.
بعضی اوقات تو زندگی خیلی عجله ای تصمیم میگیریم و خیلی تند حرف میزنیم!
و گاهی همین باعث قضاوت میشه...
مصداق زیاد داره؛
مثلا همین امروز
توی اتوبوس پشت چراغ قرمز نشسته بودیم.
دوتا خانم روی صندلی جلو نشسته بودند
یکیشون گفت:
ببین این ماشین کجا پارک کرده
همین باعث ترافیک و اینا میشه و چیز گفتند...
یکم بعد صاحب ماشین شروع کرد ماشین و هول دادن
و به سختی کناره جدول پارک کرد..
اون دونفر نگاه کردند و سکوت کردند..
مواظب باشیم؛)
#هیچ
#روزمره
#همت
.
.
نشسته بودم روی مبل و باگوشی کار میکردم؛
یهویی متوجه صحبت پدرو مادرم شدم...
نگاهی به پدرم انداختم و دیدم حالت صورتش ریخته بهم.
پرسیدم چی شده
و متوجه شدم پدر زنموم فوت شده
نفهمیدم چیشد که یهویی یه بغض عجیبی
وسط گلوم گیرکرد و حس کردم واقعی نیست..نمیتونستم باور کنم
درسته خیلی ندیدمشون و باهاشون هم صحبت نشدم
ولی خوب بودنشون هنوز تو یادم هست...
مسجد اومدناشون
عقب دسته موتور سیستم صوت و کشیدنشون
نمیدونم ؛
حال و روز خوبی نیست..
وفقط تونستم براشون دعاکنم!
شب جمعه،شب زیارتی ابا عبدالله «ع»
ان شاءالله خودشون بیان دستش و بگیرن و ببرن پیش شهدا و اهل بیت؛)))🚶🏻♀
هممون یه روزی میریم!
مواظب باشیم با اهل بیت باشیم
دستمون و بگیرن که بدون اونا هیچیم..
#تسلیت 🖤
.