چینی ها علاوه بر قدرت اقتصادی به مولفه قدرت نرم نیز اهتمامی ویژه نشان دادند تا نگاه به چین را بار دیگر تحت تأثیر قرار دهند چینی ها در راستای قدرت نرم خود دست به این کارها زدند:
تأسیس ۵۰۰ موسسه کنفوسیوس شناسی در ۱۴۰ کشور و تدریس مکتب کنفوسیوس در هزار موسسه یا دانشگاه در دنیا؛
برگزار سال نوی چینی در ۲ هزار شهر در ۱۴۰ کشور؛
تأسیس خبرگزاری در ۱۶۲ شهر جهان؛
خرید ۳۲ رادیو در ۱۴ کشور.
چین حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال برای چهره سازی خود در دنیا هزینه می کند.
چین قدرت سخت و نرم را هم راستا با هم به پیش میبرد
جوزف نای معتقد است چین سرمایه گذاری میلیاردی برای افزایش قدرت نرم خود انجام داده است. او معتقد است برخی بر این باورند که مفهوم فعلی قدرت نرم پس از پایان جنگ سرد تغییر کرده است این دیدگاه معتقد است که «نفوذ اقتدارگرایانه جدید» که در اقصا نقاط دنیا احساس میشود چیزی نیست جز قدرت سخت.
این استاد دانشگاه هاروارد معتقد است وقتی خبرگزاری شینهوا آزادانه در کشورهای دیگر شعبه دارد و فعالیت می کند تکنیکهای قدرت نرم را به خدمت میگیرد.
وقتی رادیو بین المللی چین آشکارا در ۱۴ کشور ۱۳۳ ایستگاه رادیویی دارد مرزهای قدرت سخت را در نوردیده است.
اکنون «هانبان Hanban دفتر بین المللی شورای زبان (چینی ۵۰۰ موسسه کنفوسیوسی و ۱۰۰۰ کلاس درس کنفوسیوسی را در مدارس و دانشگاههای جهان مدیریت میکند تا زبان و فرهنگ چینی را به جهان بشناساند و زبان چینی را به زبانی مرجع در مکاتبات و مراوادت جهانی تبدیل کرده و آن را به زبانی برای تغذیه فرهنگی جهان تبدیل سازد.
#چین
#https://eitaa.com/international20
جوزف نای در کتاب آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟ مینویسد قدرت نرم اصولا به واسطه تعدد جامعه مدنی و بخش خصوصی حاصل میشود که چین فاقد آن است. با این حال، اگرچه چین فاقد جامعه مدنی است اما با استفاده از دیگر مولفه های قدرت کوشیده است تا خلاً نهادهای مدنی را پر کند چینیها دارای بخش خصوصی قدرتمند هستند و در پروپاگاندای رسانه ای مبادرت به تأسیس شبکه شینهوا کرده اند
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
گزارش اکونومیست میگوید:
دیاسپوراهای چینی به منزله امتداد دولت چین در کشور میزبان تلقی میشوند خرید سیاستمداران در استرالیا باعث سر و صدا در این کشور شد.
اگر قلدری را گونه ای از قدرت سخت بینگاریم در این صورت نمونه دیگری از قدرت سخت چینی ها در تنبیه اقتصادی نروژ نمود می یابد
آنگاه که این کشور به خاطر اعطای جایزه نوبل به یک فعال دموکراسی خواه چینی مورد خشم پکن قرار گرفت و تنبیه شد.
این قدرت سخت گاهی به شکل معکوس عمل کرده و چین را متاثر میسازد
اکونومیست در گزارش خود مینویسد از سال ۱۹۷۸ به بعد ۱۰ میلیون چینی به خارج از کشور رفته اند چینی ها نگرانند آنها عادات دموکراتیک را از غربیها به عاریت بگیرند و بر دیگر چینی ها تأثیر بگذارند. این نمونه ای از همان وابستگی متقابل در جهان است که گریزی از آن نیست.
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
چین در روابط خارجی خود هیچ محدودیتی قائل نیست.
