eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
104 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ گزارش ساواک از یک پرونده قتل؛ چگونه با اعمال نفوذ ماجرا به نفع پسر سناتور مسعودی رقم خورد! بر اساس گزارش به تاریخ 13 شهریور 1346 «در اجرای دستورات صادره راجع به تهیه عکس و یا رونوشت پرونده اتهامی اقدام و به استحضار می‌رساند برابر گزارش رئیس شعبه آگاهی بخش 27 در ساعت 12:30 روز 27 /1 /1342، عباس مسعودی، مدیر روزنامه "اطلاعات"، تلفنی به کلانتری قلهک اطلاع می‌دهد که نوکر منزلش به نام حسین پرورش‌نیا در منزل وی واقع در تیغستان با اسلحه کمری اقدام به خودکشی نموده است و جریان اظهارات مسعودی به دادسرای تهران اداره تشخیص هویت و اداره آگاهی شهربانی منعکس و از طرف اداره پلیس تهران سرهنگ طاهری، رئیس اطلاعات پلیس، به اتفاق مأموران مربوطه و نیز سروان امین، رئیس کلانتری قلهک، به محل حادثه مراجعه و مجروح به بیمارستان رضا پهلوی منتقل و در ساعت 13 از بیمارستان خبر می‌رسد که مجروح (حسین پرورش‌نیا) فوت نموده و اسلحه‌ای که با آن به صورت ظاهر اقدام به خودکشی نموده توسط مأموران مزبور ضبط و جریان صورت جلسه می‌شود». با توجه به مراتب فوق چنین استنباط می‌‎شود که جریان پرونده از اول به نفع فرهاد مسعودی ساخته شده و اگرچه دلایلی مبنی بر وقوع جرم و شرکت فرهاد مسعودی در آن وجود ندارد، ولیکن به طور یقین درباره تشکیل آن اعمال نفوذ زیادی به عمل آمده و قرائن و دلایلی مبنی بر ضعف و یا غرض مأموران تحقیق در آن به چشم می‌خورد که از جمله به شرح زیر است: 1. کلیه ساکنین منزل از طریق کلانتری به کلانتری احضار نشده و تحت بازجویی شدید قرار نگرفته‌اند تا نسبت به وقوع جرم از آنها اطلاعاتی اخذ شود و این مطلب درخور بررسی است که چگونه ممکن است در یک منزل کسی با اسلحه خودکشی نماید و ساکنین منزل صدای تیراندازی را نشنوند و فقط یک پسربچه دوازده‌ساله ابتدا متوجه موضوع گردیده باشد؛ 2. با توجه به اینکه اسلحه مکشوفه بدون جواز بوده و فرهاد مسعودی اقرار نموده متعلق به وی می‌باشد، باید روشن گردد که به چه علت پس از گذشت مدتی بیش از دو سال و نیم از مشارالیه بازجویی به عمل آمده است؛ 3. به چه علت در مرحله اولیه تحقیق مأموران انگشت‌نگاری اثر انگشت موجود در روی اسلحه را برنداشته و چرا آلت جرم به عوض آنکه در اختیار بازپرس قرار گیرد، به مخزن شهربانی تحویل شده و پس از گذشت چند سال مجددا در اختیار بازپرس قرار گرفته است؛ 4. گواهی پزشک و مأموران و کارشناس مربوطه حاکی از آن است که گلوله از پشت سر جمجمه حسین را شکافته و منجر به قتل او شده است؛ در صورتی که چنانچه کسی واقعا قصد داشته باشد خود را بکشد، هدف‌های حساس‌تری برای انجام منظور خود در نظر می‌گیرد؛ 5. هیچ دلیلی مبنی بر اینکه ایجاد یک ناراحتی برای حسین پرورش‌نیا کرده باشد به‌دست نیامده و آشنایان وی (مستخدمین منزل مسعودی) اظهار نموده‌اند که وی قصد داشته برای انجام خدمت وظیفه به کرمانشاه برود؛ 6. باید معلوم می‌شد که واقعا عمل خودکشی در ساعت اظهارشده توسط عباس مسعودی انجام گردیده است یا نه و آیا در ساعت مذکور