#گزارش تصویری
از برگزاری یادواره شهدای انقلاب اسلامی شهرستان با حضور مسئولین
مسجد صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
📅 پنجشنبه ۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۰
•┈┈•••••✾•◇•✾•••••┈┈•
🔰 پایگاه مقاومت بسیج انقلاب و ولایت زرینشهر
🌐 @Sahebalzaman_313
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
🔰حوزه مقاومت بسیج امام علی(ع)زرین شهر
🌐 @ImamAli_Lenjan
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
🔰ناحیه مقاومت بسیج #لنجان
#تربیت بدنی
برگزاری مسابقات فوتبال دستی و تنیس روی میز به مناسبت ایام الله دهه فجر
📅 چهارشنبه ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۰
•┈┈•••••✾•◇•✾•••••┈┈•
🔰 پایگاه مقاومت بسیج انقلاب و ولایت زرینشهر
🌐 @Sahebalzaman_313
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
🔰حوزه مقاومت بسیج امام علی(ع)زرین شهر
🌐 @ImamAli_Lenjan
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
🔰ناحیه مقاومت بسیج #لنجان
#تربیت بدنی
برگزاری مسابقات فوتبال دستی و تنیس روی میز به مناسبت ایام الله دهه فجر
📅 چهارشنبه ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۰
•┈┈•••••✾•◇•✾•••••┈┈•
🔰 پایگاه مقاومت بسیج انقلاب و ولایت زرینشهر
🌐 @Sahebalzaman_313
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
🔰حوزه مقاومت بسیج امام علی(ع)زرین شهر
🌐 @ImamAli_Lenjan
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
🔰ناحیه مقاومت بسیج #لنجان
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای پرچمی که با غیرت یک فرمانده بالا رفت...
خاطرهای شنیدنی از سرلشکر فلاحی
@BisimchiMedia
هدایت شده از بصیر
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓سوال: اگر سپاه نبود این همه کار را چه کسی می کرد؟
پیشنهاد می شود از دست ندهید و حتما یک بار هم شده مشاهد کنید!
#سپاه_مقتدر
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
هدایت شده از ماهـ مجنونـ💔
نماز دروغکی...
محرم بود. اما خبری از عزاداری نبود عدهای بی خبر از خدا مشغول شادی و پایکوبی بودند.
ساعت ۱۰ صبح بود غمگین و ناراحت کنج مسجد کز کرده بودیم۴ نفر بودیم غلامیان، مومنی، حسین و من ...
حرفی برای گفتن نبود از این همه بی پناهی به مسجد پناه آورده بودیم اکثر بچه های انقلابی یا به خارج از شهر رفته بودند یا مخفی شده بودند.
همه جا ساکت بود صدایی از دور شنیده می شد کم کم نزدیک تر شد ترسیده بودیم صدا بلند تر شد.
دوازدهم محرم بود و صدای آواز و هلهله؟!
همه به داخل مسجد هجوم آوردند مرگ را حس می کردیم.
حسین سکوت را شکست و محکم و شمرده گفت: نماز می خونیم و آرام و متین دست را بالا برد و تکبیر گفت.
همه به نماز ایستادیم. صداها بلندتر شد به داخل شبستان هجوم آوردند هرچه را توانستند شکستند پاره کردند برای قنوت دست ها را مقابل صورت گرفتم حرکات آنها را نگاه می کردم.
توان رکوع رفتن نداشتم از ما گذشتند حتی به ما هم تنه زدند ولی اصلا ما را ندیدند ما را میشناختند اگر میدیدند حتما میکشتند مان بعد از چند لحظه مسجد خالی شد با خوشحالی و همراه با ناباوری به یکدیگر نگاه کردیم حسین آرام و مطمئن نماز می خواند.
گفتم: حسین تموم شد دیگه نمیخواد نماز دروغکی بخونی.
بعد از چند لحظه نمازش تموم شد رو کرد به من و گفت: با بودن این همه نماز مستحبی و قضا، نماز دروغکی خواندی؟
تازه فهمیدم که حسین میان آن همه ترس و وحشت نماز قضا می خوانده نه مثل ما که از ترس نماز دروغ کی می خواندیم.
#دهه_فجر🇮🇷
#روایت_انقلاب🇮🇷
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon