eitaa logo
ایلیا🇵🇸‌ ༄
547 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
38 فایل
”بِسْـمـ‌ِ‌‌ اَللھـِ مَۿـ⋮🌙°ـدۍ ؏⃝🌻 ‌ ه‍‌َــرکہ‌ رف‍ـت‌ از دی‍ـدہ، مۍ‌گـوی‍ند از 𖥻دل‌ مۍرود ؛ دِلبـر ما از ن‍ظر دور اس‍ت و از 𖥻دل‌ دور‌ ن‍یس‍ت . . ! ˻‌🌿˺ ‌ـ ـــ شِـنـواێ‌ حـرف‌هـاێ‌ شـمـا؛ ایـن‌جــا را بِـڪـاویـد ــــ ـ ◜🌱 @iliya_52_110 •◝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ در بحر الغرائب [ چیزی با این مضمون ] نقل است که در راهی که سرها و اسرا طی می‌کردند در نزدیکی شام ، حارث ( یکی از لشکرِ دشمن ) نقل می‌کند ، سربازان از فرطِ خستگی خوابیده بودند ؛ دیدم دخترکی از ترسِ اینکه مبادا سربازان بیدار شوند ، هی به سری که بر درخت آویزان بود نزدیک می‌شود و دوباره باز می‌گردد . ‌
ایلیا🇵🇸‌ ༄
‌ در بحر الغرائب [ چیزی با این مضمون ] نقل است که در راهی که سرها و اسرا طی می‌کردند در نزدیکی شام ،
‌ این‌ها ادامه داشت تا دخترک به زیرِ درخت رسید و ایستاد ؛ دیدم شاخه درختی که سر به آن آویز بود ، پایین آمد . شنیدم دخترک گفت : السلام عليك يا ابتاه وامصيبتاه بعد فِراقك واغربتاه بعد شهادتك . حارث می‌گوید ، دیدم سر با گفتاری فصیح فرمود : ای دخترِ من ! مصیبت و اسارت و تازیانه‌ی تو به اتمام رسیده‌ است . چند شبِ دیگر نزدِ ما خواهی آمد . بر مصیبتی که بر تو وارد شده صبر پیشه کن که اجر دارد . ‌
‌ حارث می‌گوید من که اینها را شنیده بودم منتظر بودم ببینم کِی از دنیا خواهد رفت . ‌
ایلیا🇵🇸‌ ༄
‌ وقتی دستور دادند سر را به خرابه ببرند تا رقیه 'سلام‌الله‌علیها' آرام گیرد ، تا چشمانش به سر افتاد فرمود : این سرِ کیست ؟ شنید : هذا رأس اَبیك ! وقتی این را شنید سر را در آغوش گرفت و نوحه سر داد : ‌‌
ایلیا🇵🇸‌ ༄
‌ وقتی دستور دادند سر را به خرابه ببرند تا رقیه 'سلام‌الله‌علیها' آرام گیرد ، تا چشمانش به سر افتاد
‌ پدر چه کسی موهایت را خضاب کرده ؟ ‌پدر چه كسی رگ های گردنت را بريده ؟ پدر چه كسی در کودکی يتيمم كرده ؟ پدر دختر يتيمِ تو به چه كسی پناه ببرد تا بزرگ شود ؟ پدر ، زنان بی‌پوشش چه كنند ؟ پدر زنان اسير و سرگردان كجا روند ؟ پدر چه كسط چشمان گريان را چاره‌ساز است ؟ پدر چه كسی ياور غريبانِ بی‌پناه است ؟ پدر جان چه كسی پريشان مویی ما راسامان می‌بخشد ؟ پدر جان بعد از تو چه كسی با ماست ؟ واي بر ما بعد از تو ! واي از غريبی ! پدر جان كاش فدايت می‌شدم ! پدر جان اي كاش پیش از اين نابينا می‌شدم و تو را اينگونه نمی‌ديدم ! پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی ‌ديدم ! ‌
‌‌ رقیه سلام‌الله‌علیها لبانش را بر روی لب‌های خشکیده پدر گذاشت . آقای صدر الدين قزوينى در جلد دوم كتاب ثمرات الحيوه ، به سند خود آورده است : حضرت رقيه عليه السلام لب خود را بر لب پدرش امام حسين عليه السلام نهاد و آن حضرت فرمود: الى ، الى ، هلمى فأنا لك بالانتظار ( اى نور ديده بيا بيا به سوى من ، كه من چشم به راه تو مى باشم ) و اینگونه بود که روحِ رقیه 'سلام‌الله‌علیها' به اعلی علیین پر کشید . . ! ‌‌