eitaa logo
خیریه امام سجاد(ع) 🇮🇷 🇵🇸
208 دنبال‌کننده
34.8هزار عکس
30هزار ویدیو
101 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠زیارت امام عصر(عجل الله) در هر صبحگاه اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ
«خداوند او شهید حججی را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد» امام سید علی خامنه ای 🌷۱۸ مرداد ششمین سالروز شهادت شهید محسن حججی و روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم گرامی باد. ...... ❈ ═══════❖═══════ ❈ 🍃صلوات یادت بمونه🍃 💚
از بازار رد می شدیم. خانم بی حجابی را دید. سرش را پایین انداخت و گفت: «خواهرم جلوی امام رضا حجابت رو رعایت کن.» با آرنج زدم به پهلویش:«ما رو می گیرن تا حد مرگ می‌زنن!» کوتاه بیا نبود: «آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خون امام حسین نیست.» 📚 سربلند، روایت زندگی شهید مدافع حرم محسن حججی به قلم محمدعلی جعفری، ص ۲۰۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درمیان میکده ساغر بدردم میخورد باده وقتی میشودکوثربدردم میخورد دستهای خالی ام خالی بماند بهتر است اینکه هستم پیش تونوکربدردم میخورد گریه وقتی میکنم زهٕـرا دعایم میکند پس محرم چشمهای تر بدردم میخورد خوب میدانم که درتاریکی قبرم حسین دستمال گریه ام آخر بدردم میخورد بی خیال نسخه های بی دوای این و آن بوسه برشش گوشه ات بهتربدردم میخورد دخترت وقتی بخواهد، خاک چادر پاره اش بیشتر ازکیسه های زر بدردم میخورد دخترزهراخودش زهراست ثابت میکنم دستهای کوچکش محشربدردم میخورد گفت بابا از تمام یادگاریهای تو چادروسجاده ی مادر بدردم میخورد آستین پاره ام را نخ نماتر کرده اند حرف سوغاتی شده، معجربدردم میخورد مُردَمُو زنده شدم درکاخ مثل خواهرت دشمنت تاگفت این دختربدردم میخورد : 💔 هرجا که پرسیدند: بنده، صاحبت کیست؟ گفتم همان که دوستش دارم، سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"🤲* 🇮🇷   https://t.me/imamsajjad    تلگرام        خیریه امام سجادعلیه السلام    https://chat.whatsapp.com/EAgiMS72w7EDQM0fK06PPK     واتساب سلام فرمانده ‎eitaa.com/imamsajjad  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باهاش بساز با غصه ت. نه اینکه نق بزنی نه اینکه ناشکری کنی. بلا ، یعنی سوهان کشیده شدن به روحت آلودگی هات میریزه. اصلا هر کی رو خدا بخواد خیلی قیمتی کنه ، غصه میذاره تو دامنش. این وسط چیزی که قوای صبر و تحمل آدم رو میبره بالا اینه که بدونی خدا داره میبینه . امام زمان داره میبینه. چیزی از دستشون در نمیره. عزیز! بیا قیمتی بشیم.
پیامی هولناک از یک غسال خانم 😱 دو تا موضوع خواستم بگم چون امروز شاهدش بودم ، 👈 اول اینکه وقتی یه میت میارن پاهاش یا دستاش جمع شده نباید به زور اونا رو صاف کرد.ممکنه استخونش بشکنه یا رگی چیزی داخل دست و پاش پاره بشه و متوجه نشیم در اونصورت گناه کردیم و دیه به گردنمون می‌اُفته باید همون حالت غسل و کفن بشه. 👈 دوم در موردِ کاشتِ ناخن هست ، الان یه میت داره غسل داده می‌شه داخل غسالخانه ، (ناخن کاشت) داره ، (مژه کاشت) داره ، (لاکِ دائمی زده) که هیچکدوم قابل برطرف کردن نیس ، خانوادش دارن التماس می‌کنن که پاکش کنید یجوری برطرف کنید می‌گیم نمی‌شه چون ما دیه گردنمون می‌اُفته اگه گوشه ناخنش زخم یا خراشیده بشه اصلاً بهش دست نمی‌زنیم ، وظیفه‌ی ما غسل دادنه ، ما هم غسلش می‌دیم ولی میت شما انگار بدونِ غسل دفن می‌شه ، خواهرش میگه که گفتن میشه جبیره ای غسل کرد ، ببینید برای میت غسل جبیره نداریم اصلاً ، این متوفی در زمان زنده بودنش هم هیچکدوم از اعمالش درست نبوده ، چرا ❓❓❓❓ چون با آگاهی از اینکه داره مانع روی بدنش ایجاد می‌کُنه دست به همچین کاری زده ، ناخواسته نبوده بخاطر همین غسل و وضوی جبیره ای برای این افراد حتی در زمان زنده بودنشون هم بی‌فایده هست ، در ضمن با صرف هزینه می‌تونه برطرف کنه ولی نکرده!!!..... 🌺مرگ خبر نمی‌کنه و یاد مرگ چیز خوبیه ...💔 ماه مبارک رمضان در حرم امام رضا طلبه ای در رواق دارالحجه پشت بلندگو قبل از اقامه ی نماز واجب به صراحت اعلام کرد کاشت ناخن و مژه توسط تمام مراجع تقلید ممنوع و حرام اعلام شده و پول حاصل دستمزد این امر حرام هست حتی وقتی شخصی مکانی در اختیار این افراد قرار میده جهت انجام این امر پول حاصل از اجاره ی آن هم حرام است علت آن هم فرمودند اگه به هر دلیلی نمازخوان نبود طرف یا حتی مقید هم بود کامل تحقیق نکرده بود و به احکام داخل آرایشگاه ها بسنده کرده و انجام واجبات شرعی رو با تیمم و وضوی جبیره انجام داد بعد مرگ جهت غسل میت عنوانی با غسل جبیره و تیمم و فلان تو این زمینه ی کاشت ناخن وجود ندارد و باید بدن تطهیر کامل صورت بگیره تنها راهش برداشتن ناخن هاست که هیچ غسالی اینکار رو انجام نمیده چون دیه گردن غساله میوفته و میت بدون غسل دفن میشه... قسم خورد گفت شمایی که شنیدید به همه بگید به هر کس که میخواد این کار رو انجام بده موظفید ابلاغ کنید لطفاً ای خواهران مومن در گروه ها پخش کنید مخصوصا به دست آرایشگرها برسونید.(عدم آگاهی باعث خسارت دیدن دنیا و آخرت نشه ) 🔹خدا هیچ چیزی رو حلال نکرده مگر اینکه در اون خیر و منفعتی باشه برای انسان✨ 🔹خدا هیچ چیزی رو حرام نکرده مگر اینکه خسارت و ضرری در اون باشه برای انسان 😔
⸤ 🌙 ⸣ ↷ می کردند : "ما با کاروان و کجاوه به «گناباد» می ‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان ‌دار را صدا کرد و گفت : کاروان را نگه ‌دار ، می ‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان دار گفت : بی‌بی! دوساعت دیگر به فلان روستا می ‌رسیم. آنجا نگه می ‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت : نه! می‌ خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌ دار گفت : نه مادر . الان نگه نمی ‌دارم. مادرم گفت : نگه ‌دار. او گفت : اگر پیاده شوید ، شما را می ‌گذارم و می ‌روم. مادرم گفت : بگذار و برو. من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم و مادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می ‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه ‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌ شد ؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌ آید. کنار جاده ایستاد و گفت : بی ‌بی کجا می‌ روی؟ مادرم گفت : گناباد. او گفت : ما هم به گناباد می ‌رویم. بیا سوار شو! یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت : من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. سورچی گفت : خانم ، فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد ؛ کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت : من پهلوی مرد نامحرم نمی ‌نشینم. در دلم می‌ گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است ؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛ آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت : مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم داخل درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى ‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌ كند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
ذکر پر فضیلت قبل از وضو •┈••✾