eitaa logo
توابین | سید مصطفی موسوی
13.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
75 ویدیو
16 فایل
کانال سید مصطفی موسوی توابین یعنی هنوز بعد از حسین(ع) هم میتوان شهید شد ۱۳۹۵-۱۴۰۲ ✅ تبلیغات: 🔸کانال بله: https://ble.ir/ir_tavabin 🔹کانال تلگرام: https://t.me/+QT6YvRmw2iOwNXwS
مشاهده در ایتا
دانلود
- حرف‌هایی که نمیشه زد موی سفید میشه..
همه چیز را تحویل اماناتِ گیت اول دادم. بوی قرمه‌ی نذری از توی راهروها پیچید لا به لای مردم منتظر. پاس‌دار جوان ریش‌کامل‌ در نیامده‌ی گیت دوم باز گفت:«هرکه هرچه دارد تحویل بدهد» رسیدم زیر دستش، گرمِ گشتن که بود گفتم:«اما همه چیز را نگرفتید!» مشکوک نگاهم کرد پرسید چی؟ مظلوم نگاهش کردم گفتم:«جان! جان به دیدار تو یک روز فِدا خواهم کرد!» خوشش‌آمد، تبسمی پاسدارانه‌ کرد. گفتم «با شما نبودم» باز خندید، گفت:«بفرمائید» گفتم:«ممنون» گفت:«با تو نبودم» تبسمی آخوندی کردم. @ir_tavabin
تو باید قادر باشی به انجام کارهایی که خیلی هم خوشت نمیاد از انجام دادنش! @ir_tavabin
هوا ۷ درجه بالای صفره. پیک موتوری چیزی براتون آورد فکر نکنید فقط پولش رو دادید بسشه. ازش تشکر کنید، حتی شده چایی براش بریزید ببرید. نمیدونم یه کاری کنید که بفهمه کاری که میکنه با ارزشه و خودش از کارش باارزش‌تر! @ir_tavabin
فردا که شهادت حضرت زهراست یه نذری بدید به نیت حاجات و رفع مشکلات مردم و خودتون مخصوصا شیعیان لبنان و فلسطین‌. یه ظرف حلوا درست کنید چهارتا کاسه شیربرنج نه؟ چهارتا لقمه نون پنیر هرکاری میتونید بکنید! یقین بدونید مادر ما (سلام‌الله‌علیها) نظر میکنه و حاجتتون رو میده.. @ir_tavabin
توابین | سید مصطفی موسوی
‌‌ طرح گرافیکی برای چاپ روی بسته‌های نذری و اقلام معیشتی به مناسبت شهادت (سلام‌الله‌علیها) اگه نذری داشتید اینا رو هم می‌تونید چاپ کنید👌🏻🤍 @ir_tavabin
چه فتنه‌ها که ندیده، چه دردها نکشیده ولی به جز غم زهرا، که دیده حزن علی را؟ @ir_tavabin
تنها مانده‌ام! حالی شبیه دنیایِ علی(ع) بعدِ فاطمه(س)... @ir_tavabin
یه فرمانده پایگاه داشتیم می‌گفت همه چی به شما مربوطه! اون موقع‌ها ما اط یه پایگاه بسیج ساده بودیم و تازه اولِ این راه بودیم که مثلا باید حواسمون به همه چی باشه و دقتمون به همه چیز‌ ده برابر باشه! تو کمتر از یک سال و ماموریت‌های جدی و گاهی مسخره‌ای که داشتیم خوب آبدیده شده بودیم یعنی ضمیر ناخودآگاهمون انقدر تمرین کرده بود دیگه نیازی به تمرکز زیاد نداشت و غریزی همه جزئیات رو می‌دید! حافظه تصویری‌مون هم همینطور! نیازی به حفظ کردن آدرس نبود چشمی‌ پیداش می‌کردیم. یا وقتی تو اتوبوس و‌ تاکسی یا حتی بازار و‌ هرجایی که بودیم ناخودآگاه مکالمات همه رو می‌شنیدیم! اما این وسط یه چیزی یادمون رفته بود! اینکه ما حواسمون به همه چی‌ بود اما خودمون رو فقط یه شنونده یا تماشاچی زرنگ میدونستیم! چون سیستم همین رو میخواست! اما اون فرمانده و برادر شهید، بهمون مسئولیت پذیری رو هم یاد داد! می‌گفت همه چی به شما ربط داره! گلدون های مسجد، شیرهای آبی که مردم موقع وضو گرفتن باز میذارن، گوشه فرشی که جمع شده، گلدونی که داره خشک میشه و روی برگهاش خاک گرفته، کفش‌هایی که تو جاکفشی نرفته، همه و همه به شما مربوطه... سید مصطفی موسوی @ir_tavabin