حجت الاسلام بی آزار تهرانی:
دو جا در تاریخ بی قراری عجیبی از
امیرالمؤمنین(؏) دیده شد
یکی در اوج غم بود
که وقتی خبر شهادت
حضرت زهرا(س) را به حضرت دادند
نقل شده امیرالمؤمنین(؏) چند بار
به زمین خورد تا به خانه برسد
یکی هم وقتی خبر ولادت
حضرت عباس(؏) را به مولا دادند
دیدند حضرت با بی قراری
به سمت خانه می روند
با یک خوشحالی فزاینده و بی نظیری
به سمت خانه می روند
فرمودند: خدا هدیه بزرگی به من داده است!
یکی از مسائلی که عقل را متحیر می کند
این است که با اینکه همه فیوضات
عالم دست سیدالشهداست
همه بازار گرمی خدای متعال و توحید
در گرمی بازار امام حسین(؏) است
و همه عالم را خدا به پای
امام حسین(؏) ریخته است
که وتر موتور است یعنی یکتاست
امّا با همه این احوال حضرت عباس(؏)
به جایی رسیده که محور عالم
یعنی سید الشهداء(؏)
به ایشان خطاب می کند:
«اِرْکَبْ بِنَفْسِی اَنْتَ یا اَخِی»
سیدالشهداء(؏) می فرماید:
من به فدای عباس!
این جمله جز حیرت چیزی
به همراه نمی آورد که امام
جان خویش را فدای عباس(؏) می خواند..
جسم تو کامل است،ناقص نیست
میدهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد؛
رَحِمَاللهُعَمِیالعباس...
#روز_جانباز
#حضرت_عباس
روزت مبارک آقای من💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخواست نشان دهد ادب را ؛
یک روز پس از برادر آمد 🕊
السلام علیک یا اباالفضل العباس💚
گِل وجود آدمـی،
خاک فـقـر است
که با اشک آمیختهاند و
در کورهی رنج پخته اند..
-شهیـد مرتضـی آوینـی
• @ir_naeboshahid •
خدایا! تو را شکر میکنم
که حسین(؏) را آفریدی؛
ای خدای حسین(؏) تو را شکر میکنم
که راه پرافتخار شهادت را در
جلوی پای روندگان حق و حقیقت گذاشتی ..
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران🕊•
• @ir_naeboshahid •
از بیت رهبری می آمدیم بیرون، گفتم:
بیا کاندیدای ریاست جمهوری بشو!
گفت: این را که می گویم به مردم بگو،
بگو من کاندیدای شهادت ام؛
کاندیدای گلوله ام؛
نه کاندیدای ریاست جمهوری!
#شهید_جانفدا_قاسم_سلیمانی🕊•
• @ir_naeboshahid •
«دنیا آدم را آهسته آهسته
در کام خود فرو می برد؛
قدم اول را که برداشتی
تا آخر میروی باید مواظبِ
همان قدم اول باشی»
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
• @ir_naeboshahid •
«اگر همین الان ملکالموت سر رسد و تو را به عالم باقی فرا خواند، هر چند با شهادت، آمادهای؟!» دیدم که نه؛ شهوت زیستن مرا به خاک بسته است، چنگ در خاک زده و ریشه دوانده است. و میدانستم که شهدا را پیش از آنکه مرگشان در رسد دعوت میکنند و آنان لبیک میگویند. و تا چنین نشود، اجل سر نمیرسد. این را به تجربه و حضور دریافته بودم. راستی برای مرگ آمادهای...؟!»
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
• @ir_naeboshahid •
حاج حسین یکتا میگن:
برا #خدا_ناز_کن
#شهدا برا خدا ناز میکردن.
#گناه نمیکردن ولی
عوضش برا خدا ناز میکردن،
خدا هم #نازشونو میخرید!
.
حاج احمد کریمی تیر خورد،
رسیدن بالاسرش گفت:
من دلم نمیخواد شهید بشم!
گفتن:
یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟!
برا خدا داری ناز میکنی؟
گفت:
آره؛ من نمیخوام اینجوری
شهید بشم،من میخوام مثل
اربابم امام حسین ارباً اربا بشم...
حاج_احمد
حرکت کرد سمت آمبولانس،
بیسیمچی هم حرکت کرد،
علی آزاد پناهم حرکت کرد.
سه تایی باهم یک دفعه یه
خمپاره اومد خورد وسطشون،
دیدم حاج احمد ارباً اربا شده
همهی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی!
رفیق برای خدا ..
#مثل_شهداِ ..
ناز کنیم ..
#دعاکنید برای همه جوونا ..
که مثل علی اکبرهای حسینی
همگی رو سفیدشند
یاحق..
آقا سیدمهدی قوام(ره):
خدایا! اگر ما تو را معصیت کردیم
بنای جنگیدن با تو را نداشتیم، نفهميديم ..
• @ir_naeboshahid •
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هم_اکنون
🎥دقایقی دیگر پیکرهای مطهر ۳۴ شهید تازه تفحص شده از مرز شلمچه وارد کشور عزیزمان خواهند شد.
🌹اینجامعراج شهداست👇
@tafahoseshohada
همسر شهید طاهر نیا
بعد از هشت سال
به همسرش پیوست... 💔
🌷هدیه به روح پاکش #صلوات😔
• @ir_naeboshahid •
🔰 شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا به روایت همسر
🔹وقت خواستگاری دو رکعت نماز خواندم و از خدا خواستم راه را به من نشان بدهد؛ سوره نور آمد
🔹چند دقیقه قبل از شهادت گفته بود حالم بهتر از این نمیشود
🔹پسرش را ندیده از دنیا رفت
• @ir_naeboshahid •
وقتی آقا سجاد برای خواستگاری آمدند، من دو رکعت نماز خواندم و از خدا خواستم راه را به من نشان بدهد. قرآن را که باز کردم آیه 37 سوره «نور» آمد که معنی آن این بود که میگفت «پاکمردانی که کسب و تجارت و دادوستد آنها را از یاد خداغافل نمیکند...» آقا سجاد واقعاً همینطور بود. اولین بار موقع خواستگاری کمی از خانواده و شغلش گفت و خیلی تأکید داشت که من شغلم سخت است و حتی گفت که احتمال شهادت هم هست. من هم برادر و هم پدرم پاسدار بودند و از طرف دیگر آیه 37 سوره نور دلم را گرم کرده بود و تصمیم گرفتم پای همه سختیهایش بایستم. ما اصالتاً رودسری هستیم. پدرم که بازنشسته شد، چون خیلی به تربیت بچهها اهمیت میداد و دوست داشت بچهها در یک شهر مذهبی تربیت شوند، سال 80 به قم آمدیم. خود من هم دانشگاه آزاد قم رشته فقه و مبانی حقوق قبول شدم. قبل از اینکه اصلاً ایشان به خواستگاری بیایند. من یک شب خانمی را در خواب دیدم که گفت «پسر خوبی است و در قم زندگی میکند.» در حالی که آنموقع آقا سجاد شمال زندگی میکرد و محل کارش هم تهران بود، ولی خودش بسیار قم را دوست داشت و حتی وقتی من به او گفتم بهتر نیست به خاطر کار شما برویم تهران، گفت من عاشق حضرت معصومه(س) هستم و حاضرم همه سختیاش را هم تحمل کنم. وقتی به منزل برمیگشت غروب بود و خیلی خسته میشد. البته من هم عاشق او بودم و هرکجا میگفت، حاضر بودم بروم، ولی در خصوص قم اتفاق نظر داشتیم. فرزند اولمان که دختر بود، عید سال 90 به دنیا آمد و چون آقا سجاد عاشق اسم رقیه بود، اسمش را «فاطمه رقیه» گذاشتیم.
راوی:همسرشهید#سجاد_طاهرنیا🕊🌹
• @ir_naeboshahid •