eitaa logo
شذرات/ایمان نوروزی
314 دنبال‌کننده
323 عکس
312 ویدیو
11 فایل
در اینجا یادداشت‌ها و تجربیات و خاطراتم را در حوزه‌های مختلفی چون #نظام_خانواده، #اقتصاد و #تجارت_مردمی، #وطن_توحیدی (جهان اسلام)، #طب_اسلامی و... را خواهم نوشت. طلبه‌ای که در زمان انقلاب اسلامی و در عصر خمینی (عصر جدید) تنفس کرد و بالید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻بسته بندی شیک محصولات بهداشتی سوری 🔹شامپوها و صابون‌های طبیعی با بسته بندی‌های شیک صادراتی تولید . 🔹در عکس با قیمت ارزان‌تر از ایران هم مشاهده می‌شود. 🔹متأسفانه به دلیل در کشورهای عراق، لبنان و کشورهای خلیج و حتی ایران جهت استفاده از جای این محصولات طبیعی خالی ست. 🔹تنها عاملی که می‌تواند این غربزدگی را بشکند جریان ست. 🔹یکی از راه‌های برون رفت از مشکلی که برای ما در پیش آمد اینست که مدافعان حرم و و زائران را تبدیل به کنیم. تجارت در را که حضرت آقا در سخنرانی اول فروردین امسال در حرم امام رضا علیه السلام داشتند محقق کنیم. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار یک طلبه) https://eitaa.com/iman_norozi
گفت حاج آقا دوتا ساعت زنانه انتخاب کردم چطور است؟ گفتم: دو تا زن داری؟ گفت: سفرهای من زیاد است و کمتر منزل هستم. یک پای در عراق است و یک پایم در سوریه و لبنان. خانم اول خودش رفته زنی برایم گرفته و گفته از تنهایی خسته شدم، یک زن دیگر به زندگی مان اضافه شود. گردشی یک نفر بچه‌ها را نگه دارد و نفر دیگر با تو در سفر باشد. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
🔻در کربلا بیکاری معنا ندارد اجاره این چرخ دستی در کربلا ۱ دینار است. جوانان عراقی با این چرخ دستی ها یا زائر و وسایل زائران را جابجا می‌کنند. معمولا روزی ۲۰ - ۳۰ دینار در می آورند. آنهایی هم که اندک سرمایه داشته باشند جنس می‌خرند و می‌فروشند. برای گذران زندگی در عراق حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون عراقی کفایت می‌کند. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بچه ۹ ساله‌ای که ماهی ۲۰ میلیون درآمد دارد! 📌۹ سالش و اسمش علیسان است. می‌گوید شغلش بیاع (تجارت) است. روزی ۱۵- ۲۰ دینار خالص در می‌آورد. در ماه چیزی در حدود ۵۰۰- ۶۰۰ هزار دینار (۱۷-۱۸ میلیون تومان). عربی را در مدرسه جامعه و حین مشق تجارت در کربلا آموخته است. 📌پدرش دکتری دارد و عضو هیئت علمی دانشگاه بود. البته . سال ۹۱ آمد معصومیه و طلبه شد. آثار مرحوم ع.ص را در دانشگاه‌های مختلف تدریس می‌کرد. 📌شیخ عباس (همان دکتر فیزیک هسته‌ای دیروز) می‌گفت وقتی با مجموعه تمدن آشنا شدم و راه انداختم، آنجا فهمیدم آثار مرحوم ع.ص نمی‌تواند داشته باشد. 📌چند سالی بود ازش خبر نداشتم. تا دوسال پیش که موضوع برایم جدی شد، در نمایشگاه بین‌المللی محصولات غذایی در نجف دیدم‌ش. 📌 شیخ عباس دکتری دارد، فرزندانش را مدرسه نمی‌فرستد. نوعی دیگری از را مشق می‌کند. 📌می‌گویم بعد از دوسال حضور در عراق جمع بندی‌ت چیست؟ می‌گوید: به معماری تمدنی نظامات اجتماعی ذیل در گستره فکر می‌کنم. معماری مردمی‌سازی تجارت، تربیت حین عمل، طب و شهرسازی خانواده محور در گستره در بستر اولین قدم ها را با خانواده خودم برداشتم. 📌راست می‌گفت: شیخ وقتی تصمیم گرفت هجرت کند، ماشین و خانه‌ای که در قم داشت را فروخت. الان صفر است. خانه‌به‌دوش. نه ماشین دارد و نه خانه. همه سرمایه‌اش را گذاشت پای آرمانش. پای آن معماری که می‌گوید. خانمش از خودش پیگیرتر. شذرات @iman_norozi
📌می‌گفت مهران رسیدم ته جیبم ۱۷ هزارتومان بود با ۴۰ عدد حرز امام جواد علیه السلام. 📌لب مرز یک طلبه بود. گفتم پول ندارم و عوارض خروج از کشورم را بزن. مهربانانه قبول کرد. یک حرز هدیه دادم. 📌از مرز که رد شدم. پیاده در حال آمدم بود. ماشین عراقی ترمز زد و تا کوت مرا رساند. از کوت تیکه تیکه آمدم تا کربلا. 📌همان روز رفت یک تکشله گاز خرید و ظرف و روغن و آرد. شروع کرد پیراشکی درست کردن. می‌گفت: هدفم این بود به بچه‌های ده دوازده ساله یاد بدهم با کمترین امکانات در یک شهر غریب می‌شود کسب و کاری راه انداخت. 📌می‌گفت چون بچه‌ها می‌دانستند من تا حالا چهل پنجاه کانتینر جنس به ترکیه و عراق و امارات و روسیه فرستادم، می‌خواستم بفهمند راه اندازی کسب و کار با یک تکشله و یک بطری روغن و چند وسیله ساده می‌شود و تعمدا شروع به فروختن پیراشکی‌ها کردم تا فهم کنند کار کار است. می‌گفت: چند روز بغل خیابان پیراشکی می‌پزم و بعدش تبدیل به یک مغازه می‌کنم و واگذار می‌کنم به همین دو سه تا بچه ده دوازده ساله. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
نجف 💠 اهتمام امیرالمؤمنین به 📌أخبرنا أبو البركات الأنماطي، أنا أبو الفضل بن خيرون، أنا أبو علي بن الصوّاف، نا محمّد بن عثمان بن أبي شيبة، نا أبي، نا أبو الحسين العكلي، عن سفيان، عن جعفر، عن أبيه قال: كان لعلي تسع عشرة سرية. إنما كان كثرة تسرّي أمير المؤمنين طلبا للنسل . امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین 17 کنیز داشت. و این زیاد ایشان فقط به خاطر آن بود که فرزند میخواست تا عبادت‌کنندگانِ خدا را زیاد کند. تاریخ مدینه (ابن عساکر)، ج42، ص578 📌ملامحسن فیض کاشانی در مهجة البیضاء: امیرالمومنین وقتی شهید شدند دائم داشتند و ۱۷ سریه. 🔻طبق نقل پژوهشکده الدریعة النبویة ایشان ۳۶ فرزند داشتند. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
📌گفتگویی پیرامون و تمهید اندیشه‌ای جریان مقاومت 🔹اولین بار شیخ را در مرصاد دیده بودم. اندیشکده مرصاد فراخوان نیرو داده بود. یک رزومه فرستاده بود. ارشد فیزیک، طلبه درس خارج، فلسفه و عرفان را نزد استاد امینی نژاد خوانده بود و بعدها بریده بود و شاگرد آقای میرباقری شده بود. 🔹رزومه کت و کلفتی داشت. مشتاق بودم ببینمش. متواضعانه آمده بود برای مصاحبه. البته خودش می‌گفت دنبال این بودم ببینم مرصاد کجا ست و چه می‌کند. 🔹از معدود طلبه هایی بود که تا حالا دیده بودم. هم فضای علمی را خوب داشت و هم در فضای میدانی جهان اسلام شناخت دقیقی داشت. یکی مثل خودم را پیدا کردم. 🔹بعدها که از بریدم. در درس و حدیث هم درس شدیم. 🔹مدتی غیبش زد. خبر رسید رفته نجف. امروز بعد از یکسالی از باب روایت تَزاوَروا وَ تَلاقُوا وَ تَذاکرُوا وَ احیَوا اَمرَنا؛ به ملاقاتش رفتم. 🔹یک گعده حدود دوساعته‌ای داشتیم. به ایده‌های خوبی مطرح شد. آخرین اخبار کویت و عراق و حوزه نجف و مسئله اردن و فلسطین و سوریه و لبنان را با هم مرور کردیم. انشالله خداوند توفیق دهد أحیوا أمرنا را در گستره اقامه کنیم. 🔹قرار شد غروب پنجشنبه با هم برویم آشپزخانه مدرسه علمیه‌ای را ببینیم. امام صادق و کتاب الصلاه را امتدادش دهیم تا کتاب أطعمه و أشربه. و امام صادق کتاب أطعمه و أشربه را در عینیت مدرسه حوزه علمیه مشق کنیم. سرش شلوغ بود و پیچاند. ترجمه روایت: به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و ما را (کنایه از حکومت و رهبری) زنده کنید. پنجشنبه ۹ آذرماه شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌برشی از سریال / جریان ازدواج مجدد امام جواد علیه السلام با سمانه مغربیه. 🔻سریال داستان ازدواج امام جواد با 🔹سریال به داستان زندگی امام جواد می پردازد. سریال بسیار خوش ساخت و البته حرفه ای ساخته شده است. 🔹از کارگردان سوری این سریال تا تهیه کننده کویتی آن تا بازیگرانی از عراق و سوریه و ایران از امتیازات این سریال است. 🔹سریال - قسمت سوم (3) - دوبله فارسی 🔹داستان ازدواج امام جواد با کنیز مغربی. به دلیل کارگردان غیر ایرانی و تهیه کننده کویتی و عدم خودسانسوری زندکی اهل بیت علیهم السلام دیالوگ‌های فیلم صریحا به امام جواد و امام کاظم اشاره دارد. http://www.aparat.com/v/jcT1u پی نوشت: 📌تولد امام هادی و موسی مبرقع حاصل ازدواج امام جواد با بنام است. 📌 شجره طیبه سادات و و و در هند و پاکستان و کشمیر و ایران حاصل و امام جواد است. جمعه ۱۰ آذر؛ کاظمین شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
🔻شب یلدا در نجف با چای آفریقایی! ۲۸ آذر ۱۴۰۰ قسمت اول 📌شب قبلش در منزل شیخ عباس (همان که دکتری فیزیک هسته‌ای و عضو هیات علمی دانشگاه داشت رها کرد و آمد طلبه شد! ) همه جمع بودند. نوبت صحبت من که رسید، مختصری از راهبرد اهل بیت و سادات گفتم. اهمیت را گفتم. حرفم را غورت دادم، تا ته قصه را نگفتم. گفتم آنهایی که هستند و قصد ماندن در عراق را دارند همین‌جا تشکیل خانواده دهند. 📌شب بعدش علی کرمانی آمد گفت: از کربلا که می آمدم با جوانی اهل آشنا شده‌ام. خانمش اهل است. وقتی از برایش گفتم چشمانش برق زد و انگار افق جدیدی برایش باز شده بود. بهش گفتم زنگ بزن بیاید ببینمش. 📌با شلوار جین و کلاهی بزرگ و کمی تیپ غربی آمد. اسمش بود. کمی که حرف زد فهمیدم خیلی فهمیده و انقلابی ست. را خیلی خوب حرف می‌زد. گفتم ایران بودی؟ گفت خیر. به و مصاحبت زیاد با ایرانی‌ها را در کوچک‌شان در کربلا یاد گرفته است. داستان زندگی‌اش را گفت. از عراق و گفت. اینکه بخاطر دین نیست که حجاب نگه می‌دارند و بیشتر از جبر عشیره و فضای خانواده است. می‌گفت: سالها دنبال ازدواج بودم، ولی دختری که واقعا متدین باشد و عفت و حیا را نه از روی اجبار و محیط نجف داشته باشد پیدا نمی‌کردم. یک لحظه یادم آمد چرا در این سال‌ها را رعایت نکردم. رفتم حرم مولی و کردم. بعد از مدتی که ایام اربعین شد خواهرم زنگ زد و گفت در منزل‌شان خانواده‌ای اهل پاکستان مهمان‌شان است و این دختر همان است که تو دنبال هستی. ازدواج کردیم. 📌دو سه ساعتی حرف زدیم. وقتی با فضای فکری ما آشنا شد. گفت دوستی دارم اهل کربلا و مدیر مدرسه علمیه‌ای در کربلا ست. چند سالی در رفت و آمد دارد و فعالیت‌های خوبی در آنجا دارد. گفتم اگر ممکن است جلسه‌ای ترتیب بده ببینمش. گفت: تازه از برگشته و الان است. زنگش زد. گفت یکی دو روز دیگر برمی‌گردد. آذرماه ۱۴۰۰ ادامه دارد
🔹عکس آقا، شهید رییسی و آیت الله منتظری در یک قاب در قلب بازار نجف آباد 🔻اینجا مسجدی ست در دل . پایگاه طرفداران پر و با قرص آیت‌الله منتظری. اگر به کسی می‌گفتند در اینجا روزی خواهد آمد عکس آقا و منتظری را کنار هم زده خواهد شد به سفاهت شما می‌خندید! 🔻اما معنویت رییسی کاری کرد عکس رییس جمهور شهید و آقا در کنار عکس آقای منتظری در جای جای مسجد چسب شود. 🔹حتی برخی که مرحوم می‌شوند، خاندانش در اطلاعیه اول عکس آقای منتظری را درج می‌کنند بعد عکس مرحوم را! پی‌نوشت: و اخلاص شهید رییسی آنقدر بالا بوده است که اعجاب آور است و تا دل مراکزی که روزی پایگاه فتنه بوده است رفته است. ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ موکب گفتگو با هیآت و مواکب حسینی و فعالان تمدنی/ ایستگاه چهارم/ نجف آباد، درچه، خمینی شهر ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ 📌 نیاز به دارد و نه صرفا دویست، سیصد کارگزار بریده از . شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
📌هندی‌های یزدی تبار منطقه خیرآباد 🔹این مجتمع فرهنگی متعلق به یک اصالتا و ساکن حیدرآباد هند و احتمالا متولد حیدرآباد ست. 🔹سال‌ها پیش در پی کشف حجاب رضاخانی مردم منطقه خیرآباد به هندوستان مهاجرت می‌کنند. پی‌نوشت: ▫️روزی دوستی یزدی و فاضل زنگ زد و گفت می‌خواهم فعالیت جهان اسلام کنم. از کجا شروع کنم؟ گفتم: محرم تبلیغ برو خیرآباد. گفت: خیرآباد کجا ست؟ گفتم: شهر خودتان یزد. گفت: مسخره می‌کنید. گفتم: خیر کاملا جدی گفتم. خبر داری هم‌شهری‌های شما صد سال پیش به هند مهاجرت داشته اند؟ بچه های آنها هویت خودشان را از دست داده اند؟ ▫️بروید زبان فارسی و فرهنگ یزدی و ایرانی-اسلامی را برای آنان زنده کنید! ♦️موکب گفتگوی با هیآت و مواکب و فعالان تمدنی / ایستگاه پنجم دارالعباده یزد / مجمع خدام الحسین ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ 📌 نیاز به دارد و نه صرفا دویست، سیصد کارگزار بریده از . شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌روایت دوستی که دوران تحصیلش را در منطقه خیرآباد بوده است. ✓خیرآباد یزد کجا ست؟ ✓اهالی آن در حیدرآباد هند چه می‌کنند؟ ✓وضعیت هویتی و زبان فارسی نسل چهارم و پنجم و ششم اهالی خیرآباد در حیدرآباد هند چگونه است؟ ✓فرصتی که با انقلاب اسلامی جهت احیای هویت مهاجرین در اختیار حوزه قرار داده است کسی به آن فکر می‌کند؟ ✓نمایندگان ولی فقیه هر استان اصلا دغدغه‌های وطن توحیدی دارند؟ 📌آیا قرارگاه احیای هویت یزدی های مهاجر به هند در دفتر نمایندگی ولی فقیه شکل گرفته است؟ ✓اکر این دغدغه های وطن توحیدی بود مجمع طلاب یزد و شیراز و اردبیل و ارومیه و تبریز و خوزستان و بوشهر و هرمزگان و... باید طلبه بی انگیزه می‌داشت؟! ♦️موکب گفتگوی با هیآت و مواکب و فعالان تمدنی / ایستگاه پنجم دارالعباده یزد / مجمع خدام الحسین ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ 📌 نیاز به دارد و نه صرفا دویست، سیصد کارگزار بریده از . شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌شهر حیدرآباد هند و منطقه خیرآباد یزد 🔹هوا گرم بود و گرسنه بودیم. دوستان یزدی گفتم برویم منطقه حیدرآباد هم ببینیم. گفتند خیلی سر راه نیست. گفتم اشکالی ندارد. 🔹اینجا کوچه باغ‌های منطقه خیرآباد یزد. اگرچه بخشی از آن هنوز سالم است. اما به مدد بخشی از آن در حال نابودی ست! ♦️موکب گفتگوی با هیآت و مواکب و فعالان تمدنی / ایستگاه پنجم دارالعباده یزد / مجمع خدام الحسین ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ 📌 نیاز به دارد و نه صرفا دویست، سیصد کارگزار بریده از . شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
