✳️ انتخابات کاریکاتوری
پایگاه اطلاعرسانی #پژوهشکده_تاریخ_معاصر ؛ #انتخابات در دوره پهلوی دوم به گونهای مبتذل و آمیخته با تقلب و اعمال نفوذ مقامات دولتی بود که هیچ کس آن را انکار نمیکرد و به عنوان کاریکاتور در نشریاتی چون مجله طنز «توفیق» به آن میپرداختند.
#علیاصغر_امیرانی ، مدیر مجله « #خواندنی_ها »، که همواره خود را تابع سیاستهای رژیم و پیگیر آنها میدانست، نیز در این نشریه به صوری بودن انتخابات تصریح کرده و در شماره 22 بهمن 1339 «خواندنیها» نوشته است:
به نظر من ایرادی که به این انتخابات وارد است، بیشتر به خاطر عدم آزادی آن نیست؛ کی انتخابات، آزاد بوده که حالا باشد؟ اگر ایراد و اعتراضی هست به خاطر انتخاب و انتصاب اقبح است و لاغیر. نمیفهمم آنهایی که اختیار بیرون آوردن گوی از گردونه به دستشان سپرده شده چرا بد و بدنامش را بیرون میآورند؟ خوشنامها به کنار، مگر گمنام چه عیبی دارد که بدنام را به آن ترجیح میدهید؟ گویا در این انتخابات، اشتهار به فسق و بدنام بودن، اصل بوده است و باقی فرع!*
* خواندنیها، ۲۲ بهمن ۱۳۳۹، صص ۳ـ۶.
✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛
eitaa.com/iichs_ir
https://instagram.com/iichs.ir
https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ مرغها که نمیدانند!
#سانسور در دوره پهلوی امری بود که همه به آن آگاهی داشتند و چون جریان عادی زندگی، برایشان طبیعی شده بود. #علیاصغر_امیرانی ، مدیر مجله « #خواندنیها » در شماره ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۶ این مجله دراینباره طی یادداشتی با عنوان «مرغها که نمیدانند» نوشته بود:
«روزی که پاکروان آمد غذا آنقدر شورش در آمده بود که خان هم فهمید و بلافاصله به عنوان وزیر جدید پشت میکروفون رفته درباره حقیقتگویی به مردم داد سخن داد و من همان وقت طی یک نوشته بدون روتوش که در اینجا قسمتهایی از آن را میآورم از آن انتقاد کردم. پاکروان، که با وجود سابقه داشتن در برقراری سانسور، آن روزها به عنوان وزیر اطلاعات کابینه هویدا از طرفداران پر و پا قرص برچیدن سانسور بود، با چاپ آن موافقت نکرد و به این وسیله ثابت نمود که حتی این دم از حقیقتگویی هم حقیقت ندارد».
امیرانی در ادامه زندگی دیوانهای را روایت کرده بود که فکر میکرد دانه گندم است و میترسید مرغها ناگهان او را برچینند و بخورند و به طبیب مراجعه کرده بود، طبیب هر چه به او میگفت که تو انسانی و گندم نیستی، به گوش این دیوانه نمیرفت و میگفت: فرض که من بدانم انسانم؛ مرغ که این را نمیداند و مرا میخورد!
امیرانی چنین نتیجه میگیرد که «ما روزنامهنویسها میدانیم سانسوری در کار نیست؛ آزادی انتقاد هم هست؛ وزیر اطلاعات هم میداند؛ آقای هویدا هم بهتر از هر کس به این اصل واقفاند و به انتقاد توجه دارند هم که خود فرمودهاند: انتقاد لازمه حکومت دموکراسی و موجب هدایت مسئولان دستگاههاست، ولی مرغها، که در مورد ما محرمعلیخانها و همفکرانشان در سایر دستگاهها باشند، که نمیدانند!!»
#شرح_عکس
اسدالله علم (نخستوزیر) و سپهبد حسن پاکروان (سال 1342)
شماره آرشیو: 4245-۱۱ع
eitaa.com/iichs_ir
https://instagram.com/iichs.ir
https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug