چشمانت با من حرف میزد .
چشمانت میگوید نگرانمی.
چشمانت میگوید دوستم داری .
چشمانت قربون صدقعه ام میرود .
چشمانت دنباله چشمانم را میگیرد.
و چشمانت همه چیز را لو میدهد..
لذتِ نوشیدن یک چای و یک آغوشِ گرم ،
این همان جَنّٰاتٍ تَجْرِی در خیالات من است .
- Tasnim -
حال من حال نمازیست که هنگام سفر ، با وجودی که شکستهست فراموش شده .
در قنوت خود دعا کردم فراموشت کنم
حاجتم در سجده اما دیدن روی تو شد:)
النِکاحُ سُنَتی.. خواند محمدۖ خطبهی عشق ،
یاعلی فرمود زهرا، چنین ثبتشد تاریخ عشق ..🤍