فرهاد مسعودی در دفتر کار خود حضور داشته یا خیر و چه کسانی شاهد این امر بوده‌اند؛ 7. روشن شدن این موضوع با توجه به عکس‌هایی که از مقتول در پرونده موجود است ضروری می‌باشد که وی قبلا به چه ترتیب توانسته است اسلحه فرهاد مسعودی را به‌دست آورده و با آن عکس بگیرد و آیا این جریان ارتباط با نقشه احتمالی آینده فرهاد نداشته است؛ 8. شنیده شده است که در روز واقعه، فرهاد در منزل بوده و قصد داشته با جبر به یک دختر تجاوز نماید، ولیکن حسین پرورش‌نیا تحت تأثیر التماس و گریه دختر مزبور قرار گرفته و برای نجات وی اقدام نموده و لذا فرهاد او را کتک زده و حسین درصدد دفاع از خود برآمده و متقابلا یک سیلی به فرهاد زده و نتیجتا فرهاد اسلحه را کشیده و او را مضروب و مقتول نموده است. علی‌هذا با ایفاد 18 برگ فتوکپی برگ‌های حساس پرونده قتل حسین پرورش‌نیا به انضمام شناسنامه و یک قطعه عکس نام‌برده، که با انجام بعضی از عملیات و تحقیقات مخفی به‌دست آمده است و همچنین فتوکپی اعتراض دادیار دادسرای تهران به نظریه بازپرس مربوطه، که در جریان امر قرار داشته و قرار منع پیگرد روی پرونده صادر کرده، به استحضار می‌رساند که مقامات قضایی تاکنون به‌کرات درباره این پرونده به بازپرس دادسرای شمیران و رئیس دادگستری سفارشاتی به جانبداری از مسعودی‌ها کرده‌اند و طبق اطلاع در حال حاضر نیز دادستان فعلی تهران با فیصله دادن به جریان امر نظر موافق ابراز می‌دارد. مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک، ص 360. ✅  ما را در  فضای مجازی دنبال کنید؛    eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ گزارش ساواک درباره کمک‌های مالی آیت‌الله میلانی به زندانیان! بر اساس گزارش به تاریخ 10 مرداد 1346 «از سال 1340 به دنبال دستگیری روحانیون و متعصبین مذهبی و بالاخره سران جمعیت نهضت آزادی، از خراسان کمک مالی خود را به زندانیان آغاز کرده است. نام‌برده از سال 1341 به هر فرد طلبه یا آخوند که زندانی می‌شده، مبلغ دوهزار الی سه‌هزار ریال به او و خانواده‌اش تا پنج‌هزار ریال کمک مالی می‌کرده و در حال حاضر نیز این کمک مالی ادامه دارد. آیت‎الله‌ میلانی مخصوصا به زندانیان نهضت آزادی به‌ویژه مهندس بازرگان و سیدمحمود طالقانی کمک مالی فراوانی کرده به‌طوری‌که باوجود زندانی بودن سیدمحمود طالقانی، پسرش اتومبیل و خانه خریده و گفته شده که منشأ پول این خریدها همان کمک‎های آیت‎الله‌ میلانی است». در «نظریه منبع» این سند آمده است: کمک‎های آقای میلانی به اکثر زندانیان سیاسی نقش مؤثری در ادامه مبارزه و سرسختی آنها داشته و دارد. منبع:‌ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 5، ص 350. ✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ دو دنیای بیگانه در یک شهر؛ تهران با یک خط از وسط دو نیم شده است! روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله شماره 5 مرداد 1347 نوشت: وزیر کشور پریروز به اتفاق هیئتی از گودهای جنوب شهر تهران بازدید کرد و ضمن آشنایی با مشکلات مردم این منطقه و ترتیب دادن مقدمات نقشه‌برداری برای نوسازی گودها، ساختمانی را به اجاره گرفت و اعلام شد که جلسه هیئت دولت ظرف هفته جاری در این محل تشکیل می‌شود. زمان ما اصولا زمانه تضادها و تفاوت‌های باورنکردنی است؛ تضادی که از تحولات سریع زندگی بشر ریشه می‌گیرد و در تمام مظاهر زندگی جلوه‌گر می‌باشد؛ در طرز فکر، در اخلاق، در آداب، در سنن و در ظواهر مردم و اجتماعات. قیافه عمومی شهر تهران به تحقیق یکی از بارزترین نمونه‌های این تضاد و دوگانگی به شمار می‌آید. تهران، با دو میلیون و نیم جمعیت، مانند اکثر شهرهای بزرگ روزگار ما به نمایشگاهی از تضادها شباهت دارد و زندگی مردم آن سرشار از تفاوت‌های چشمگیر روحی و فکری و مادی است. در تهران شما دو نسل را می‌بینید که یکی با تمام خصوصیات نسل مدرن امروزی و دیگری با حفظ جمیع مشخصات نسل چادر و چاقچور و روبنده به‌سادگی در کنار هم زندگی می‌کنند. همان طور که کلبه‌های محقر خشت و گلی را در همسایگی رفیع‌ترین بناها و وسیع‌ترین زندگی‌ها می‌توان مشاهده کرد، در حالی که وجود هیچ‌کدام معارض و مزاحم دیگری به نظر نمی‌رسد. با همه این احوال هیچ تضادی چشمگیرتر و محسوس‌تر از تضاد خود شهر نیست؛ شهری که گویی با یک خط از وسط دو نیم شده و در طرفین این خط مرزی دو دنیای جدا و به‌کلی بیگانه از یکدیگر قرار گرفته است. اینکه می‌گوییم دو دنیای بیگانه در یک شهر، واقعا همین طور است، چون جنوب شهر تهران دنیایی است کاملا علیحده از دنیای شمال شهر و علی‌رغم ارتباط ظاهری و خیابان‌ها و کوچه‌هایی که دو سمت شهر را به هم متصل می‌سازند، آن‌قدر فاصله میان شمال و جنوب شهر هست که گویی هر کدام آنها به قاره‌ای تعلق دارند و کوه‌ها و دریاها و دشت‌های وسیع آنها را از یکدیگر جدا می‌سازد. البته اگر حقیقتا چنین بود و دو قسمت شمالی و جنوبی تهران هر کدامش مال یک مملکت یا یک قاره جداگانه بود یا مثل برلین غربی و شرقی به هر علتی از علل از هم تفکیک و هر تکه‌اش زیر سلطه یک دولت و یک سیستم اقتصادی و سیاسی واقع شده بود، اشکالی بر وضعیت دوگانه آن وارد نمی‌بود، اما ادامه همچو وضعیتی در شرایط طبیعی و عادی صورت دلچسب و معقولی ندارد و حتما باید این اختلاف فاحش تعدیل بشود. این دوگانگی که در شهر تهران وجود دارد، در گودها و زاغه‌هایی که پریروز وزیر کشور و همراهان مورد بازدید قرار دادند، به نقطه اوج خود می‌رسد؛ زیرا خود این گودها و زاغه‌ها شهری است علیحده در دل شهر جنوبی یا جنوب شهر تهران؛ شهری که در آنجا زندگی ناگهان به دوره غارنشینی بر می‌گردد و چشم انسان مناظری می‌بیند که باورش نمی‌آید در چنین عصری وجود واقعی و خارجی داشته باشد. در گودها و زاغه‌ها، همان طور که آقای وزیر کشور رفته و ملاحظه کرده‌اند، از حداقل وسایل زندگی امروزی نیز اثری نیست و زندگی در شرایط دویست و سیصد سال پیش می‌گذرد و این برای شهری مثل تهران، مخصوصا در دوران انقلاب و نوسازی واقعا شرم‌آور است. ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ گزارش از مرگ غم‌انگیز مردی که فدای کاغذبازی پزشکان شد؛ دو بیمارستان مجروحی را نپذیرفتند و او در خیابان مرد! روزنامه «اطلاعات» 5 مرداد 1347 از اردبیل گزارش داد: محمدباقر فرزند کربلایی امن ساکن کیوی خلخال، که برای چیدن توت بالای درخت رفته بود، بر اثر سقوط از درخت مجروح می‌گردد و اما بعد مجروح شدن به وسیله کسانش به بیمارستان شیر و خورشید کیوی انتقال پیدا می‌کند. مجروح را روی تخت می‌خوابانند و دکتر بیمارستان وارد اتاق می‌شود. کسان مجروح پشت در اتاق منتظرند. لحظاتی بعد دکتر از اتاق خارج می‌شود. نامه‌ای لاک و مهر شده به دست کسان بیمار می‌دهد و می‌گوید: «او را به شیر و خورشید اردبیل ببرید. این نامه را به فلان کس بدهید و ببینید با دیدن مهر و امضای من چسان ترقه‌وار از جا می‌پرد!» دست به دست! مجروح را برمی‌دارند و ساعت ۱۰ شب می‌رسند به اردبیل و با عجله او را به بیمارستان شیر و خورشید می‌رسانند. نامه دکتر دست به دست می‌گردد و جوابی بدان داده می‌شود که ضرب‌المثل «بگذار در کوزه آبش را بخور» در خاطره بیمارگون کسان بیمار جان می‌گیرد. التماس و استغاثه فایده‌ای ندارد و کسان بیمار این بار به بیمارستان بوعلی اردبیل پناه می‌برند. بوعلی می‌گوید: «نامه را به عنوان شیر و خورشید گرفته‌اید و مریضش را برای ما آورده‌اید؟ عجب آدم‌هایی هستید!» ساعت یک بعد از نیمه‌شب است. کسان بیمار نومید، خسته و بیمناک‌اند و در خیابان‌های خاموش و خلوت اردبیل ویلان و سرگردان. رئیس شعبه راهنمایی و رانندگی تعریف می‌کند: «ساعت ۱ بعد از نیمه‌شب بود و من مشغول گشت شبانگاهی بودم. به خیابان کوروش کبیر و جلو مسافرخانه پارک که توی هم می‌لولند رسیدم. عده‌ای را دیدم. از اتومبیلم پیاده شدم. مجروحی را دیدم که آخرین دقایق زندگی را می‌گذراند. به‌شدت منقلب شدم. پریدم تو اتومبیلم و خود را به تلفن پاسگاه راهنمایی چهارراه پهلوی رساندم. به هر کجا که عقلم می‌رسید تلفن کردم. نتیجه عاید نشد. به بالین مجروح برگشتم: مرده بود! کسانش دور وی حلقه زده آرام آرام می‌گریستند. دل سنگ آب می‌شد. آنها اصرار داشتند جنازه را شبانه به کیوی حمل کنند. مانع شدم. خواستیم جنازه را به سردخانه بیمارستان منتقل کنیم ولی پرستاران نخست با حضور من آن را نپذیرفتند. حتی بعد با خواهش و تمنا قبول کردند.» صبح روز بعد شورای پزشکی تشکیل شد و معلوم گردید که مجروح بر اثر خونریزی زیاد درگذشته و اولیای بیمارستان‌ها اگر عناد نمی‌ورزیدند، اگر رحم داشتند و اگر این طور نمی‌بودند که حالا هستند محمد باقر اکنون در دل سرد گورستان جای نداشت و خانواده‌ای عزادار و ماتم‌زده نبودند. ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ بهائیان از سال 1270 به بعد حضوری محدود، پراکنده و با پوشش مسلمانی در نیروهای مسلح قاجار، مانند قزاق‌ها، شهربانی و ژاندارمری داشتند. با انتصاب رضاخان به‌عنوان سردارسپه، این حضور با رشد و سرعت قابل‌توجهی مواجه می‌شود. حضور بهائیان در ارتش شاهنشاهی و مجموعه اقداماتی که آنها در طول مدت فرماندهی رضاشاه و محمدرضاشاه در نیروهای مسلح انجام دادند، از موضوعات مهم و البته مغفول تاریخ معاصر ایران است. با توجه به اهمیت ارتش نزد رضاخان و حکومت پهلوی، بهاییان سرمایه‌گذاری کلان و قابل‌توجهی را در این حوزه به مرحله اجرا درآوردند و از آن طریق قادر شدند تا در همه ادارات و مؤسسات دولتی و غیردولتی متصل به ارتش و به‌طور مشخص، جایگاه‌های اطلاعاتی، امنیتی، قضائی و همچنین سایر مراجع صاحب قدرت و کارساز حکومت پهلوی نفوذ و حضور جدی، پررنگ و تأثیرگذاری داشته باشند. مجموعه دو جلدی "یگان ویژه حیفا؛ روایتی مستند از عملکرد بهائیان نظامی" نوشته سرهنگ منتشر شد. برای تهیه این کتاب به فروشگاه کتاب پژوهشکده تاریخ معاصر در فضای مجازی یا مراکز پخش کتاب‌های این پژوهشکده در تهران و شهرستان‌ها مراجعه فرمایید؛ همچنین می‌توانید با شماره‌های زیر تماس بگیرید: 02122605073/ 09333900755 ✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ سور و سات در سال ۱۳۴۷! روزنامه «اطلاعات» در شماره ۷ مرداد ۱۳۴۷ طی گزارشی نوشت:‌ سور و سات جشن مشروطیت؛ ۴ هزار کیلو میوه و ۸۰۰ کیلو شیرینی سفارش داده شد! روزنامه «اطلاعات» در گزارشی نوشت: کارپردازی مجلس شورای ملی سرگرم تهیه سور و سات لازم برای پذیرایی از میهمانان است که در جشن سالگرد مشروطیت ایران (چهاردهم مرداد) به خانه ملت دعوت شده‌اند. تاکنون ۸۰۰ کیلو شیرینی، ۶۰۰ کیلو آب‌نبات، دو هزار عدد بستنی لیوانی، پانصد کیلو بستنی ایرانی، پانزده هزار بطری نوشابه غیرالکلی، یکصد قالب یخ، ۷۵۰ شاخه گل گلایول، ۸۰۰ کیلو شلیل، ۸۰۰ کیلو سیب، پانصد کیلو گلابی، پانصد کیلو هلو، ۵۰۰ کیلو گیلاس، ده هزار عدد خیار برای این جشن سفارش داده شد. میهمان فرنگی برای میهمانان خارجی جشن مشروطیت نیز دستور خرید ۳۰ کیلو شیرینی درجه یک، ۳۰ عدد کیک، ۲۰۰ کیلو بستنی فرنگی، ۳۰۰ بطری آب میوه و ده کیلو پسته صادر گردید. بدین ترتیب، چهار هزار و ششصد کیلو میوه و ده هزار عدد خیار از طریق شرکت تعاونی توزیع برای برگزاری جشن مشروطیت تا ساعت هشت بعد از ظهر سیزدهم مرداد ماه تحویل مجلس شورای ملی می‌گردد. برای شرکت در جشن مشروطیت امسال، مجلس شورای ملی از جمع کمتری دعوت نموده است و میهمانان مجلس در حدود یک سوم سال‌های قبل می‌باشند و از ورود کمتر از شانزده سال نیز جلوگیری خواهد شد. ✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ گر حکم شود که مست گیرند ...! مسعود فقیه در ستون «انتقاد» شماره ۷ مرداد ۱۳۴۷ روزنامه «اطلاعات» نوشت: در این سه سال و چند ماهی که آقای هویدا بر مسند صدارت عظمی تکیه زده، بدون مجامله و تعارف و بدون هیچ گونه مداهنه و تملق، به نخست وزیری دموکرات، متین در رفتار و آرام و منطقی در گفتار، مشهور شده است و این قولی است که جملگی بر آنند. به این جهت، چهره‌ای که پریروز هنگام سخنرانی در کنفرانس علمی بررسی افزایش غله در ایران از ایشان دیده شد، یک چهره استثنایی بود و برای مردم غیرمنتظره. برای اولین بار، نخست وزیر شدیداً عصبانی به نظر می‌رسید. از شدت هیجان رشته مطلب از دستش خارج می‌شد و گفتار آرام وی به اصطلاح تئاتری‌ها گرفتار «تیک» می‌گردید. سخنان نخست وزیر در مورد تحصیلات عالیه و دانشگاه‌های کشور بیان حقایقی بود که بارها در جراید عنوان شده و مسائلی بود که مکرراً از زبان صاحب‌نظران بیان گردیده است و از این جهت به هیچ عنوان، لااقل به نظر من، نکته تازه‌ای در بر نداشت. ولی بیان این مطالب از زبان نخست وزیر، آن هم بدین صورت، یک روزنه امید برای