من آرزوهای بزرگ ندارم. من نمیخوام دنیا رو عوض کنم. من نمیخوام پولدار و سرشناس بشم.
دلم نمیخواد بجنگم واسه اون ماشین خارجیه.
کمد کمد لباس نمیخوام! خونه درندشت و تراس چندصد متری هدفم نیست. دوست ندارم توجه همه جلب شه بهم. من دلم میخواد از سرکار تا خونه پرسه بزنم با موزیک. دلم میخواد بشینم توی پارک و بازی بچهها رو ببینم. کلاهِ هودیمو بکشم سرم وُ کنار خیابون چایی بخورم. دلم سفرِ کوله رو دوش میخواد! چه فرقی میکنه اَخ باشه یا نه! من اصلا نمیخوام دستم به گوشت برسه! دلم میخواد یه قاسممیرزایی درست کنم، چهارتا رفیقِ باكيفيت وعده بگیرم خونهم. همون خونهی اجارهای که لب پنجرهش واسه پرندههای محل دونه میریزم.
هر ۵ ثانیه حدود ۹ نفر توی دنیا میمیرن! یعنی تا اینجای متن که رسیدی ۹۰ نفر مُردن! اگه ناراحت نمیشید میخوام وسط موفقیت شما، یذره زندگی کنم.
علی سلطانی
آلفرد آدلر؛
روان شناس مشهور اتريشی،
به بيماران اندوهگين خود میگفت:
اگر از اين نسخه پيروى كنيد
ظرف ١٤ روز معالجه خواهيد شد.
هر روز فكر كنيد
چطور میتوانید
يک نفر ديگر را خوشحال كنيد.
زيرا انديشه خوشحال كردن ديگران
ما را از تفكر درباره خودمان باز میدارد
و بزرگترين عامل نگرانى،
ترس و اندوه؛
انديشيدن درباره خود است.
شادمانى انسان و شادمانى ديگران
به يكديگر وابسته است!
#روانی_شناسی
حانون
اینستاگرام جز اینکه ضعفها رو به رخت بکشه چیه؟ اینکه به اندازهی دیگران دوست داشتنی نیستی. به اندازه
دقیقاً
۲ روز و
۵ ساعت و
۱۸ دقیقه
است؛
که اینستاگرام و پس
از سال ها از روی گوشیم
حذف کردم و باید بگم:
[الآن آدمِ خوشحال تری ام]
شماها که قلبتون قشنگه
و با خدا رفیق جینگ هستید
اندازهی معرفت تون برای منم دعا کنید.
بیاین نذاریم باهامون مثل گزینه برخورد شه. بیاین یه جایی رو پیدا کنیم و پیش آدمهایی بمونیم که ما رو با تمام وجود میخوان نه اینکه مجبور باشیم برای اینکه دوسمون داشته باشن، وجودمون رو بهشون یادآوری کنیم. چرا که:
تستحقين من يكتب
لكِ عبارات الحب بالثمانية
وعشرين حرفاً ، ويأتي لكِ
بعطور العالم ، وحدائق بابل ،
و زهور فرنسا...
تو ارزشمندى
آنقدر كه كسى برايت
جملات عاشقانه اى بنگارد
با بيست و هشت حرف الفبا
و همه ى عطرهاى جهان را
برايت بياورد
و باغ هاى زيباى شهر بابِل
و گل هاى فرانسه را…
هر شب در خلوتت مینشینی
و به این فکر میکنی
که باید از خطاهای آدمها گذشت
و همه را دوست داشت
و هیچ چیزی را از هیچکسی به دل نگرفت
و فردا که میشود،
از پیلهی سادگیات میزنی بیرون
و با حقیقت جامعه
و آدمها مواجه میشوی
و میبینی که هرکس به طریقی
بدِ تو را میخواهد
و تازه پی میبری به این حقیقتِ اصیل
که آدمها آنقدرها بد نیستند؛
حتی با تمام حسادتها و بخالتها
و کینهتوزیهای کودکانهای که دارند،
حتی با تمام گامهای محکوم
به بازگشتی که برای زمین زدنِ تو
بر میدارند!
تو به این ادراک رسیدهای
که این آدمها
همان کودکان بیشیلهی دیروزند
که اگر دویدند و کامروا نشدند و نرسیدند،
میخواهند از تمام آنان که رسیدهاند
انتقام بگیرند و اگر موفق نشدند،
چشمِ دیدنِ هیچ موفقیتی را ندارند
و مشکل از آنان نیست!
مشکل اینجاست
که اصلا از همان ابتدا به ما یاد ندادهاند
که هرکس مسیرِ رشدِ خودش را دارد
و تو اگر در مسیری که دیگری موفق بوده
موفق نیستی،
قطعا مسیر دیگری هست
که تو در آن موفقی
و باید به جای چشم دوختن
به مسیرهای اشتباه و هدفهای اشتباه،
مسیر و هدفهای خودت را پیدا کنی
و زمانت را به پای افسوس
برای نتوانستنها تلف نکنی.
از کالبد سادگیات میزنی بیرون
و حقایق تلخ و غیرقابل انکار جامعه
را میبینی
و باز هم تصمیم میگیری
در حد توانت بدون توقع ببخشی
و لبخند بزنی و مهربان باشی
و این حقیقت را میپذیری
که دویدنِ تو برای آنان که میلنگند،
خوشایند نیست؛
حتی اگر خوشقلبترین
دوندهی جهان باشی...
خون به دل سهراب کرده بودند
اونجایی که گفته:
خوب بود این مردم
دانه های دلشان پیدا بود.
منم همینطور آقای سهراب سپهری؛
منم همینطور.
شاید کسی نیاز داشته باشه اینو بشنوه.
هیچکس نمیدونه کسی که کنارش نشسته چه راهی رو اومده، هیچکس نمیتونه جنگ درونی آدم دیگهای رو درک کنه، پس اگه امروز به هر سختی که بوده، خودت رو جمع و جور کردی و زندگی رو شروع کردی به خودت افتخار کن، سادهترین کارها هم خیلی قدرت میخوان وقتی از نظر روانی جای خوبی نیستی.
روزای خوب هم بالاخره میان، حتی اگه الان فکر کنی محاله.
#روانی_شناسی