هدفگذاری اولین قدم برای تبدیل آرزوهای نامرئی به اتفاقات مرئیه @ir_tavabin

عاشق هرگز نمی‌میرد! #story @ir_tavabin

رفقای توییتری فالو کنن: https://twitter.com/tavabin

واریز کمک‌های مالی برای قربانی عید سعید قربان ویژه استان سیستان و بلوچستان https://madad.ir/qolak/qd231h

آسون گرفتنِ ازدواج فقط برای خانواده‌ی دختر نیست! پسر هم باید در خیلی از مسائل مثل چهره و تحصیلات و.. سطح توقش رو اونقدری بالا نبره که دیگه کسی پیدا نشه.. @ir_tavabin

برای آن که عاشق زندگی باشیم، کافی است که یک لحظه عمیق به بال‌های پروانه نگاه کرده و یا صدای باد را در چمن زار به خاطر بیاوریم.. @ir_tavabin

هر چه قدر هم زندگی سخت‌ باشه؛ همیشه چیزی وجود داره که بتونید در اون موفق بشید @ir_tavabin

عیدتون مبارک 🌱

گفت: نماز کردند؟ گفت: آری! گفت: آه! گفت: نماز همه عمرم به تو دهم، آن " آه " را بمن ده! @ir_tavabin

دنیا بد نیست.. گفتاری از علی صفایی حائری #video @ir_tavabin

هر كس روز جمعه صدبار بر من صلوات بفرستد، خداوند شصت حاجت او را روا می‌كند سى حاجت آن براى دنيا و سى حاجت براى آخرت است پیامبر اکرم(ص) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص 301 @ir_tavabin

غم هم تمام می‌شود عزیز.. #story @ir_tavabin

عید غدیر اطعام و بسته معیشتی بین شیعه و سنی http://madad.ir/qadir1400 6273811091381803 بنام موسوی

خدایا شکرت ♥️

درد دارد که نبینند و قضاوت بکنند! آه از مردم این شهر که ظاهر بینند @ir_tavabin

ای روزگار سخت گرفتی به عاشقان دردی که بود قسمت ما اینقدر نبود #محمد_سهرابی @ir_tavabin

برای نذری‌ها و بسته‌های معیشتی #غدیر @ir_tavabin

زمین را حفر می‌کرد که به آب برسد. میان آن گرما و دستِ تنها، عرق می‌ریخت و گلایه نمی‌کرد. لابد داشت به آینده‌ی این زمین‌ها فکر میکرد، به بچه یتیم‌هایی که قرار بود طعمِ تلخِ تنهایی را با شیرینیِ خرما فراموش کنند. زمین را کند تا به سنگ سختی رسید، سنگ هم مثل در خیبر، حریفِ بازویش‌ نشد! آب مثل گردن شتر سربلند کرد. خنده بر لبانش نشست لابد، هنوز عرق از سر و رویش سرازیر می‌شد که صدا کرد کاغد و قلم بیاورید میخواهم چاه را وقف کنم... امیرالمؤمنین را می‌گویم @ir_tavabin

‏دوستان را در دل رنج‌ها باشد كه آن به هيچ دارويی خوش نشود! نه به گشتن، نه به خفتن، و نه به خوردن الّا به ديدار دوست كه: لقاء الخليل،شفاء العليل @ir_tavabin

زمین را حفر می‌کرد که به آب برسد. میان آن گرما و دستِ تنها، عرق می‌ریخت و گلایه نمی‌کرد. لابد داشت به آینده‌ی این زمین‌ها فکر میکرد، به بچه یتیم‌هایی که قرار بود طعمِ تلخِ تنهایی را با شیرینیِ خرما فراموش کنند. زمین را کند تا به سنگ سختی رسید، سنگ هم مثل در خیبر، حریفِ بازویش‌ نشد! آب مثل گردن شتر سربلند کرد. خنده بر لبانش نشست لابد، هنوز عرق از سر و رویش سرازیر می‌شد که صدا کرد کاغد و قلم بیاورید میخواهم چاه را وقف کنم... امیرالمؤمنین را می‌گویم @ir_tavabin

من بی تو نیستم، تو بی من چه می‌کنی؟ بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی؟ شب را به خواب‌دیدن تو روز می‌کنم با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است تو بین سنگ و آجر و آهن چه می‌کنی؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌کنی؟ من شعله شعله دیده‌ام ای آتش درون با خوشه خوشه‌ی خرمن چه می‌کنی! پرسیده‌ای که با تو چه کردم هزار بار یک بار هم بپرس تو با من چه می‌کنی؟! #مژگان_عباسلو @ir_tavabin

نظری کن که به جان آمدم از دل‌تنگی @ir_tavabin

امام سجاد فرمود: اگر قاتل پدرم همان شمشیری را که با آن پدرم را کشتند به عنوان امانت به من بسپارد، خیانت نمی‌کنم. آیا از این بالاتر می‌شود که امانت‌گیرنده شخصی مثل امام زین‌العابدین باشد با آن روابطی که میان پدر و پسر هست، امانت‌دهنده قاتل شخصی مثل امام حسین باشد و امر مورد امانت هم همان شمشیری باشد که با آن سر امام حسین را بریدند؟ می‌گوید حتی در آن مورد خیانت نمی‌کنم! #شهیدمطهری کتاب آشنایی با قرآن @ir_tavabin

بر قتلم بیا یک شب.. #story @ir_tavabin

ماشالله انقدری که تو اینستاگرام مدافع حرم داریم تو سوریه رزمنده نداشتیم! آبجی! گول هرکی از راه رسید گفت جنگیدم و جانبازم و فلان رو نخوری‌ها... به هرکسی‌ اعتماد نکن اینا اصلا ملاک نیست! @ir_tavabin