eitaa logo
باستان نامه
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
705 ویدیو
156 فایل
بررسی مسائل روز ایران، با نگاه به تاریخ باستان 🔴 پیج ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/ir_bastan/ 🔴 ارتباط با ادمین: @mmehdi_rostami
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 آنچه در ادامه می‌آید بازنویسی حکایتی است که یکی از هموطنان عرب (به نام یاسر فرحانی که از اعضای صفحه ما هستند) برایم تعریف کردند: اینجانب چند سالی است که در زمینه ناسیونالیسم عربی (اصطلاحاً: پان‌عربیسم) مطالعه می‌کنم. مدتی پیش شنیدم یکی از فعالان ناسیونالیست عربی که به جرم حمل اسلحه در زندان بود، آزاد شده. یکی از دوستان را واسطه قرار دادم تا با او مصاحبه‌ای داشته باشم. دیدار انجام شد. نکات بسیار جالبی را فهمیدم که از آن میان می‌خواهم به یک نکته اشاره کنم. اینکه چگونه به آن وادی کشیده شد؟ او گفت: بسیاری از اعضای خانواده‌ی من، ایثارگر دفاع مقدس هستند. با اینکه وضع مالی متوسط و رو به پایین داریم، اما اکثر خانواده‌ی من وفادار به نظام ولایت فقیه و پایبند به ایران هستند. قضیه از جایی شروع شد که در دوران دبیرستان (در اهواز)، از لحاظ درسی بسیار قوی بودم ولی چند نفر دانش آموز لُر بختیاری، که با هم بر سر درس رقابت داشتیم، برای تضعیف روحیه‌ی من، مرا مسخره می‌کردند و بخاطر عرب بودن، به من اهانت کردند. من هم پاسخ آن‌ها را دادم و آن‌ها در جواب گفتند که ما لُرها از نسل کوروش هستیم و تمدن آن چنانی داشتیم ولی شما عرب‌ها، بی‌فرهنگ هستید و چند ناسزا به من گفتند. سکوت کردم اما آتش کینه در قلب من روشن شد. این انگیزه‌ای شد که درباره تاریخ عرب باستان مطالعه کنم و به تمدن‌های باشکوه عرب باستان بیشتر آگاه شدم. مثل تمدن سبأ در جنوب جزیرة العرب یا تمدن عرب‌های غسانی و شهر پترا (صلع) که جزو عجایب هفتگانه جدید دنیا است. از سویی قلبم، پر از نفرت و کینه نسبت به کوروش هخامنشی شده بود. پس از مدتی، با رتبه دو رقمی وارد دانشگاه تهران شدم. آنجا بر سر یک مسئله شخصی با یک دانشجو به اختلاف خوردم و او در مقابل، به من (به عنوان یک عرب) فحاشی کرد. بعد فهمیدم که دانشجوی تاریخ دانشگاه تهران و ادمین یک صفحه تاریخی در فیس بوک است. وارد صفحه‌اش شدم و آنجا دیدم که از طرفداران کوروش هخامنشی است و در صفحه‌اش به عرب‌ها اهانت و فحاشی می‌کنند. این باعث شد که هر روز قلبم بیشتر و بیشتر لبریز از بغض و نفرت نسبت به کوروش و هخامنشیان بشود. همان ایام، یکی از دانشجوهای عرب خوزستانی که خیلی به من کمک می‌کرد (کتاب و سی دی درباره تاریخ عرب به من میداد) من را به جلسه‌ای دعوت کرد (در تهران) که در منزل یکی از فعالان فرهنگی عرب برگزار می‌شد. چند جلسه‌ای شرکت کردم. به تدریج، در صفحات تاریخی فیس بوک، بحث و گفتگو می‌کردم ولی هرچه بیشتر با ملایمت حرف می‌زدم، بیشتر از سوی طرفداران کوروش هخامنشی (مدعیان گفتار نیک) مورد فحاشی قرار می‌گرفتم. این مسائل سبب شد که تصمیم بگیرم همه وقت خودم را صرف مبارزه علیه کوروش و هخامنشیان و دفاع از هویت عربی خودم بکنم. این شد که حضورم در جلسات ثقافیة (همان جلسات فرهنگی ناسیونالیسم عربی) بیشتر شد. چون سطح معلوماتم خوب بود، پس از مدتی، آنان از من خواستند که در جلسه، کنفرانس ارائه کنم و من هم پذیرفتم. مطالعاتم بیشتر و بیشتر شد. بعد از مدتی من را به جسات خصوصی دعوت کردند و از من خواستند که تابستان در جلسات اهواز هم کنفرانس برگزار کنم. آنجا افرادی حضور داشتند که در کشورهای عربی رفت و آمد زیادی داشتند. به تدریج، در جمع‌های خصوصی‌تردعوت شدم و کار به جایی رسید که نه فقط نسبت به کوروش و هخامنشی، بلکه نسبت به ایران حس تنفر به من دست داد و الآن هم از اسم ایران متنفرم. وارد برنامه مسلحانه برای آزادی اهواز شدم که من و اعضای تیم بازداشت شدیم. امروز پشیمانم اما از نفرتی که نسبت به ایران دارم پشیمان نیستم. فعالیت فرهنگی‌ام به قوت خود باقی است. @ir_bastan