی قبر فرمودند: یَتَجافی عَنهُ العَذابُ ما دامَ النِّدی فِی التُّرابِ؛ تا وقتی که رطوبت آب روی خاک قبر هست، عذاب قبر از میت دور می گردد.) مریم کارات تموم شد؟ مریم دردمندانه نگاهشو به قبر مادر انداختو گفت: آره تموم شد! پس بیاین بریم دیگه خیلی وقته مهمونا رفتن غذاخوری مریم با چشمان گریان رو‌کرد به خاک سردو گفت: گئت آنا اوغلی اولن زهرایه تاپشیردیم سنی... مراسم اولین روز درگذشت حاجیه خانم رقیه صدری فر پس از صرف ناهار در غذاخوری طلائیه در مسجد بازار باش ارومیه برگزار شد! عصربعداز تمام شدن مراسم مسجد مریم با همراهی زهرا وحسین ودخترخاله منیرودخترعموناهید دوباره راهی باغ رضوان شدن ! مریم به مادر سلام کرد! سلام مادر درخاک خفته ام ،سلام مادر خسته از جور زمانه، سلام مادر چشم انتظارم، سلام مادر عفیفم،سلام مادر صبورم ، سلامی به بلندای دردهایی که کشیدیو دم بر نزدی ، سلامی به پهنای ظلم‌هایی که دیدیو لب به شکایت باز نکردیو همیشه گفتی : این سینه م پراز حرفِ ، حرفهایِ نگفته ی تلخی، به تلخی حنظل، که با خودم به گور می برم ، و الحق که راست گفتیو تمام اون جور و ستمهارو با خودت زیر خروارها خاک دفن کردی، بخواب مادرم ، بخواب همانند عروسان در حجله آرام بخواب،چرا که سالهای دراز با اشک خوابیدیو با ناامیدی چشم باز کردی به دنیایی که ساکنینش باهات خوب تا نکردن ، حرمت دلِ سوخته تو نگهداشتن ،نه تنها مرهمی بر داغ سینه ت نذاشتن که آتشی سوزان روی زخم دلت گذاشتنو بعداز یعقوبت نازکش نداشتیو احترام دلِ سوخته ت نگه نداشته شد! بخواب مادرم !آرام بخواب! بازم زیراندازی روی قبرش انداختنو همگی دومین نماز وحشتو براش خوندن ، قرآن خوندن، دعاخوندن، نیابتااستغفار کردن، فاتحه ای خوندن، زیارتی کردنو برگشتن خونه ش برای شام
🌺رمان🌺 ناصربعدازاتمام مراسم مردانه ،به روحانی مسجد بازارباش وجهی برای خوندن سومین نماز لیله الدفن ،مابین مغرب وعشا ی نمازجماعت پرداخت کرد(تمامی هزینه ها از پولی که خودش برای مراسم سوگواریش از حقوقی که از بنیاد شهید دریافت می کرد کنار گذاشته بود، پرداخت میشد) الو خانم ترابی( استادحوزه ی علمیه ی الزهرای ارومیه) سلام علیکم ،مریم بانی فطینی هستم! سلام علیکم خوب هستی خانم بانی؟ چرا صدات گرفته؟ نه استاد خوب نیستم ، امروز صبح مادرم به رحمت خدا رفت! ای وای ناراحت شدم ،خدا بیامرزدشون! الهی آمین ، استاد لطفأبه۴۰نفر طلبه بفرمایید همین امشب برای مادرم نماز وحشت بخونن ،شماره کارت و مبلغشم برام بفرستین ! حتمااااا خانم بانی ،اسم خودشو پدرشم بگو! رقیه صدری فر فرزند احمد علی!ممنون میشم! خیالتون راحت باشه می گم بخونن! استاد زحمت‌ شد براتون! این چه حرفیه مادرِ شما ، مادر شهیدِ و به گردن تک تکمون حق داره! چهارمین نماز وحشتی توسط طلاب براش خونده شد! برای اینکه نماز لیله الدفنی هم‌ تو‌خونه ش باتعدادزیادی براش خونده بشه برای شام ۸۰ نفر مهمان دعوت کردن! حیاط خونش رومفروش کردن! مریم به حاج آقا خلیل زاده زنگ زد وازش خواهش کرد برای نمازوحشت مادر شهیدی قدم رنجه بفرمایند ، ایشون هم باکمال میل وبدون دریافت اجرتی قبول زحمت کردن، صفهای نمازبسته شد آقایون جلو و خانمها پشت سرشون بدون اقتدا البته به جماعت پنجمین نمازلیله الدفن باحضور فامیلودوستوآشنایانوهمسایگانش درحیاط خونش خونده شد! ضمن اینکه دوستان طلبه ی مریمو وبعضی از فامیل هاتوخونه هاشون خودشون به تنهایی خونده بودند! رقیه برای شب اول قبرش در ماه رمضان هرسال چندین قرآن باصلوات و توحیدو قدر ختم کرده بود! (مریم من قرآنمو ختم کردم دعای ختمشو بخون! چشم می خونم !مادر امسال باچه نیتی ختم کردی؟ برای شب اول قبرم! اوووووه، چقدر شب اول قبر ؟! می دونی تاحالا چندتا قرآن برای شب اول قبرت قرآن ختم کردی ؟! حسابشو داری؟ نه والله ندارم ! ولی ازشب اول قبر می ترسم! شنیدم خیلی شب سختیه! باشه مادرِ من ،درست که شب سختیه ولی تو زیادِ از حد برای شب اول قبرت قرآن ختم کردی ، تازه من هم برای شب اول قبرت یه قرآن ختم کردم! ئوزون آغ اولسون بالا! خوب پس چه نیتی کنم؟ می گم بهت ! مثلاً برای لحظه ای که غسلت می دن ! آره همین خوبه ،نیتمو برای غسالخونه م می کنم! قبول حق مادر!) وچون تأکید زیادی روی شب اول قبرش داشت بدون اینکه زمان حیاتش زبانأدرخواستی کنه در شب اول قبرش شش بار در مکانهای مختلف براش نماز وحشت خونده شد! بعد از نماز و شام ، مداحی که دعوت کرده بودن شروع به تلاوت زیارت عاشورا کرد! مجلس شب اول قبر حاجیه خانم رقیه صدری فر تبدیل به مجلس روضه ی ابا عبدالله الحسین علیه السلام شد... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌸 ⚘ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»⚘ إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ (1) لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ (2) خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ (3) إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً (4) وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً (5) فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثّاً (6) وَكُنتُمْ أَزْوَاجاً ثَلَاثَةً (7) فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ (8) وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ (9) وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10) أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (11) فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (12) ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ (13) وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ (14) عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (15) مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (16)‏ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (17) بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ (18) لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ (19) وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ (20) وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ (21) وَحُورٌ عِينٌ (22) كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (23) جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (24) لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِيماً (25) إِلَّا قِيلاً سَلَاماً سَلَاماً (26) وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ (27) فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ (28) وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ (29) وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ (30) وَمَاء مَّسْكُوبٍ (31) وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ (32) لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ (33) وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ (34) إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء (35) فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَاراً (36) عُرُباً أَتْرَاباً (37) لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ (38) ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ (39) وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ (40) وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ (41) فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ (42) وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ (43) لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ (44) إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ (45) وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ (46) وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47) أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48) قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ (50)‏ ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ (52) فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53) فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (54) فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (55) هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (56) نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ (57) أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ (58) أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ (59) نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (60) عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ (61) وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ (62) أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ (63) أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (64) لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (65) إِنَّا لَمُغْرَمُونَ (66) بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (67) أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ (68) أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ (69) لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجاً فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ (70) أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ (71) أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ (72) نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعاً لِّلْمُقْوِينَ (73) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (74) فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ (75) وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (76)‏ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (77) فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ (78) لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (79) تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ (80) أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ (81) وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ (82) فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (83) وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ (84) وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ (85) فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ (86) تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(87)فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ(88)فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (89)وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ 90فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ 91وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ 92 فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ 93 وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ 94إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ95فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ96