13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #کلیپ
امام منجی یا امام #فرمانده؟
گفتاری از حجتالاسلام خضری
#روشنگری
#جهاد_تبیین
#امام_زمان
🇮🇷 @zaker_mr1
ذوقزدگی رادیکالها از یک فیلم ضد ایرانی
▪️تقدیر از بازیگر بدون دیدن فیلم!
🔹در جشنواره کن امسال زر (زهرا) امیرابراهیمی جایزه نقش اول زن را برای بازی در فیلم «عنکبوت مقدس» کسب کرد. این فیلم به روایت ماجرای قتلهای زنجیرهای در مشهد از سوی شخصی به نام «سعید حنایی» میپردازد؛ با این تفاوت که به گفته تماشاگران آن در جشنواره، فیلم ماهیتی ضد ایرانی و ضد اسلامی دارد و یه سیاه نمایی محض علیه مرد ایرانی است.
🔹با انتشار خبر کسب جایزه از سوی وی، برخی چهرههای سیاسی بدون توجه به محتوای فیلم و اهانت این اثر به ساحت امام رضا(ع)، با ذوقزدگی شروع به تمجید از «امیرابراهیمی» کردند.
🔹زهرا امیرابراهیمی، بازیگر سینما و تلویزیون ایران بود که در اواخر دهه هشتاد با انتشار فیلمهای #مستهجن و ارتباطات جنسی او، مجبور به ترک ایران شد و حالا با بازی در یک فیلم موهن با محتوای ضداسلامی و ضدایرانی برنده جایزه ویژه جشنواره بینالمللی فیلم کن شده است!! و مورد تمجید برخی سلبریتیها و شخصیتهای بازنشسته سیاسی داخل کشور قرار گرفته است!
#جهاد_تبیین
#امام_رضا
#عنکبوت_مقدس
🇮🇷 @zaker_mr1
🇮🇷 اجتماع بزرگ خانوادگی 🇮🇷
*سلام فرمانده در دارالمومنین قزوین*
🔰 چهارشنبه ۲۵خرداد ساعت۱۷
ورزشگاه ۱۵هزارنفری سردار آزادگان
انتهای بولوار شهید حاج قاسم سلیمانی
⛔ جهت حضور عدد ۱ را به شماره:
*۹۰۰۰۱۳۹۲* پیامک کنید
🇮🇷 @zaker_mr1
🌱 اجتماع بزرگ #سلام_فرمانده
🔸️چهارشنبه ساعت ۱۷
🔸️استادیوم سردارآزادگان
قزوین، انتهای نوروزیان (بلوار شهید سلیمانی)
🔻ثبتنام از لینک زیر:
https://nafaseamigh.net/
🇮🇷 @zaker_mr1
هفته #حقوق_بشر_آمریکایی چیست؟!
🔸️دولت مستکبر آمریکا همواره با رفتار ظاهری حقوق بشری با دولتها و ملتها برخورد داشته در حالیکه خلاف آن را عمل کرده و زمان آن فرا رسیده تا با ادامۀ روند ادبیات زشت، اهانت آمیز و زورگویانه و خوی استکباری و استعماری دولتمردان امریکا در مواجهه با موضوع حقوق بشر ، بویژه در ایران و سایر کشورها، چهره ضد حقوق بشری آنان را با افشای جنایات و ظلم بر ملت ایران در حوادث تیر ماه، بازخوانی و آشکار سازی کنیم.
🔻ملت ایران به خوبی در حافظه خود دارد که، عناصر منافقین مورد حمایت آمریکا ،در روز ششم تیر ماه 1360 با جاسازی مواد منفجره در دستگاه ضبط صوت در محل تریبون سخنرانی مقام معظم رهبری (که آن روزها امام جمعه تهران بودند) در مسجد ابوذر تهران و انفجار آن ، قصد ترور و به شهادت رساندن معظم له را داشتند که به توفیق الهی ، این قصد شوم آنان، نقش بر آب شده وبا وارد شدن جراحاتی بر دست راست ایشان ، این حادثه سپری شد.
🔻در حادثه 7 تیر ماه 1360 باز هم منافقین و اینبار با خباثتی مضاعف و نقشهای پیچیده تر و استفاده از عناصر تروریستی مورد حمایت آمریکا، با بمب گذاری در سالن جلسات حزب جمهوری اسلامی سابق، که هر هفته محل تجمع نیروهای خدمتگذار و مخلص انقلاب اسلامی بود، قصد انفجار و به شهادت رساندن جمعی از ابرار را داشتند و این نقشه شوم در شامگاه هفتم تیر به وقوع پیوست و شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی رئیس قوه قضائیه و 27 نماینده مجلس شورای اسلامی و 25 عضو اجرایی قوه مجریه و از جمله دو وزیر و 20 عضو فعال حزب جمهوری اسلامی و از دلسوزان نظام و یلران صدیق امام ، مظلومانه به شهادت رسیدند.
🔻 در روز 8تیر۱۳۶۶ ، ارتش رژیم بعثی صدام ، مورد حمایت آمریکا و غرب ، با استفاده از بمبهای شیمیایی دریافتی از کشورهای غربی ، چهار نقطه پر ازدحام شهر سردشت ( از توابع استان آذربایجان غربی) را مورد حمله قرار داد . در این حمله ، ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی و از کردهای غیور ایرانی به شهادت رسیده و ۸۰۰۰ تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند.
🔻در روز 8 تیر ماه 1360 بازهم منافقین با ترور رییس زندان اوین، شهید محمد کچویی ، یکبار دیگر ددمنشی و تروریست بودن خود را آشکار ساختند.
🔻در روز 11 تیرماه 1361 ، بازهم منافقین سنگدل و جنایتکار مورد حمایت آمریکا با ترور آیت الله صدوقی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه عزیز شهر یزد ، مردم ما را عزادار کردند.
🔻 اوج این دشمنی و کینه آمریکا از انقلاب اسلامی در روز 12 تیرماه 1367 و با انجام عملیات تروریستی و و اسقاط هواپیمای مسافربری که با پرواز شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایرانایر با شناسه «IR655» از تهران به مقصد دبی و پس از توقف بین راهی در بندرعباس ، در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواساس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز آبهای خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، جان باختند. این جنایت از نظر میزان تلفات انسانی، هفتمین جنایت مرگبار هوایی تاریخ است.
😔 البته حوادث تلخ این ایام، به عنوان نمونه ای از زیرپا گذاشتن حقوق بشر توسط نظام سلطه آمریکا مطرح است و اگر فقط بخواهیم کارنامۀ سراسر سیاه آمریکا و دخالت های و رفتار های زشت دولتمردان آمریکا و نظام استکباری را پیش از انقلاب و پس از انقلاب اسلامی به نگارش در آوریم و به دخالت ها و شرارت های آمریکا در سایر کشور های مستقل و حتی کشور های همپیمان آنان بپردازیم زمانی بیشتر را میطلبد، و البته این رفتارهای مستکبرانه بارها توسط امامین انقلاب اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است.
✋🌱 بر پایه همین حوادث اشاره شده، این هفته را به عنوان هفته بازخوانی و افشای حقوق بشری آمریکا نامگذاری کردهاند.
❌معرفی کارنامه حقوق بشری آمریکا از مصادیق تام « #جهاد_تبیین» مورد تاکید و سفارش امام خامنهای عزیز است.
#محمدرضا_ذاکر
🇮🇷 @zaker_mr1
🛢️روایتی خواندنی از ماجرای ترور رهبر انقلاب در ششم تیر ۱۳۶۰ (قسمت اول)
🔹چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود.
♦آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند. نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند.
نماز ظهر تمام شد.
♦آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
♦بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
♦یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای...
انفجار ...
♦آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش ۴۵ درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون.
♦امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
♦بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند.
♦در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
♦در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند. با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.»
♦محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
♦یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز ۵۰ - ۵۰»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
♦ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام كرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
♦سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. ۳۷ واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میكردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت.
🇮🇷 @zaker_mr1
ادامه⤵
🛢️روایتی خواندنی از ماجرای ترور رهبر انقلاب در ششم تیر ۱۳۶۰ (قسمت دوم)
♦یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند.
♦دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود.
♦عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی».
♦هلیکوپتر خبر کردند. نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بیسیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و میگفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.»
♦با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد.
♦دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یكبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یكبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همه اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟
♦ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
♦دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بودند. زخمها زیاد بودند. درد زخمها خیلی زیاد بود، اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است. میگفتند «اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.»
بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند.
♦امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند كه: «آقا سیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیو را گذاشت بیخ گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.
حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتم تیر را نمیدانستند.
♦از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی»
♦حاج احمدآقا مرتب احوال میپرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر میدادند.
♦کمکم به اطرافیان فشار میآوردند که: «آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفتهاید، هم تلویزیون را.» دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی، عملکرد دستگاههای درمانی ما را مختل میکند!
♦خیلی از چهرههای انقلاب برای عیادت میآمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند: «چرا همه میآیند، اما ایشان نمیآید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست. دور و بریها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند.
♦دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کمکم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند. گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند.
♦آقا از جمع آن شهیدها به دو نفر خیلی علاقه داشت؛ دکتر بهشتی و محمد منتظری. اولین کسی هم که به بیمارستان بهارلو آمده بود، محمد منتظری بود. آقا اول پرسیدند آقای بهشتی چطورند؟ گفتند یک مقدار پاهایش مجروح شده است. آقایان که رفتند، ایشان رو کردند به دکتر میلانینیا و پرسیدند شما از حال ایشان خبر داری؟ دکتر گفت: «بله، از وضعشان باخبرم.» پرسیدند: «مراقبت جدی از حال ایشان میشود؟ آنجا هم سر میزنید؟» بعد هم دکتر را سؤالپیچ کردند.
♦دكتر میلانینیا با بغض از اتاق زد بیرون. دوباره که آمد، آقا را دید که بچههای همراه را جمع کردهاند و ازشان بازجویی میکنند. دکتر دست و رویش را شسته بود. نشست و یکی یکی اسم همهی شهدای حزب را به آقا گفت.
🇮🇷 @zaker_mr1
حجت الاسلام انصاریان - رادیو عقیق.mp3
2.26M
🎙کم ما و کرم تو
#بهشدتپیشنهادی
🇮🇷 @zaker_mr1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌کجای این جبهه ایستادهایم؟!
تاریخ ما را به قضاوتها و موضعگیریمان خواهد شناخت نه به نماز و روزه و عبادتمان!
پیشنیاز زمانشناسی و ادای تکلیف انقلابی، داشتن مبانی محکم در ولایتمداری، عدم وابستگی به جریانات خُرد سیاسی و شناخت درست از حوادثی است که در اطرافمان رخ میدهد.
#دفاع_از_مبانی_انقلاب
#جهاد_تبیین
#انقلاب_اسلامی
#محمدرضا_ذاکر
🇮🇷 @zaker_mr1
❌ #برداشت_اول
این ترور خونریزی نداشت؟*
🛑 تا به این لحظه تمام فیلمهای ترور شینزو آبه را جستجو و مشاهده کرده ام، عکسها و فیلمهایی که اصلاً جسد شینزو آبه در آن دیده نمیشود و بیشتر از همه آسمان، آسفالت و گارد ریل مکان ترور به تصویر کشیده شده است. این تصاویر محدود و معدود در حالی است که سخنرانی در حال پخش زنده و مردم بسیاری در اطراف جسد بودهاند.
🛑 این فقط یک مورد بود، به نحوه خبررسانی کشتار مدرسه در تگزاس یا آتش سوزی گرنفل در لندن نگاهی بیندازید، دقیقا همین خبررسانی و تصاویر محدود و معدود را می بینید. این بخشی از مدیریت بحران و مدیریت خبر است تا جامعه دچار آسیب روانی نشود و فضای خبری و رسانه ای از دست حاکمیت در نرود.
🛑 این نحوه خبررسانی را با ترور شهید صیاد خدایی مقایسه کنید. در ترور شهید صیاد خدایی جز به جز به حادثه از پلاک ماشین، نحوه ترور، تصویر شهید غرقه در خون و.... منتشر می شود. این فقط یک مثال است در حوادث دیگر مانند ترور اهواز و دیگر حوادث هم داستان همین است.
🛑 خلاصه اینکه پوشش خبری ترور شینزو آبه به ما می گوید اول از همه باید بدنبال قاعده مند کردن خبر و تقویت حکمرانی در این حوزه خصوصاً در بحران ها بود و ثانیاً باید سواد رسانهای جامعه را تقویت کرد که برای دیده شدن و لایک نباید هر خبری را منتشر کرد.
❌ #برداشت_دوم
🔆 *بدرود سامورایی ؛*
دستور ترور "شین زو آبه" از کاخ سفید صادر شد؟
۱ 》ژاپن از معدود کشورهای جهان است که ارتش ندارد. هیچ نیروی نظامی ندارد و امنیت کشورش با امریکاست.
۲ 》این ماجرا از سال ۱۹۴۵ با جنگ جهانی دوم شروع شد. در تاریخ ۶ اوت ۱۹۴۵ بود که با بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی توسط امریکا، امپراطوری ژاپن فروپاشید و تسلیم بی قید و شرط شد. و این پایان استقلال بود.
از همان سال ۱۹۴۵ نیروی زمینی دریایی ژاپن به دستور امریکا منحل شد و ژاپن ، دیگر اجازه ی داشتن نیروی نظامی نداشت.
۳ 》رسید به هفتاد سال بعد ، یعنی سال ۲۰۱۵ که "شین زو آبه" بود جدی خواستار تشکیل دوباره ی ارتش ملی ژاپن شد و دو لایحه را در این باره با تصویب برد. یعنی استقلال دوباره ی نطامی زاپن.
۴ 》 چهار ماه قبل ، " شین زو آبه " در گفتگویی پر سر و صدا با روزنامه ی اکونومیست ، پیرامون جنگ روسیه و اکراین ، به رئیس جمهور اکراین حمله کرد و زلنسکی را مقصر اصلی شروع جنگ دانست و خائن با اکراین خواند. "شین زو آبه " اصرار زلنسکی به پیوستن به ناتو را وطن فروشی نامید.
۵ 》 " شین زو آبه " این روزها در حال تشکیل جریانی به نام "جوانان میهن پرست ژاپن " بود. برای استقلال دوباره ی ژاپن.
۶ 》اگر الآن "شین زو آبه " ی ۶۷ ساله ترور نمی شد، فردا برای امریکا خیلی دیر بود.
#نظم_نوین_جهانی
#استعمار_آمریکایی
#محمدرضا_ذاکر
🇮🇷 @zaker_mr1
خدای مهربان:
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!
#الکعبه_تجمعنا
🇮🇷 @zaker_mr1