در خریدِ جهازِ فاطمه 'س' کمک کرد.
حتی یکی از واسطههایی بود که نزدِ پیامبر ﷺ رفت تا خواسته علی 'علیهالسلام' برای به خانه بردنِ فاطمه 'سلاماللهعلیها' بیان کند🌿.
او با دستانِ خودش فاطمه 'س' را عروسِ علی 'ع' کرد🙂✨. شبِ عروسی آنها ذوق و شوقِ غیرِ قابلِ توصیفی داشت.
امِ ایمن چندی پیش از آنکه برای فاطمه 'س' مادری کند، خود مادر شده بود و پسرش ایمن را داشت. اما با این حال، همچنان در روزهای شیرین و تلخ، همراهِ دختِ پیمبر ﷺ بود.
بعد از وفاتِ خدیجه 'سلاماللهعلیها'، او بود که همچون پروانه به دورِ فاطمه 'سلاماللهعلیها' دختِ پیامبر ﷺ میگشت و مرحمی بود بر زخمهایش:)🦋
اما پس از چندی، شوهرش در یکی از جنگها شهید شد و پیامبر ﷺ به اصحابِ خود فرمودند: هرکس میخواهد با یک بانوی بهشتی ازدواج کند، همسری ام ایمن را اختیار کند💫؛
پس از آنکه رسولِ خدا ﷺ به شهادت رسید، دیگر ام ایمن بود که مثله همیشه، غمخوار و پناهِ بیکسی فاطمه 'سلاماللهعلیها' بود:)🖤
زمانی که رسولِ خدا ﷺ فدک را به خترش بخشید و خلفا آن را غصب کردند، فقط دو نفر شهادت دادند که این باغ به زهرا 'سلاماللهعلیه' ارث رسیدهست:
یک نفر امیرالمومنین علی علیهالسلام بود...
و دیگری امِ ایمن!
زمانی که حضرت زهرا سلاماللهعلیها در بستر افتادند، برای گفتنِ وصیتِ خود، کنیزشان اسما و امِ ایمن را خواست تا به بسترِ او بیایند و در حضورِ امیرالمومنین علی علیهالسلام وصیتِ خود را فرمودند💔.
برکة که دیگر تابِ ماندن در شهرِ پیامبر 'صلواتاللهعلیه' را نداشت، از مدینه به مکه هجرت کرد...🚶🏻♂️
نقل میکنند:
در راه روزه بود که تشنگی بر او قالب شد و فشارِ زیادی به او آورد، پس روی به آسمان نمود و گفت:
خدایا مرا تشنه رها میکنی درحالی که من خدمتگزارِ پیامبره تو بودم؟!
در این حال میبیند که از بهشت برای آبی آمد و آن را نوشید.. بعد از آن تا چند سال نیاز به آب و غذا پیدا نکرد..👀