دل‌های منتظر بود. ارادتمند بارها در دل نخست وزیر را تحسین کرده بودم. البته نه به جهاتی که تحسین‌کنندگان حرفه‌ای عنوان می‌کنند، بلکه به آن علت که نخست وزیر خونسردی و آرامش خود را در برابر این همه بی‌نظمی حفظ می‌کرد و این عدم هماهنگی را در شئون مختلف مملکتی تحمل می‌نمود؛ گویی اعصابی از فولاد دارد که می‌تواند این همه بردبار باشد. اولین آثار عصبانیت چند روز قبل در ایشان پیدا شد و آن هم هنگامی بود که دو تن از مسئولین منطقه‌ای شهرداری دچار غضب شدند و به دستور ایشان زیر آفتاب سوزان و در میان خیابان خاکی چند ساعتی ایستادند. با نطق پریروز به نظر می‌رسد که اعصاب فولادین آقای نخست وزیر هم بالاخره در قبال این همه گرفتاری‌های روزمره مردم تاب تحمل از دست داده است. اگر نگویید که فلانی ذاتاً آدم بدخواه و بدقلبی است، باید بگویم این عصبانیت نخست وزیر برای من خوشحال‌کننده بود، زیرا احساس می‌کنم که نخست وزیر اینک بهتر از گذشته از درد دل امثال من مطلع است و به همین جهت سخنان من‌نوعی بیشتر در دل ایشان اثر می‌کند و بیشتر از هر لحظه خود را به ایشان نزدیک حس می‌کنم و به دلیل همین قرابت است که به اختصار نکاتی را می‌خواهم با ایشان در میان بگذارم. همان‌طور که بارها خود عنوان کرده‌اند، ایران فقط تهران نیست و تهران هم انحصار به چند خیابان شمال شهر ندارد. چند روز قبل یکی از کارگران مؤسسه «اطلاعات» از من خواست که خیابان محل سکونت وی را از نزدیک ببینم. هر چه به دوست کارگرم گفتم که «والله به خدا، به پیر و به پیغمبر، حقیر را سمتی و مقامی و قدرتی نیست»، گفت: «حاشا و کلا! چون هر چه ما گفتیم و نوشتیم و شکایت کردیم، کوچک‌ترین تأثیری نبخشید. تو بیا و از نزدیک وضع محل ما را ببین و مطلبی در روزنامه عنوان کن، شاید اثری ببخشد!» با آنکه می‌دانستم دم گرم ما را در آهن سرد دستگاه‌های مسئول اثری نیست، ولی از آنجا که نمی‌خواستم در برابر تقاضای ساده یک دوست جواب منفی بدهم، ساعتی در محل سکونت دوست کارگرم در خیابان جوادیه و خیابان شیوا که در منطقه شرق تهران قرار دارد، گشتیم. مختصر بگویم، بوی تعفن و کثرت مگس، راه‌رفتن را مشکل کرده بود. خیابان‌های تنگی که اخیراً برای لوله‌کشی خراب شده، آن چنان مملو از گرد و غبار بود که حالت خفقان به آدم دست می‌داد. در این خیابان‌ها هیچ‌گونه اثری از یک برنامه مختصر شهرسازی و توجه به ترافیک دیده نمی‌شد. بدون هیچ غلوی باید بگویم یک نفر به سختی از پیاده‌روی تنگ خیابان‌های این منطقه می‌تواند عبور کند و اگر دو نفر با هم باشند، ناچار باید یکی در خیابان راه برود. یک لحظه آرزو کردم که ای کاش نخست وزیر گاهی فرمان ماشین را به سمت خیابان‌های دورافتاده تهران مثل خیابان‌های جوادیه و شیوا بگرداند و این شدت عملی را که با دو مأمور شهرداری در خیابان‌های شمال شهر نشان داد، در این مناطق نیز مرعی کند و اینک نیز این خواهش را عنوان می‌کنم. دیگر آنکه مسئله هدررفتن بودجه مملکتی و فزونی کارمند نسبت به کار که نتیجه آن جز فشار بر زندگی اکثریت مردم چیز دیگر نیست، مبتلابه عموم دستگاه‌های دولتی است. انتظاری را که مردم از انقلاب اداری داشته و دارند، در