♦️آبمیوه‌گیری چهارمردان و لبنان دوشنبه ۱۴ آبان 🔹می‌روم دینار و لیر بگیرم. آبمیوه‌ای سر نبش بانک در چهارمردان هم ارزان است و هم گرسنه‌ام. همانطور که منتظر آبمیوه هستم. تلفن زنگ می‌خورد. مصطفی ست و می‌گوید شما کی راه می‌افتید؟ 🔹تلفنم که تمام می‌شود. صاحب مغازه که جوانی امروزی ست می‌پرسد میخوای بروی؟ می‌گویم. بله. می‌گوید می‌شود ما هم ببری؟ برویم بجنگیم خار مادر اسرائیل را یکی کنیم! سر صحبت باز می‌شود. رفیق‌ش می‌گوید چراغی که به خانه روا ست به مسجد حرام است. صاحب مغازه دوتا فحشش می‌دهد و می‌گوید دو دقیقه خفه، با حاج آقا صحبت کنم. اینو ولش کن منحرف است. 🔹تلفنم را می‌گیرد. می‌گوید اینجا مشتری زیاد است و سر فرصت زنگ می‌زنم. شب نشده می‌زنگد. می‌گوید کی می‌روید؟ می‌گویم پنجشنبه. می‌گوید بچه اش دو سه روز دیگر به دنیا می آید. نمی‌شود هفته دیگر برویم تا او بتواند بیاید. می‌گویم نه. 🔹می‌گوید چهار پنج نفر دیگه غیر خودم هم هستند. می‌گویم پول جمع کن و آبمیوه گیری ات را یک از جبهه مقاومت کن. ✍هرمغازه و هرخانه می‌تواند یک ستاد پشتیبانی باشد. فرصت خوبی ست با مردمی که نمی‌شناسیم حرف بزنیم. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ان شالله امروز شنبه طبخ غذا با خود خانواده های در را آغاز می‌کنیم. 🔻پانصد خانواده لبنانی (حدودا ۳۲۰۰ نفر) در کربلا مهمان موکب امام الججه هستند. 🔹موکب قم که هر سه شنبه در قم فعالیت دارد قرار است انشالله به دوستان عراقی‌مان در موکب امام الحجه راه‌اندازی آشپزخانه و برنامه‌های تربیتی و فرهنگی و خدماتی از قبیل طبخ غذا، پوشاک، اسکان در خانه ها و مکانهای هماهنگ شده و خدمات درمانی طبی را با افتخار از مهاجرین و خانواده های مجاهدین حزب الله به عهده گرفته ایم. انشالله با کمک خود مهاجرین لبنانی و برادران عراقی در کربلا دوشادوش یکدیگر مواسات و اخوت ایمانی را با هم مشق کنیم. حجت‌الاسلام صادقی مسقر در کربلا و بغداد. شماره حساب ایشان برای کمک‌های نقدی 6037997163265706 جواد صادقی و آدرس کانال ایشان 👇 https://eitaa.com/ftholfotoh جمعه ۲۵ آبان شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
♦️روی‌کارتن‌ها خوابیدیم، یخ زدیم، حال آوارگان را درک کردیم! دوشنبه ۲۱ آبان 🔹دیشب ساعت از ۱۲ شب گذشته بود. از مرز عراق که رد شدیم، داخل مرز سوریه همه جا تعطیل بود. گفتند باید صبح بشود مسئول گذرنامه بیاد. دو تا مبل پاره‌ای جلوی ایوان بود. ساعت از یک گذشته بود، سرما کم‌کم داشت غالب می‌شد. از روی مبل خوابمان برد. 🔹دم سحر دیگر از سرمای هوا و یخ زدن پاهایمان بیدار شدیم. دیگر نمیشد تحمل کرد. 🔹ساعت از سه گذشته بود. کمی در مرز دور زدیم، اتاقکی بدون هیچ امکانات گرمایشی پیدا کردیم، چند کارتن پیدا کردیم و روی خوابیدیم. هوا داخل اتاق کمی از بیرون گرمتر بود، ولی باز هم سرد. کمی حال را درک کردیم. عجب لذتی داشت! شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ یادی از شهید مصطفی صدرزاده خانواده ما و بچه های ما بی صبری می‌کنند. بخصوص دختر دو سال و اندی ما که مدام گریه می‌کند و بهانه می‌گیرد! این مشکل من تنها نیست، رفقای دیگر هم مدام خانواده‌ها و دختران شان زنگ می‌زنند و بهانه می‌گیرند. اما همه فدای یک تار موی بی بی رقیه. یک هفته ای هست خدا ما را چرخ می‌دهد. و هر روز دری را به روی ما می‌بندد و دری دیگر و ظرفیت جدیدی را به روی ما باز می‌کند. خدا به همه ما و خانواده‌های دوستان صبر دهد. امتحان سختی ست برای همه ما بخصوص ایرانی‌ها. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi