-1002627326_-206736163.mp3
زمان:
حجم:
8.39M
1052712705_2117355014.mp3
زمان:
حجم:
11.6M
245571328_-1142686041.mp3
زمان:
حجم:
10.49M
-601940222_-1040403928.mp3
زمان:
حجم:
16.35M
#یادداشت_تحلیلی
🔷️حمله پهپادی موشکی جمهوری اسلامی ایران به مناطقی از سرزمینهای اشغالی از منظر حقوق بین الملل
✍️دکتر سید یاسر ضیایی
دنشیار حقوق بینالملل و عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه قم
🔻حمله پهبادی و موشکی مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران به مواضعی از رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی در 26 فروردین 1403 که در پاسخ به حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه بود، اقدامی بیسابقه در رویارویی با این رژیم بوده است. تحلیل حقوقی از این اقدام به شرح زیر است:
1- ماده 51 منشور ملل متحد به دفاع مشروع در برابر یک «حمله مسلحانه علیه یک دولت» اشاره میکند. حمله مسلحانه در منشور ملل متحد تعریف نشده است و لذا مشخص نیست منظور از دولت همان مؤلفههای مذکور در بند 4 ماده 2 (تمامیت سرزمینی و استقلال سیاسی) است و یا شامل موارد دیگری مانند حاکمیت نیز میشود. مصادیق حمله مسلحانه مذکور در قطعنامه 3314 مجمع عمومی در تعریف تجاوز معیارهایی را به دست میدهد. ماده 3 قطعنامه از عبارت حمله نیروهای نظامی علیه سرزمین یک دولت و علیه نیروهای زمینی، دریایی و هوایی یا ناوهای دریایی و هوایی کشور دیگر استفاده میکند. دیوان بینالمللی دادگستری در قضیه سکوهای نفتی حمله به یک کشتی نظامی ساده را مصداق حمله مسلحانه دانسته است. بنابراین آنچه مسلم است حمله به نیروی نظامی یک کشور مصداق حمله مسلحانه خواهد بود. حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه که منجر به کشته شدن ۷ مستشار نظامی ایرانی از جمله سردار زاهدی معاون عملیات سپاه قدس در سوریه شد حمله علیه نیروهای نظامی ایران محسوب میشود. اهمیت این حمله قطعاً کمتر از اهمیت حمله به یک کشتی نظامی ساده نبوده است و لذا حمله مسلحانه علیه دولت ایران صورت گرفته است که حق دفاع مشروع را برای ایران ایجاد میکند.
2- اینکه سفارتخانه و کنسولگری، سرزمین دولت محسوب نمیشود مورد حمایت بسیاری از حقوقدانان است و به طور مثال استدلال میکنند که متولد در آنجا متولد در خاک محسوب نمیشود و یا جرم در آنجا مشمول صلاحیت سرزمینی قرار نمیگیرد و یا ورود به آنجا نیاز به ویزا ندارد. اما نباید فراموش کرد این اماکن برخی ویژگیهای سرزمین دولت متبوع را نیز دارند؛ به طور مثال پناهندگی به آنجا در حکم پناهندگی به سرزمین است و یا مصونیت این اماکن کمابیش مانند مصونیت اماکن دولتی است. لذا اگر این اماکن خاک کشور محسوب نشوند، اما شاید نظر صحیحتر آن باشد که این اماکن «در حکم خاک کشور» در نظر گرفته شوند. در این صورت حمله مسلحانه به آن نیز میتواند «در حکم حمله مسلحانه» به دولت تلقی شود که میتواند حق دفاع مشروع را ایجاد نماید.
3- در صورتی که حمله به کنسولگری ایران در سوریه مصداق حمله به سرزمین یا حاکمیت سوریه محسوب شود، سوریه نیز حق دفاع مشروع دارد. این حق میتواند به طور جمعی یعنی با مشارکت کشورهای دیگر اعمال شود و لذا اقدام ایران اگر مورد تأیید سوریه باشد مصداق دفاع مشروع جمعی نیز تلقی میشود.
4- و نکته آخر اینکه آنچه ممنوع است توسل به زور دولتها علیه یکدیگر است. در دکترین جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی یک موجودیت نامشروع اشغالگر است و به عنوان یک دولت مورد شناسایی قرار نگرفته است. بنابراین اقدام نظامی علیه این رژیم، اقدام علیه یک بازیگر غیردولتی است که عجالتاً در سرزمینهای اشغالی حضور دارد و لذا اقدام نظامی علیه یک دولت نیست تا مشمول ممنوعیت توسل به زور از سوی جمهوری اسلامی ایران باشد.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
🌐 @iplai_ir
#یادداشت تحلیلی
🔻 انسانشناسی و تأثیر آن بر نظام سیاسی در اندیشه شهید آوینی
✍️ حمیدرضا علیایی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه شیراز
قسمت اول
🔸مقدمه
شهید سید مرتضی آوینی به عنوان شخصیتی شناختهشده در عرصه مستندسازی و رسانه و در عین حال کمتر معرفیشده در عرصه اندیشه و نظریهپردازی در حوزه علوم انسانی هستند. از همین رو است که سالروز شهادت ایشان(20 فروردین ماه) به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده است. اما دقت در لقب سید شهیدان اهل قلم که از جانب رهبری انقلاب بعد از شهادت شهید آوینی به ایشان اعطا شد، ظرافتی است که ما را به این مسئله رهنمود میکند تا در خصوص ویژگی «اهل قلم» بودن سید شهیدان اهل قلم تأمل بیشتری نماییم. از این رو مراجعه به آثار قلمی و تألیفی ایشان از جمله کتابهای توسعه و مبانی تمدن غرب، آغازی بر یک پایان، فردایی دیگر، حلزونهای خانه به دوش و ... اهمیت مییابد.
🔸اهمیت انسانشناسی در منظر شهید آوینی
شهید آوینی در قامت یک متفکر با جهتگیری تمدنی، در جای جای آثار خود و به ویژه در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»، توجه به تفاوتهای بنیادین و در حقیقت متعارضِ نظامات اجتماعی اسلام و مدرنیته (از قبیل نظام خانواده، نظام آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت، نظام حقوقی، نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نهاد علم و...) میدهد.
تتبع در آثار شهید، نشان میدهد که ایشان عوامل گوناگونی را برای ذکر منشأ این تفاوتها تقریر میکنند. با این حال اگر به عنوان یک مجموعه به آثار ایشان نگریسته شود، مشخص خواهد شد که تمامی این عوامل در یک اصطلاح به وحدت خواهند رسید: «انسانشناسی»!
بر اساس این افقگشایی که مرحوم آوینی در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» در خصوص دو گونه انسانشناسی در تفکر اسلامی و تفکر مدرن انجام دادهاند، اذهان مخاطبین را به این نکته سوق میدهند که قائل به دو گونه نظام ارزشی و دو گونه غایت و هدف برای انسان شویم: یکی به دنبال تعالی و تکامل روحی و دیگری به دنبال توسعه مادی و اقتصادی و تمتع هرچه بیشتر از طبیعت. در واقع در اسلام و آیات مختلف قرآن(1) منتهای حرکت تکاملی انسان و جهان و تاریخ، «الله» خواهد بود، در حالی که در تفکر مدرن، تکامل و تطور انسان بر مبنای علوم تجربی و از صورتهای پستتر حیوانی به صورتهای تکاملیافته امروزی است. باید به این نکته نیز التفات نمود که زبان فرهنگ مدرن و به تبع آن تمدنی که منبعث از آن فرهنگ است، زبانِ علوم تجربی و زیستشناسی است. بنابراین اگر در زیستشناسی گفته میشود: «انسان از نسل میمون است» فقط در محدوده زیستشناسی باقی نمیماند بلکه وارد حیطه علوم انسانی هم خواهد شد تا جایی که انسان مورد نظر اومانیسم، حیوان میمونزاده گرگصفتی(2) است که نتیجه تطور طبیعی داروینی و تنازع بقایی است که در آن فقط قویترها باقی میمانند.
البته واضح است که این دو گونه انسانشناسی در اسلام و غرب صرفاً در ساحت نظر باقی نخواهد ماند، بلکه با توجه به هدف، آمال و غایتی که در هر کدام از این بینشها برای انسان در نظر گرفته میشود، نظامهای اجتماعی نیز بر مبنای آن ساماندهی و بازسازی میشوند. به عبارت سادهتر نظام اقتصادی، حقوقی، سیاسی و ... بر مبنای غایت و هدفی که انسانشناسی برای آن تعریف میکند ساخته میشود تا نیازهای خاص انسان در این نظامها را پاسخ گوید و برطرف سازد.
با توجه به مقدمه فوق، در یادداشتی دیگر و با تکیه بر آثار شهید آوینی، به بررسی نظام سیاسی در اسلام و غرب به عنوان یکی از مصادیق نظامات اجتماعی، پرداخته خواهد شد. همچنین دلالتهای انسانشناسی خاص هر یک از دو نظام سیاسی اسلام و غرب و وجهه تفاوتشان با یکدیگر، بیان خواهد شد. ان شاء الله.
پانوشت
1- وَ أَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ (نجم 42)، وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (آل عمران 28، نور 42، فاطر 18)، إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الرُّجْعَىٰ (علق 8)، إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره 46 و 156)
2- اشاره به جمله «انسان گرگ انسان است» توماس هابز.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
🌐 @iplai_ir
1359027969_121019860.mp3
زمان:
حجم:
11.07M
#مردممدار
🔸رویداد ایدهپردازی برای ارتقای مشارکت مردمی در عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- فرهنگی در سطوح بین المللی، ملی و محلی
#یادداشت_تحلیلی
🔻 نقش مقوله «تعاون» در مردمیسازی اقتصاد
محمدحسین صادقی؛ دانشجوی دکتری فقه اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع) و عضو انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
🔸مشارکت مردم در نظام اقتصادی اسلام، ذیل کلیدواژه «تعاون» مورد توجّه واقع شده است. در منابع اسلامی، آیات و روایات متعدّدی بر اهمّیّت قابل توجّه این مسئله تأکید مینماید؛ امّا شاید مهمترین دلیلی که در این زمینه قابل طرح است، دوّمین آیه از سوره مبارکه مائده باشد. این آیه شریفه اهل ایمان را به تعاون بر نیکی و پرهیزکاری دعوت نموده و آنان را از تعاون بر گناه و تعدّی باز میدارد.(1) علاوه بر این، در احادیث امامیه از تعاون در برپا داشتن حق، بهعنوان حق خداوند بر بندگان(2) یاد شده است. همچنین مسئله «تعاون» در موارد متعددی مستند فقها قرار گرفته و منشأ صدور فتوا گردیده است؛ به عنوان مثال شیخ طوسی در ابواب «هبه»(3) و «لقطه»(4) و علّامه حلّی در باب «امر به معروف و نهی از منکر»(5) به ادلّه تعاون استناد نمودهاند.
کار ویژه تعاون در نظام اقتصادی اسلام، زدودن تمرکز ثروت از قشر سرمایهدار و سپردن جهتدهی اقتصادی کلان جامعه به دست مردم است. توضیح بیشتر آنکه در یک نظام لیبرال، شخص سرمایهدار میتواند با کیفیّت استفاده از سرمایه انبوه خود، تأثیرات اقتصادی شگرفی را در سطوح کلان رقم بزند؛ به عنوان مثال چنین شخصی با وارد نمودن سرمایه خود به یک بازار، میتواند سبب رونق آن بازار گردیده و یا با افزایش تقاضا، نظام قیمتهای آن بازار را بر هم زند. این قدرت اقتصادی در دست شخص سرمایهدار که اغلب به منافع خود میاندیشد آثار مطلوبی را برای سایر اقشار جامعه به همراه نخواهد داشت. از سوی دیگر سرمایه سایر اقشار جامعه در نسبت با سرمایهدار به میزانی اندک است که توان رقابت با او را ندارند. در این وضعیّت الگوی اقتصاد تعاونی، با تجمیع سرمایههای اندک اقشار مختلف جامعه، میزان ثروت انبوهی را فراهم میسازد که از توان رقابت با ثروت سرمایهدار برخوردار است. این بار طیف گستردهای از مردم، در قالب اقتصاد تعاونی نسبت به تأثیرگذاری بر شاخصههای کلان اقتصادی اقدام نموده و نظام اقتصادی را جهت میدهند. حاصل آن است با بهکارگیری این ساختار، حاکمیّت منافع سرمایهدار بر جامعه زدوده گردیده و مشارکت طیف گسترده مردم جایگزین آن خواهد شد. این مشارکت بر محور سیاستهای اقتصاد تعاونی به دنبال تأمین منافع اجتماعی بوده و الگوی اقتصادی ایدهآلتری را در زمینه برخورداری همه اقشار جامعه به نمایش میگذارد.
با وجود تمامی نکات بیانشده، امروزه در کشور ما اهداف اقتصاد تعاونی همچنان با الگوهای بسیطی دنبال میشود که از توان مقابله با ساختارهای پیچیده دنیای سرمایهداری همچون نظام بانکی و بازار سرمایه عاجز است. با توجّه به نکات بیانشده و شعار تعیینشده برای سال 1403، اهتمام هر چه بیشتر در راستای ایدهپردازی و تولید ساختارهای تکاملیافتهتر مبتنی بر مقوله «تعاون» ضروری خواهد بود. شایان ذکر است، برخی از اقتصادهای برتر دنیا همچون کشورهای حوزه اسکاندیناوی از قبیل نروژ، سوئد، فنلاند و حتی آلمان مبتنی بر الگوهای اقتصاد تعاونی اداره شده و بهکارگیری سیاستهای اقتصاد تعاونی در برخی از مقاطع، کشورهای مختلف را از انقلاب مارکسیستی نجات داده است. به همین جهت این الگوی حکمرانی اقتصادی در سطوح مختلف کارآمدی خود را در مقام عمل اثبات نموده است.
پانوشت
1- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا... تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (مائده: 2).
2- عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع النَّاسَ... فَهَلُمَّ أَيُّهَا النَّاسُ إِلَى التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْقِيَامِ بِعَدْلِهِ وَ الْوَفَاءِ بِعَهْدِهِ وَ الْإِنْصَافِ لَهُ فِي جَمِيعِ حَقِّهِ فَإِنَّهُ لَيْسَ الْعِبَادُ إِلَى شَيْءٍ أَحْوَجَ مِنْهُمْ إِلَى التَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1407 ق، ج8، ص354).
3- شیخ طوسی، محمّد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، 1387 ق، ج3، ص303.
4- همان، ص336.
5- علّامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1414ق، ج9، ص440.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
🌐 @iplai_ir
انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
#یادداشت تحلیلی 🔻 انسانشناسی و تأثیر آن بر نظام سیاسی در اندیشه شهید آوینی ✍️ حمیدرضا علیایی؛ دانش
#یادداشت_تحلیلی
🔻 انسانشناسی و تأثیر آن بر نظام سیاسی در اندیشه شهید آوینی
✍️ حمیدرضا علیایی ؛ دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه شیراز
#قسمت_دوم
🔸انسانشناسی غربی و تأثیر آن بر ساخت نظام سیاسی
به بیان شهید آوینی و با استفاده ایشان از روایتی از امام صادق(ع)،(1) تمدن غرب در مرتبه روح شهوت انسان قرار دارد. در این مرتبه گرایش های حیوانی بر سایر وجوه و ابعاد وجودی انسان غلبه مییابد و به همین علت است که تفکر غالب در مغرب زمین بدین سمت متمایل شده است که انسان را در زمره حیوانات قلمداد کند. بنابر این پیشفرض است که ایشان بیان میکند دیگر تفاوتی ندارد که وجه تمایزِ انسان از حیوان، نطق باشد یا ابزارسازی یا چیزهای دیگر. زیرا اگر بشر را اصالتاً حیوان بدانیم، لاجرم باید تمامی تبعات این تعریف را نیز بپذیریم. بشری که در محدوده حیوانی هستیاش توقف دارد، همه عالم را از دریچه حیوانیت خود و بر محور لذتطلبی و غرایز حیوانی مورد تفسیر قرار میدهند.
از این رو است که وضعیت کنونی عالم نسبت به موازنه قدرتها و گرایش به سلطه و استیلا در این باغ وحش انسانی، مبتنی است بر نظریههای زیست شناسی و تنازع بقا داروینی. بر این اساس در تمدن غربِ قرارداد های اجتماعی، تنها سیستم حکومتی که میتواند اهداف انسان مادی را تامین کند به نحوی که همه بتوانند بدون تجاوز به حقوق یکدیگر(نه حقوق خداوند) از حداکثر آزادی و ولنگاری برای ارضای شهوات حیوانی و تمتع لذایذ مادی برخوردار باشند، سیستم دموکراسی است.
در این تمدن، اتوپیای افلاطونی است که غایتِ حاکمیت انسان (به تعبیر غربی آن) بر کره زمین است و با اینکه از زمان تالیف مدینه فاضله افلاطون قرنها میگذرد و در طول این قرنها و مخصوصا در قرون اخیر، اتوپیا های دیگری نیز توسط نویسندگان و فلاسفه غربی تصویر شده است، اما همه آنها مبتنی بر مدینه آرمانی افلاطون است. زیرا همگی آنها بلااستثنا در جستوجوی لامکان و لازمانی هستند که در آنجا خدا وجود ندارد. بر همین مبنا است که در غرب مدرن سخن از حکومت دموکراسی است. و دموکراسی(2) یعنی حکومت مردم بر خویش بر اساس قوانینی که خودشان وضع کردهاند. به نحوی که در این نوع حکومت حق قانونگذاری اصالتا به مردم به مثابه مصداق جمعی بشر باز میگردد.
انسان شناسی اسلام و تاثیر آن بر بازسازی نظام سیاسی:
در سمت دیگر هنگامی که شهید آوینی میخواهد نظام سیاسی اسلام را بر پایه انسانشناسی اسلامی بیان کند، سخن از عبودیت به میان میآورد: «شاخص انسانیت دو چیز است: تکامل روحی و اراده آزاد. که این هر دو تنها در عبودیت خدا حاصل می آید و لاغیر...» و «در اسلام تکامل انسان در رسیدن به مقام عودیت الهی است. انسان کامل از نظر ما عبدالله است.»
بنابراین ایشان تمدن اسلامی را مطابق با حدیث امام صادق(ع) که پیشتر به آن اشاره رفت، منبعث از روح ایمان بیان میکنند و پر روشن است نهاد های اجتماعی در درون تمدن اسلامی و از جمله آن نظام سیاسی باید متاثر از روح ایمان باشند. این موضوع باعث خواهد شد که در مقام بازسازی نظام سیاسی روح ایمان به خداوند را اصل قرار گیرد.
شهید آوینی در بادی امر برای نشان دادن اینکه نظام سیاسی اسلام بر پایه انسان شناسی اسلامی بنا میگردد و بنیادا متفاوت خواهد بود از نظام سیاسی غرب و ابتنای آن به نظریه «قرارداد اجتماعی» و همچنین برای پاسخگویی به کسانی که ممکن است متعرض شوند؛ با انگیزه های درونی و روحانی و باطنی نمیتوان تشکیلات و سازمانبندی اجتماعات را بنا کرد، در مقاله «وفاق اجتماعی» تقریر مینمایند: «وفاق امری قراردادی نیست و شاخصه بیرونی آن نیز با قرارداد حاصل نیامده است. سیر تکوین وفاق اجتماعی بی هیچ تردید از درون [باطن] انسانها به سوی بیرون آن هاست... تا تحول درونی روی ندهد، عموم مردم بر یک امر واحد اجتماع و اتفاق نمییابند و البته مردمانی را که بر یک غایت واحد به اتفاق رسیده اند را باید «امت» خواند. چنین جامعهای چون فردی واحد عمل خواهند نمود ...» و البته ایشان برای هرچه بیشتر نشان دادن تفاوت وفاق اجتماعی با قرارداد اجتماعی در مقاله «تمدن اسراف و تبذیر» بیان میکنند: «بشر غربی از آنجا که برای وجود انسان قائل به حقیقتی غائی نیست و به حیوانیت بشر اصالت میدهد، برای اهوا و تمایلات حیوانی خود نیز هیچ محدودیتی جز قراردادهای اجتماعی نمیشناسد و قرار اجتماعی را نیز صرفا به منافع فردی باز میگرداند.» بنابراین برآیند آنچه که از نظر ایشان در این موضوع استنباط میشود، آن است که وفاق اجتماعی حاصل اتحاد درونی مردمان است و قرارداد اجتماعی حاصل جلوگیری از تعارض منافع عینی و بیرونیِ بشر غربی.
