فاقد هرگونه اهمیت
دلم میخواهد
این جملهی کوتاه را
سرلوحهی جهانم قرار بدهم،
بروم، بدوم، تلاش کنم، ببینم، حرف بزنم،
معاشرت کنم، بشنوم، بخواهم، تجربه کنم
و هر کجا که نشد
یا پیشبینیهام درست از آب در نیامد
یا به نتایج دلخواهم نرسیدم
یا آدمها به اعتمادم خیانت کردند؛
این جمله را به ذهن بیاورم،
نفس عمیقی بکشم
و بدون توقف و تفکر
و تحمیل بار مضاعف به روانم عبور کنم.
عبور یعنی؛
به اتفاقات و آدمها بیش از میزان
و جایگاهشان نپرداختن
و نگاهی رو به جلو داشتن!
عبور یعنی؛
به درک که نشد،
که نمیشود،
که نخواهد شد!
کل جهان که همین یک اتفاق
و یک آدم نیست!
خلاصه که بعد از این،
تمام معادلات جهان برای من،
فاقد هر گونه اهمیت
است و تمام!
خدایا این شوخیِ بزرگِ
کلاس و روزه و دانشگاه
رو خواهشا زودتر تموم کن.
دیگه نمیتانممممم.
اونجا که حافظ میگه:
كه گُناهِ دگَران
بَر تو نَخواهند نِوشت
من اَگر نيكَم و گَر بَد
تو برو خود را باش...!
شما الان هر جا رو ببینید پر از کتاب موفقیت و کارگاه جذب و روشهای پیشرفت و برنامهریزی و رابطه موفق و توسعه فردی و این چیزاست.
نمیخوام بگم که کل اینا رو بریزید دور ولی مسأله اینه که وقت و انرژی ما واقعا محدوده.
ریشه رو پیدا کنید و بچسبید به اون، راهو پیدا کنید و با استراتژی پیش برید و کمکم مزه پیشرفت رو بچشید، از اینا هم اگه میخواید استفاده کنید در کنار کارهای اصلی باشه.
یه بار تو یه مدت زمان محدودی فکر کنید، بگردید، مشورت کنید، مسیرو ترسیم کنید و بعدش با همون پیش برید. بعضیا خیلی هم تلاش میکنن و دنبال چاره ان ولی چون هوشمندانه نیست به نتیجهای نمیرسه.
الان هم انقدر همهچیز تخصصی و جزئی شده که دیگه نمیشه مثل ۴۰ سال قبل یه نفر یه چیزایی بلد باشه و بهش فضا برای حرف زدن بدن.
مثلاً برای کسی که داره تو روانشناسی مطالعه و فعالیت میکنه این ضروریه که هرچه سریعتر علاقه و حوزهای که میخواد کار کنه رو پیدا کنه، منابع رو مطالعه کنه، کارگاههای معتبر بره، افرادی که تخصصی در این زمینه دارن رو دنبال کنه، تجربه کسب کنه و به دنیا از دید تخصص خودش نگاه کنه. بقیهاش هرچی بچرخه و دنبال آدمهای کوچولوی اون حوزه باشه و منتظر باشه بدون کار عمیق چیزی به دست بیاره، فقط از دست دادن زمانه.
زمان مثل تیغ جراحیه، اگه ازش درست استفاده کنیم شفابخشه وگرنه کشنده است.
#روانی_شناسی
به هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) میگن که: به نظرت سایه رو چی میگن؟ میگن سایه کی بود؟ میگه که:« دلم میخواد بگن که هرچی میگفت باور داشت. واقعاً هرچی گفتم باور داشتم. هیچ چیزی رو برای مزایاش، برای ظاهرش من به کار نبردم.»، کاش منم همین باشم، هرچی که به زبان میارم کاملا باورم باشه، به دور از هرچی.