eitaa logo
🇮🇷ایران قوی🇮🇷
7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
33.6هزار ویدیو
134 فایل
﷽ اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🌱 🇮🇷تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 کانال ایران قوی 🇮🇷 کانال تجزیه و تحلیل خبری کپی با ذکر صلوات آزاد تبلیغات👇 @tarrefetblighat ⭕️تبلیغات نه رد میشود و نه تایید ⭕️ ارتباط با من👇 @iiiranghavi_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یکشنبه/:تایم یک
‌ پاتوق یھ مشٺ دانشجوۍ درس بندگۍ📿🕶 با کلۍ واحد درسۍ علۍ وار🖇📚 در ترم یک خدا شناسی 🎓 جهٺ قبولۍ توسط استاد صاحب الزمون عج🌾💛 از متن هاۍ کوتاه تاااا رمز های کلمھ ها همشون دل میخوان خوندنش!🖋 اینجا پر از مشتاقان 🕯 https://eitaa.com/joinchat/1399914855C82192ae8cd مجمع اهل دل ها 😌🌱 منتظرتیم رفیق 🖇 @naslmirza89 آیدی جهت @Totfarangy
هدایت شده از یکشنبه/:تایم یک
بــسم‌رب‌الـحسین‹ع›☁️✨ . . آرامـش‌قـبــل‌از‌طــوفـان🇮🇷☄ بـه‌قـلم: بنـت‌الـرقیـه حمید تو اون کارخونه ی بزرگ کَذایی یه گوشه تیر خورده بود... اون لعنتیا تنها گیرش آورده بودن میخواستن با یه نارنجک شهیدش کنن...💔 حمید نمیزاشت کسی جلو بره و نارنجک رو ازش جدا کنه. هممون رو به خانم زهرا‹س› قسم داد. داغ بدی گذاشت رو دلمون. نه میتونستیم وایستیم منفجر شدن نارنجک و تکه تکه شدن بدن حمید و نگا کنیم نه میتونستیم جلو بریم. حمید با حال عجیبی مارو به خانم زهرا‹س› قسم داده بود... به احترام بانو نتونستیم کاری کنیم... حمید برای اینکه اون خواستشو از دلمون در بیاره گفت شفاعت همتون با من...🖐🏽 و با یه یاعلی برای همیشه چشماشو بست... با صدای منفجر شدن نارنجک، چشمای همه روی حمید خشک شد. این وسط فقط اشک بود که میریخت. نمیتونستم از خودم واکنشی نشون بدم... روی زانو سقوط کردم زمین. وقتی بدن غرق در خون حمید و دیدم دیگه نتونستم تحمل کنم و دویدم سمتش. باید برای بار آخرش باهاش وداع میکردم...💔 . . کانال‌رقـیـه‌‌بنـت‌الـحسین‹ع› https://eitaa.com/Ruqiya_Khatoon_313
سردار نامی ایرانیان در مقابل سردار رومی 🔱 در زمان اشک سیزدهم (اشکانیان) 🗡سردار پر آوازه رومی (کراسوس) به سزار امپراطور روم خبر داد: که قصد دارد به سر زمین پارت 🇮🇷 حمله نماید و در ابتدا سوریه، بین النهرین و ارمنستان و در نهایت باختر و هند را تسخیر نماید.... ادامه دارد... 🇮🇷 برای دوستان خود ارسال کنید و در افزایش سواد رسانه ای ایران قوی سهیم باشیم. https://eitaa.com/iran1401ghaviiii
🇮🇷جنگ حران 🗡کراسوس با 200 هزار سرباز پیاده و سواره به سمت سوریه حرکت کرد و بعد از رفتن به بین النهرین از فرات عبور کرد 🗡با فرمان کراسوس پیاده نظام رومی با سلاح های سنگین خود بسرعت حرکت کردند تا به قشون پارت رسیدند. 🇮🇷 پارتیان که تعداد آنان حدود 50000 هزار نفر بود بدستور سردار خود سورنا قسمت بزرگ لشگر را پشت صفوف اول قرار دادند و اسلحه شان را با پوستی پوشش دادند تا دشمن متوجه آنان نشود. 🇮🇷صدای فریاد وحشت آور پارتی ها تمام دشت را فرا گرفته بود. 🇮🇷رومی ها ازین صداها فوق العاده مرعوب شده بودند که...هیبت سردار ایرانی (سورنا) آنان را متعجب کرد 🇮🇷 ایرانیان می دانستند که سربازان پیاده نظام رومی ورزیده و مشق کرده هستند و از طرفی تعداد آنان بیشتر از قشون ایرانیان می باشد، پس جنگ تن به تن را به صلاح خود نمی دیدند 🇮🇷 جنگ از راه دور را انتخاب کردند و با تیر باران به استقبال سپاه روم رفتند، تیرها از سپر سربازان می گذشت و بدن سربازان رومی می نشست. ادامه دارد... 🇮🇷 برای دوستان خود ارسال کنید و در افزایش سواد رسانه ای ایران قوی سهیم باشیم. https://eitaa.com/iran1401ghaviiii
سرگذشت تلخ سردار رومی کراسوس 🇮🇷 برتری پارتیان به علت مهارتی بود که در جنگ سواره با اسلحه سبک دفاعی داشتند. 🇮🇷 پارتی ها تعقیب و گریز را انتخاب کردند و از جناحین با تیر باران، قشون رومی را تحت فشار سنگین قرار دادند. 🇮🇷 و در نهایت کراسوس و پسرش در خلال جنگ کشته شدند و 5000 سرباز رومی اسیر و بیش از 50000 هزار سرباز رومی کشته شدند و مابقی به آن طرف فرات فرار کردند. 🇮🇷 این جنگ به جنگ حران معروف شده است ادامه دارد... 🇮🇷 برای دوستان خود ارسال کنید و در افزایش سواد رسانه ای ایران قوی سهیم باشیم. https://eitaa.com/iran1401ghaviiii
نتایج جنگ حران 🇮🇷 بین النهرین و ارمنستان در اختیار پارتی ها قرار گرفت. 🇮🇷 حران زمینه شکست های پی در پی رومی ها شد. 🇮🇷 ترس و وحشت از رومی ها شکسته شد و به جهانگیری آنان خاتمه داده شد، و روحیه خود باوری در مردم ایران زنده شد. 🇮🇷 فرهنگ و تمدن ایرانیان بعد از هخامنشیان دوباره شکوفا شد و ایرانیان امپراطوری اشکانیان را در مشرق زمین تاسیس کردند. ✍ برگرفته از کتاب ایران باستان جلد سوم حسن مشیرالدوله. 🇮🇷 برای دوستان خود ارسال کنید و در افزایش سواد رسانه ای ایران قوی سهیم باشیم. https://eitaa.com/iran1401ghaviiii
هدایت شده از یکشنبه/:تایم یک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه‌آقازاده‌بودو‌شهیدشدمثل‌شهیدجهاد😍👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/644022400C892b513e8b میشه‌دانشجوی‌برتر‌یکی‌از‌بهترین‌دانشگاه‌های خاورمیانه‌بود‌و‌شهید‌شد‌مثل‌شهید‌جهاد😌👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/644022400C892b513e8b
هدایت شده از یکشنبه/:تایم یک
عاشقانه🤝 رفیقانه😍 طنز_جک🤣 مسابقه چالش بازی😝 رمان😻 تلنگرانه🤓 مذهبی😙 °..............◇💙🦋◇..............° @Chadoor313 °.............◇💙🦋◇...............°
هدایت شده از یکشنبه/:تایم یک
یِہ مَداحۍ خۅندَن:) •🎶💿• گفتن ... تربت آقامون بوی سیب میده!🥺💔 شاید حسادتِ شایدم حسرت ... خوش به‌حال مداح کہ خاکت رو دیده آقـٰا جٰانم❤️ ما گداهای در خونه ابا عبدالله، وسعمون نرسیده بیایم ببینیم!😄🥀 •🖤☁️• شاید تلقینه:) ولی(💚)؛ بوے سیب از اینجا با دلامون بازی می‌کنہ! ༻🖤༻ https://eitaa.com/hoosiniam
هدایت شده از یکشنبه/:تایم یک
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اصلا‌بیخیال‌.. بیاخیال‌کنیم‌کربلاییم‌‌کنارضریح روی‌فرش‌های‌حرم‌‌نشستیم‌...'! و‌به‌ضریح‌چشم‌دوختیم‌:)💔!" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هۍ‌ۅَعده‌‌حَ‌ـرم‌به‌خُودم‌مۍ‌دهم‌ح‌ُـسین دّل‌خوش‌شُدم‌‌دگر؛‌‌به‌همینּ‌خیـٰال‌هـٰا..🙂💔 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ با‌تو‌باشیم‌بهشت‌است‌که‌دیوانۀ‌ماست ! بی‌تو‌انگار‌جهنم‌زدگانیم،حسین..❤️‍🩹! یه کانال که فقط به عشق ارباب فقط اونجا فعالیت میشه و چیزهای متفرقه نداره :) @magnoon128🙂❤️‍🩹
هدایت شده از یکشنبه/:تایم یک
قرار بود هر کس با یه نفر هم گروهی بشه اما من با کسی هم گروه شدم که😱..... چند ساعتی میشد که به بیمارستان اومده بودم که جاوید پیام داد فردا ساعت ۹ جلسه داریم و علاوه بر توضیحاتی که داده میشه گروه بندی ها هم مشخص میشه ساعت یه ربع به ۹ بود که آماده شدم و به سمت اتاق جلسه قدم برداشتم.با وارد شدن به اتاق رو به جمع سلامی کردم و روی صندلی نشستم‌.این دفعه جاوید رسیده بود و با ورود من و چند نفر دیگه جلسه رو شروع کرد و توصیحاتی درباره ی روند کار و مدت زمان و... داد.گرچه تحمل متین توی جلسه کار خیلی سختی بود اما دیگه کاری نمی شد کردومن سعی می کردم اصلا نگاهم بهش نیوفته!!!جلسه ساعت ۱۰ و نیم تموم شد و جاوید گفت که همه ی گروه ها و شهر هایی که قراره هر گروهی بره روی برد زده شده... همه به سمت گوشه ی سالن رفتیم و هر کس به دنبال اسم خودش توی لیست می گشت.نگاهم رو بین لیست ها میچرخوندم که بالاخره اسمم رو پیدا کردم،اما پیدا کردن اسمم همانا و.... https://eitaa.com/joinchat/1777861072C2801c3f168