⬇️
⬆️
بر این اساس حکومت جهانی عدل برای مسلمانان، آرمانی است که در حاکمیت احکام خدا بر اجتماع بشر(امت) معنا پیدا میکند و اگر در این بینش انسان خلیفه الله و جانشین خداوند بر روی زمین خوانده میشود از آن نظر است که او در جهت احکام الهی عمل نماید و این احکام را در ارض به ظهور رساند و این ظرافت از آنجایی است که انسان مطلقا خلیفه و حاکم نیست، بلکه خلیفه الله است.
در حکومت اسلامی که ابتنای آن بر تئوکراسی و حکومت خداوند است، حق قانونگذاری به خداوند بر میگردد و در این بین اگر سخن از فقها و ولایتشان در عصر غیبت به میان میآید از آن حیث است که ایشان به دنبال استنباط و استخراج احکام خداوند از منابع معتبر شرعی میباشند. از این روست که در حکومت اسلامی مجلس قانونگذاری به معنای غربی آن نداریم و البته مجلس قانونگذاری نه از جنبه تأسیسی، بلکه از جنبه تطبیقی وجود خواهد داشت؛ یعنی شور در تطبیق احکام و قوانین اساسی اسلام نسبت به مصادیق آنها، به عبارت بهتر همان مجلس برنامهریز که حضرت امام خمینی (ره) در کتاب ولایت فقیه بیان و وظیفه آن را برنامهریزی برای وزارتخانههای مختلف و تعیین کیفیت خدمات عمومی در پرتو احکام اسلام ذکر کردهاند.
همچنین ایشان در رابطه با ساخت نظام سیاسی بعد از انقلاب اسلامی ایران در مقاله «اسلامیت یا جمهوریت» نکات قابل تأملی را بیان میکنند. اولاً جمهوریت همان دموکراسی نیست و ثانیاً «جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام دو جزء «جمهوریت» و «اسلامیت» حاصل آمده باشد، بلکه این تعبیر را بنیانگذار آن برای حکومت اسلامی آنسان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد، ابداع کرده است. با این حال تعبیر جمهوری اسلامی اگرچه حد و رسم این نظام را تبیین میکند، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن که در واقع حاکمیت شریعت خداوند بر زمین است، عاجز است. پذیرش شریعت اسلام ملازم با قبول این حکم است که شریعت اسلام میتواند در صورتی از یک نظام سیاسی که منشأ گرفته از آن است به تأسیس حکومت بپردازد. شریعت همچنان که دارای حیثیتی عبادی است، حیثیت سیاسی نیز دارد و این دو حیثیت خواه ناخواه ملازم با یکدیگر و انفکاک ناپذیر میباشند ...
بنابراین در حکومت اسلامی، جمهوریت در طول اسلامیت و به تبع آن وجود دارد، نه همچون امری اصیل. هرچند از سوی دیگر حکومت اسلامی واقعیتی نیست که فارغ از اتفاق جمهور (وفاق اجتماعی) یا بیعت و انتخاب مردمان فعلیت پیدا کند. بیعت نیز از ریشه بیع است و به مفهوم عهد و پیمان. وجود بیعت از آن جا ضرورت مییابد که حکومت اسلامی عقدی است میان خداوند، والی و مردم. همراه با این پیمان والی و مردم در عین تکلیف در برابر خداوند در برابر یکدیگر نیز حقوق و تکالیف متقابل پیدا خواهند کرد.
پانوشت
1- «مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیهالسلام از علم امام پرسیدم نسبت به آنچه در اقطار زمین باشد با اینکه خودش در میان خانه است و پرده هم جلوی او افتاده؟ فرمود: ای مفضل به راستی خدا تبارک و تعالی در پیامبر(ص) پنج روح نهاده: روح حیات و زندگی که به وسیله آن بجنبد و راه رود، روح توانایی که به وسیله آن قیام کند و مبارزه نماید، روح شهوت که به وسیله آن بخورد و بنوشد به حلالی با زنها بیامیزد. روح ایمان که به وسیله آن عقیده دارد و عدالت میورزد. روحالقدس که به وسیله آن تحمل نبوت کند. در مومنین چهار مرتبه از این ارواح (روح ایمان روح شهوت روح قوت و روح حیات) وجود دارد و کفار فاقد روح ایمان هستند ...» (کلینی، محمد، اصول کافی، ترجمه آیت الله محمدباقر کمرهای جلد دوم، تهران، 1372، ص 345؛ صفار قمی، محمد، بصائرالدرجات، ترجمه اعلمی،تهران، 1362، ص 470.)
2- ریشه دموکراسی دو واژه «دموس» به مفهوم مردم و واژه «کراتوس» به مفهوم حکومت است.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
🌐 @iplai_ir
📝 #یادداشت_تحلیلی
📌 ایدئولوژی مردمیسازی حکمرانی به مثابه راهبرد غیرقابل عدول جمهوری اسلامی ایران
✍ محمد شعبانی جهرمی
🎓 دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه تربیت مدرس؛
عضو انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
1️⃣ زیربنای تکیه امام خمینی(ره) به مردم اعتقادی بود که در تمامی حرکتها و مبارزات، خودش را نشان داد. مردمی سازی و شبکهکردن یک ملت در نگاه مبارزاتی و نهضت امام(ره) بدین گونه بود که ایشان ابعاد و اندازه میدان مبارزه با طاغوت داخلی و خارجی را به طریقی تعریف نمودند که هرکسی با هر جنسیت و سن و سالی، ساکن در هر نقطه جغرافیایی، با هر میزان از تخصص و تحصیلات و در نهایت با هر ظرفیتی و با هر توانی، خود را جزء مبارزین و نقشآفرینان در صحنه میدان بداند.
2️⃣ امام(ره) برخلاف غالب انقلابها، تحولات را از طریق گروهها و تودههای حزبی ایجاد نکردند، بلکه انقلاب را با میدان آوردن ظرفیت اکثریت مردم به سرانجام رساندند و بنای مبارزه را بر این قاعده استوار کردند. بر مبنای این روش هرکس که اعلامیه امام را بخواند یا نوار سخنان ایشان را گوش دهد، آن را دستبهدست کند و محتوای این متن و گفتار را به دیگری انتقال دهد، رساله امام(ره) را در خانه داشته باشد، این هم جزء مبارزان و شبکه انقلابیون بهحساب میآید؛ در واقع امام (ره) به مردم ایران موقعيت راهبردي داد و نه تاكتيكي؛ هنر امام(ره) این بود که مردم را راهبری کرد، بدان معنا که به همه افراد از بیسواد و کهنسال گرفته تا زنان و جوانان و مردم روستاهای دورافتاده و... فهماند که محدودیتهای هیچیک سبب نمیشود که خود را بیرون از صحنه مبارزه در جنگ و انقلاب بداند.
3️⃣ پساز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، چالشهای بسیاری پیش روی حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت؛ یکی از اولین آنها، درگیریهای خیابانی با گروهکها، عناصر حزب توده و به ویژه منافقین بود؛ مطالعه و بررسی اسناد تاریخی نشان میدهد که این کمک و پشتیبانی مردم بود که موجب شد تا انقلاب بتواند در این برهه حساس حوادث سخت و نفسگیری را پشت سر بگذارد. در دوران دفاع مقدس نیز نقش مردم در جبههها بود که توانست صحنه نبرد را به نفع ایران تغییر دهد؛ در سالهای بعد از دوران دفاع مقدس و با شکلگیری فتنههای داخلی، این مردم بودند که با حضور آگاهانه خود در صحنههای گوناگون، آتش فتنههای بحرانساز بعد از انقلاب را خاموش کردند؛ در عرصه امنیتی و چالشهایی که در مرزهای شمال غرب و جنوب شرق کشور اتفاق افتاد، ارگانهای امنیتی بهواسطه راهبرد مردمیسازی امنیت و تشکیل یگانهای مردمپایه، امنیت مرزی را در این مناطق برقرار کردند. کنار هم قرار دادن تمامی این مسائل بیانگر آن است که انقلاب ایران، انقلابی مردم پایه بوده که برای عبور از چالشهای پیشروی خود راهبردی بهتر از مردمیسازی نداشته است و امامین انقلاب را میتوان پیشگامان این موضوع و معتقدترین افراد به نقش حیاتی مردم در استمرار و پیشروندگی انقلاب دانست.