هیچ دستگاه اداری به منصه ظهور نرسیده است. آقای نخست وزیر! نه آنکه مشکلات موجود راه‌حلی ندارد؛ راه‌حل آن‌ها روشن است و تنها یک قاطعیت می‌خواهد. همان قاطعیتی که با دو مأمور شهرداری نشان داده شد. همان قاطعیتی که پریروز در سخن داشتید. لابد شنیده‌اید که مردم این مملکت می‌گویند: «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند!» من معتقدم که باید مست گرفته شود و اگر لازم است، تمام مردم شهر را باید گرفت! @iichs_ir
🔴ویژه برنامه هفته مشروطه در تبریز 🔹از میدان مشروطه تا خط مقاومت ▪️با حضور دکتر موسی حقانی شنبه ۱۱ مرداد، ساعت ۱۷ پردیس سینمایی ۲۹ بهمن تبریز eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
21.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴دکتر موسی نجفی در همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» مطرح کرد: 🔸مشروطه به تمدن نرسید، اما انقلاب اسلامی رسید؛ راز این تفاوت کجاست؟ 🔸چرا نهضت مشروطه به تمدن نرسید اما انقلاب اسلامی توانست این مسیر را ادامه دهد؟ موسی نجفی در این سخنرانی نشان می‌دهد که پاسخ این پرسش در مفهومی نهفته است که شیخ فضل‌الله نوری سال‌ها پیش به آن پی برده بود دریافت با کیفیت FULLHD در سایت پژوهشکده تاریخ معاصر eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
43.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴دکتر سیدمصطفی تقوی مقدم در همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» بررسی کرد: 🔸شیخ فضل‌الله نوری و نبرد پنهان برای بقای ایران شیعی 🔸سیدمصطفی تقوی مقدم در همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» با واکاوی تاریخ پانصدساله ایران توضیح داد که چرا تعامل نهاد دین و سلطنت برای بقای ایران حیاتی بود و حذف آن، خطری مرگبار برای موجودیت کشور محسوب می‌شد 🔸دریافت با کیفیت FULLHD در سایت پژوهشکده تاریخ معاصر eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
33.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴دکتر مظفر نامدار در همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران» به این پرسش پاسخ داد: 🔸چرا شیخ فضل‌الله نوری در مقابل نظم سکولار ایستاد؟ 🔸دکتر مظفر نامدار در همایش ملی «شیخ شهید؛ فقیه تهران، دیده‌بان ایران»، شیخ فضل‌الله نوری را اولین شهید مقابله با نظم سکولار در تاریخ تحولات ایران معاصر دانست و برای تبیین اینکه چرا شیخ در مقابل این نظم ایستاد و جانش را در این راه گذاشت ابتدا نظم سکولار و تأثیرات آن بر تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست در ایران را توضیح داد، سپس برای نشان دادن آثار مخرب آن در حوزه سیاست گفت: این نظم نوین استبداد کلاسیک را به استبداد مدرن تبدیل کرد eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
🔴 نمایشگاه عکس اربعین حسینی به روایت تاریخ 🗓 چهارشنبه 15 الی پنجشنبه 23 مردادماه 1404 📍 طریق نجف الی کربلا عمود 952 eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug https://www.aparat.com/TVTARIKH www.iichs.ir/ http://www.tvtarikh.com/