چینی ها با برداشتن عینک ایدئولوژی از پتانسیل تمام کشورها برای توسعه استفاده کنند
از اسراییل گرفته تا کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و از اروپا و آمریکا تا قلب آفریقا چینی ها نه تنها در منابع و زیرساختهای استراتژیک کشورهای ثروتمند که در زیرساختهای استراتژیک کشورهای فقیر یا در حال توسعه هم سرمایه گذاری میکنند.
چینیها با افزایش قدرت اقتصادی خود نه تنها اشتهای زیادی دارند تا قواعد غربی شکل گرفته و موجود در جهان را تغییر دهند بلکه به دنبال دسترسی به مواد اولیه ارزان و بازار مصرفی بکر بوده و میکوشند تا اقتصاد دیگر کشورها را به خود وابسته سازند.
چینیها علاقه وافری دارند تا به تکنولوژیهای حساس دست یابند چینیها از تکنولوژی اسراییل برای رشد اقتصادی خود استفاده میکنند. در سال ۲۰۱۶ سرمایه گذاری مستقیم چین در اسراییل تقریبا ۳ برابر شده و به ۱۶ میلیارد دلار رسید
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
از کوچکترین کشورها تا بزرگترین کشورها از دید تیزبین چینی ها در نمیرود. برخی کشورها هستند که ارتباط کلان سیاسی - اقتصادی با آنها ممکن است برای سیاست خارجی چین هزینه بر» باشد و ارتباط گسترده با آنها مطلوبیت استراتژیک برای چین نداشته باشد چرا که این کشورها عضو ناساز جامعه بین المللی هستند
روابط چین با این دسته از کشورها همچون جاده یک طرفه است.
اما ارتباط با اسراییل یا کشورهای عربی مانند امارات و عربستان در خاورمیانه که فاقد حساسیت سیاسی در رابطه با قدرتهای بزرگ هستند منافع فراوانی برای چین دارد.
تصمیم گیران چین همواره از فرصتهای استراتژیک برای بهبود رابطه با محیط پیرامون و همچنین نزدیک شدن به قدرتهای بزرگ با هدف ساختن جامعه ثروتمند در داخل استفاده بهینه کرده اند.
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20
چین نه تنها به دنبال گره زدن اقتصاد خود به قدرتها و اقتصادهای برتر است بلکه میکوشد کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته و فقیر را به خود وابسته کرده و از منابع اولیه و خام آنها در راستای توسعه خویش بهره جسته و بازاری مصرفی برای خود دست و پا کند. سریلانکا برای توسعه ساحل جنوبی خود نیازمند سرمایه گذاری است این پروژه در یک روستادر یکی از نقاط دوردست سریلانکا بود
چینی ها سرمایه گذاری ۱/۵ میلیارد دلاری در ساخت این بندردر سال ۲۰۱۰ انجام دادند. این سرمایه گذاری دسترسی دیگری به مسیرهای کلیدی دریایی و کشتیرانی به چینی ها میدهد.نکته دیگر این است که حضور گسترده چین در حیات خلوت هند و حوزه نفوذ این کشورپکن را به سواحل دهلی نزدیکترمی سازد.
تصمیم سریلانکا برای اجاره ۹۹ ساله بندر Hambantota به یک شرکت چینی چند پیامددارد از یک سو میلیاردها دلار بدهی این کشور به چین تسویه شده و از سوی دیگر نگرانی ناظران را برانگیخته که چگونه دیگر کشورهای درحال توسعه در قالب یک کمربند،یک جاده» به تجارت با چین پرداخته و درزمره اقمار مالی چین به حساب میآیند جف اسمیت»،محقق مسائل آسيا. در بنیاد هریتیج در واشنگتن میگوید چین تنها طرفی است که از سرمایه کافی برای تأمین مالی این پروژه ها برخوردار است یک سوال برای همه این است: به چه قیمت؟».چین دهه هاست در سریلانکا سرمایه گذاری کرده است. در زمانی که این کشوربه دلیل سوء استفاده های حقوق بشری طی جنگ داخلی میان نیروهای دولتی و ببرهای تامیل» از سوی اتحادیه اروپا مورد تنبیه قرار گرفت چینیها نمایندگی این کشور در سازمان ملل را به عهده گرفتند.
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
نفوذدرقزاقستان هم از دیدچینی ها پنهان نمانده است
قزاقستان که بیابانی بی روح و هم مرز با چین است و نزدیک قطب مهم اوراسیا ایستاده است
در قزاقستان جرثقیلهای بزرگ چینی،به جای کشتیها، کانتینرها را به قطارها میاندازند چین و قزاقستان وارد مرز جدیدی در تجارت جهانی شده اند.
برنامه زیرساختی ۱ تریلیون دلاری که به یک کمربند یک جاده معروف است و هدفش احیای جاده کهن ابریشم و تجاری دیگری میان آسیاو اروپا برای پمپاژ کالاهای چینی به بازارهای خارجی است» قمار چینیها نه تنها نوعی تجدید سازمان در مسیرهای حل و نقل جهانی است بلکه سیاست داخلی قزاقستان و سیاست جهانی را هم تحت تأثیر قرار میدهد .
مرز قزاقستان با چین طی جنگ سرد منطقه نظامی بود.اما امروز نه تنها دیگر نشانی از شوروی نیست بلکه کشورهایی که روزگاری در بلوک ابرقدرت سابق شرق قرار داشتند امروز در زمره اقمار چشم بادامیها محسوب می شوند. قزاقستان که بزرگترین کشور در آسیای مرکزی است و روزگاری از مسکو اداره میشد، از سال ۱۹۹۱ به بعد ضمن حفظ روابط خوب با مسکو تلاش کرد تا از زیر یوغ مسکو خارج شده و روابط با چین را بهبودبخشد.تکمیل خط لوله نفت میان قزاقستان و چین درسال ۲۰۰۹ انحصارخط لوله روسی را شکست.
نظربایف رئیس جمهور قزاقستان بود که احیای مسیر تجاری جاده ابریشم را پیشنهاد داد. این رویکرد یک رویکرد چند بعدی است از یک سو، موجب آزادی قزاقستان و آزادی عمل این کشور در برابر روسیه میشود؛
از سوی دیگر،زمینه های پیوندو نزدیکی اقتصادی بیشتر را با چین فراهم میکند؛ در عین حال قزاقستان به نقطه ای محوری در استراتژی سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی تبدیل میشود؛
نقش انگلیس در ماجرای دالان زنگزور آشکارتر شد!
سایت های ینی مساوات و گلوبال اینفو آذربایجان که از رسانه های کاملا حکومتی جمهوری آدربایجان هستند، نوشتند انگلیس باریکه زنگزور ( استان سیونیک ارمنستان) را جزء اراضی جمهوری آذربایجان می شناسد!!
در این مقاله به قلم ایل بیگ حسنلی، از تبیین گران سیاست های انگلیسی -صهیونیستی جاری در جمهوری آذربایجان، با اشاره به جنگ انگلیس و آمریکا با یمن در دریای سرخ و نگرانی لندن از بسته شدن دریای سرخ و کانال سوئز ، بطور غیر مستقیم تهدید شده است که در مقابل حرکت های یمن به عنوان متحد ایران در دریای سرخ، جمهوری آذربایجان نیز به عنوان متحد انگلیس ، به باریکه زنگزور یا سیونیک حمله کند!
در این مطلب برای توجیه به اصطلاح حقوقی تجاوز احتمالی به باریکه سیونیک افزوده شده است:" پس از فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری، منطقه ای که ارمنی ها آن را سونیک و جمهوری آذربایجان آن را زنگزور می نامند، باعث اختلافات جدی بین اولین جمهوری های ارمنستان و آذربایجان در سال های 1918-1920 شد. مهمترین چیز این است که در ژانویه 1919 بریتانیا حاکمیت آذربایجان را بر منطقه زنگزور تأیید کرد. سپس بلشویک ها در هر دو جمهوری به قدرت رسیدند. متأسفانه دیپلماسی آذربایجان از واقعیت مهمی مانند تأیید حاکمیت جمهوری آذربایجان بر منطقه زنگزور توسط بریتانیا در ژانویه 1919 استفاده نکرد. با این حال، این یک موضوع بسیار مهم است. در آن زمان کدام کشور اروپایی دیگر صلاحیت آذربایجان بر زنگزور را تایید کرد؟ مورخان ما باید با مراجعه به منابع موثق به این گونه پرسش ها پاسخ روشن بدهند."
در این مقاله با اشاره به مستنداتی از سخنان رهبران پیشین ترکیه، به مطامع ترکیه نیز به عنوان متحد انگلیس در منطقه به منطقه راهبردی سیونیک اذعان و افزوده شده است: " بحث افتتاح کریدور زنگزور در گذشته نیز در دستور کار ترکیه و جمهوری آذربایجان بوده است. زیرا کریدور زنگزور بزرگترین گام در جهت ادغام جهان ترک و طرح توران بزرگ خواهد بود."
چین و قاره آفریقا
چنین به نظر میرسد که آفریقا به بکرترین منطقه برای نفوذ اقتصادی چین و عملیاتی کردن قدرت سخت و نرم این کشور تبدیل شده است برخی معتقدند چین در جامه یک قدرت امپریالیستی یا نواستعمارگر در حال بسط دایره نفوذ خود در آفریقاست. این نفوذ چند وجه دارد:
وجه اقتصادی
چینی ها سرمایه گذاری کلانی در کشورهای نامیبیا جیبوتی کنیا و غیره انجام داده اند. برای مثال این کشور یک صندوق ۶۰ میلیارد دلاری برای فاینانس پروژه های زیرساختی در آفریقا تأسیس کرده است. چین بزرگترین شریک تجاری آفریقا محسوب میشود و در این زمینه، یک دهه پیش آمریکا را پشت سر گذاشت تجارت چین با آفریقا در سال ۲۰۱۴ به ۲۲۰ میلیارد دلار رسید. یکی از دلایل علاقه چین به آفریقا این است که این قاره بزرگترین مواد خام را در اختیار چین می گذارد.
آفریقا همچنین در قالب بلوک سیاسی حامی چین در سازمان ملل عمل میکند. یکی از دلایل پیشی گرفتن چین از ایالات متحده در قاره سیاه این است که آمریکاییها به گفته «یان تیلور» از زاویه امنیت به آفریقا مینگرند در حالی که چین مبنا را بر اقتصاد قرار داده است. بطور مثال سرمایه گذاری مستقیم چین در آفریقا از این قرار است سرمایه گذاری ۵ میلیارد دلاری نامیبیا؛ الجزایر ۲/۵۳ میلیارد دلار؛ نیجریه ۲/۳۸ میلیارد دلار؛ غنا ۱/۲۷ میلیارد دلار؛ سودان ۱/۸۱ میلیارد دلار؛ جمهوری دموکراتیک کنگو ۳/۲۴ میلیارد دلار؛ آنگولا ۱/۲۷ میلیارد دلار؛ تانزانیا ۱/۱۴ میلیارد دلار؛ زامبیا ۲/۳۴ میلیارد دلار؛ آفریقای جنوبی ۴/۷۲ میلیارد دلار؛ زیمبابوه ۱/۸۰ میلیارد دلار.
چین و آفریقا خود را مدیون یکدیگر میدانند برخی آفریقاییها، چشم بادامیها را «دوستانی برای تمام فصول» میخوانند و اظهار میدارند که چین به جنبشهای رهایی بخش آفریقا برای رهایی از زیر یوغ استعمار غرب و دستیابی به استقلال کمک کرده است. بنابراین، آفریقا هم باید لطف چینیها را جبران کند برخی مقامهای حکومتی و فعالان مدنی در آفریقا معتقدند اگرچه چین الگو یا آلترناتیوی در برابر غرب تلقی میشود اما در ازای کمکهایی که به آفریقا می کند خواستار کنترل مطلق بر این منطقه یا بر کشور میزبان است. چینی ها چه در گذشته و چه در حال معتقد بودند که به آزادی اقتصادی قاره سیاه کمک کرده و میکنند اما در ازای این، آزادی کنترل بر منابع طبیعی این قاره را می طلبند اکنون این سوال در میان مردمان و مقامهای حکومتی آفریقا مطرح شده که آیا چین به راستی «ناجی» است یا یک قدرت جدید امپریالیستی؟ چینیها اکنون همه چیز را به آفریقا میفروشند در حقیقت بیشتر نیازهای آفریقاییان از سوی چینیها
تأمین می شود.