4️⃣ در سالهای پس از انقلاب، مشارکت مردمی در اقتصاد کشور، رویکردی بود که در نهادهایی همچون جهاد سازندگی و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی اتخاذ گردید و در مسیر محرومیتزدایی بسیاری از نقاط کشور توفیقات قابل توجهی را کسب نمود. رویکردی که اکنون نیز به صورت محدود در میان تشکلها و گروههای جهادی مردمی استمرار داشته و بهنوبه خود همراهی و اعتماد مردم مناطق محروم نسبت به این گروهها را شکل داده است.
⬇️
⬆️
5️⃣ چالش مسائل اقتصادی، مهمترین چالش پیش روی این روزهای انقلاب است و شعارهای سالیانه که در بیست سال اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب انتخاب شده، مؤید اولویت داشتن حل مسائل اقتصادی است. تجربه و نگاه عمیق سکاندار انقلاب اسلامی در خصوص عبور کشور از چالشها بهواسطه راهبرد مردمیسازی، موجب گردید تا از سال ۱۳۸۴ سیاستهای کلی اصل ۴۴ را برای عبور از چالشهای اقتصادی از طریق مردمیسازی آن ابلاغ نمایند. پس از آن نیز ایشان همواره در مقام تبیین مردمیسازی اقتصاد و مطالبه عملگرایی از ارکان هیئت حاکمه، مباحث متعددی را چه در لایه نظری و چه در بعد اجرایی بیان نمودند. لیکن بنظر میرسد که این مفهوم در ذهن و عمل متولیان امر در زمره مفاهیم شناخته شده غربی تفسیر یافته و در نتیجه توده مردم به جماعت دارندگان سرمایه قابلتوجه تقلیل یافتند تا نهایتاً باقی آحاد جامعه نیز صرفاً تماشاگر جهتگیری و کنشهای اقتصادی این قشر باشند. مضاف بر آن، مشارکت مردم صرفا از نگاه سبک کردن بار دولت و جبران کسری بودجه بهواسطه خصوصیسازی و بعضاً فروش دارایی با نام مولد سازی نگریسته شد. رویکردی که برمبنای آن پیش از بررسی اهلیت و انگیزه تولید، صرفاً سرمایهداری ملاک واگذاری قرار گرفت. لیکن در مردمیسازی، علاوه بر رشد اقتصادی، انتظار است نرخ مشارکت اقتصادی و شاخصهای عدالت هم ارتقا یابد و چنین هدفی مستلزم ساختاری از اقتصاد است که در آن زمینه اشتغال آحاد مردم تسهیل و سهمبری از عوامل تولید عادلانه باشد.
6️⃣ در نهایت باتوجه به آنچه بیان شد بنظر میرسد که تاکنون پرچم ایدئولوژی مردمیسازی حکمرانی توسط سکاندار انقلاب اسلامی برافراشته نگهداشته شده و در گذر زمان، گرههای موجود و افقهای مطلوب این مسیر توسط ایشان گوشزد شده است. لیکن در فرآیند آبشار سیاستی جمهوری اسلامی ایران، بنظر میرسد که تاکنون دستگاههای متولی، راهبردهای مطلوبی از این ایدئولوژی در حوزه اقتصادی استخراج ننمودهاند و در برخی از سیاستهای تعیین شده در این زمینه نیز اساساً به کجراهه رفتهاند. امید است که دولتمردان مستقر که خود را مدعی پرچمداری و راهبری ایدئولوژیهای غنی انقلاب اسلامی میدانند، با تحول در مسیر مردمیسازی اقتصاد کشور، گامی در جهت تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران برداشته و بازگشتی به مفاهیم اصیل برخواسته از اندیشه انقلاب اسلامی داشته باشند.
🔶️ انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
🌐 @iplai_ir