eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.9هزار دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
228 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار این بود تا فتح برادر را کند کامل اسارت رفت فرزند خلیل الله؟ هرگز یا سیده زینب.... 19 محرم، حرکت کاروان اسرای کربلا از کوفه به سمت شام ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
DoaNodbeh-22.mp3
23.56M
🎙 قرائت "دعای ندبه" 🔺بانوای: حاج 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
به کسانی که لا به لای مشغله شان وقتی برایت پیدا می کنند احترام بگذار! اما عاشق کسانی باش که وقتی به آن ها نیاز داری تمام مشغله شان را فراموش می کنند، تا تو را به آرامش برسانند 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی که می گرفتند پیمان ز نسل آدم عشق از میان ذرّات در جست و جوی ما بود! سلام بر وارث غدیر.... سلام بر حاضری که نخواستن های ما او را غایب کرد! آقای عالم! کاش قلبم با سلول سلول خود دست بالا رفته شما را در عالم ببیند و به یاد بیاورد پیمانی را که روزی با تمام وجود به آن بلی گفت....... ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆 🔆بخـــــوان 🍀 ۶ 🍀 🌼به نیت رفع موانع ظهور مولا صاحب عصر🤲 🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»* 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
تصویری از کمین نیروهای ایرانی در عملیات در مقابل تانک‌های مجاهدین خلق به مناسبت سالگرد این عملیات 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚔️ تنها سلاح کارآمد که قادر است تمام گرفتاری‌های زندگی تو را حل و فصل کند! | ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
ترامپ در صفحۀ شخصی خود در توییتر با اشاره به سخنرانی نتانیاهو که گفت امیدوار است که آمریکا، ایران را از روی زمین محو کند، تلویحاً سخنان او را تأیید کرد! آقای ترامپ متاسفانه بزرگ تر از تو هم نتونستن این ۷۰۰۰ ساله رو تهدید کنن و هیچ غلطی نکردن چه برسه به تو و نتانیاهو! 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
شهید مدافع حرم علی‌ اصغر یوسفی از لشکر 🌷نــام : علی اصغر 🌷نـام خـانوادگـی : یوسفی 🌷نـام پـدر : احمدحسین 🌷تـاریخ تـولـد : ۱۳۷۱/۰۱/۰۱ 🌷مـحل تـولـد : تهران 🌷سـن : ۲۲ سـال 🌷دیـن و مـذهب : اسلام شیعه 🌷شـغل : آزاد 🌷مـلّیـت : افغانستانی 🌷دسـته اعـزامـی : فاطمیون 🌷تـاریخ شـهادت : ۱۳۹۳/۰۷/۱۲ 🌷مـحل شـهادت : دخانیه سوریه 🌷 شهید یوسفی بعد از شهادتِ دوستانش در دخانیه برای شهادت لحظه شماری می‌کرد. در نامه‌ای خطاب به دوستان شهیدش نوشته بود: من دارم میام. 🔺در عملیات دوم دخانیه دعوت حق را لبیک گفت و به جمع دوستان شهیدش پیوست. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
عمق غم این مادر را هیچکس درک نخواهد کرد مگر آنکه خود آنرا تجربه کرده باشد. امید غریبان تنها کجایی. ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا؟ دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا؟ هر که را تو بپسندی بشود خادم تو خدمت عشق کجا نوکر سربار کجا؟ اللهم عجل لولیک الفرج را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
💫اگر به من بگويند زيباترين واژه ای که يادگرفتی چيست؟ ☘ ميگويم پذيرش است ☘ 🎀 پذيرش يعنی: پذيرفتن شرايط با تمام سختی هاش 🎀 پذيرش يعنی: پذيرفتن ادم ها با تمام نقص هاشون 🎀 پذيرش يعنی: پذيرفتن اینکه مشکلات هست و بايد به مسير ادامه داد 🎀 پذيرش يعنی: پذيرفتن اينکه گاهي من هم اشتباه ميکنم 🎀 پذيرش يعنی: پذيرفتن اينکه من کامل نيستم 🎀 پذيرش يعنی: پذيرفتن اينکه هيچ کس مسئول زندگی من نيست 🎀 پذيرش يعني: پذيرفتن اينکه انتظار از ديگران نداشتن 🌷 داشتن پذيرش توی زندگی يعنی پايان دادن به تمام دعواها ، اختلاف ها و جدل ها.⭐️ جملات زیبا 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
امام علی علیه السلام: کانون بدی ها، لجاجت و مجادله زیاد است جِماعُ الشَّرِّ اللَّجاجُ و كَثرَةُ المُماراةِ میزان الحکمه، جلد10، ص509 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
شنیدم ترامپ بازم ایرانو تهدید کرده؟ گنده تر از تو هم نتونستن کنن تو که جای خود داری😡 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
قرب به اهل بیت ۱۸ - @ostad_shojae.mp3
12.22M
✘ منتظران فرج، همان مقربان به امامند! اگر ادعای انتظار دارید، ولی رابطه خصوصی میان شما و امامتان شکل نگرفته این پادکست را گوش کنید! | ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پزشکیان: اصلاحات دفاع از فرد و جناح خاصی نیست/ اگر رهبر انقلاب نبود این اتفاقات نمی‌افتاد رئیس جمهور منتخب در همایش سپاس در حضور فعالان ستاد مرکزی: 🔸اصلاحات دفاع از فرد و گروه و جناح خاصی نیست. اصلاحات یعنی راهی را برویم که انصاف و عدالت در همه کشور مستقر شود. 🔸ما می‌توانیم اگر دست به دست هم دهیم و انصاف و حق را رعایت کنیم، اگر به نخبگان، تولیدکنندگان و کاربلدها میدان دهیم. 🔸ایرانی قادر است عزت و سربلندی را دوباره به خاک و سرزمین برگرداند، کمک کنیم که این راه را برویم و اگر اشتباه کردیم، حضرت علی می‌فرماید: از اینکه مرا به حق توصیه کنید و به سمت عدالت ببرید، خود را محروم نکنید. علی می‌گوید من بالاتر از این نیستم که خطا نکنم، من که نه علی هستم و نه معصوم. حتما جایی که اشتباه می‌کنم و انصاف رعایت نمی‌شود به ما بگویید. 🔸حضور مقام معظم رهبری اگر نبود، این اتفاقات شکل نمی‌گرفت و این آگاهی و درایت رهبری بود که اجازه نداد یک عده همچنان مداخله کنند و نگذارند این صحنه‌ها بوجود بیاید. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
معلوم نیست چند میلیارد از بودجه بیت المال رو حروم کردن که چنین لباس مزخرفی بشه تن نمایندگان ایران توی المپیک پاریس لباسی که میتونست معرف فرهنگ وهنر ایرانی باشه 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | «رفیق» 🎞️ قسمت هفدهم 🏷 شهید حسین پورجعفری به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
یڪی از ذڪرهایـے ڪہ مدام زیر لب زمزمہ میڪرد این بود : الهـے ‌لاتڪلنے ‌الے‌نفسےطرفة ‌‌عین ‌ابدا خدایا حتی به اندازه چشم بر هم زدنی مرا به خودم وامگذا. 🌷شهید مهدی زین الدین🌷 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
نقش انقلابی شهید سنگرساز در امدادرسانی به زلزله‌زدگان طبس 🔹سید علی اکبر احمدی آشتیوانی با شروع جنگ تحمیلی نیز ، در جمع آوری کمک‌های مردمی و ارسال به جبهه‌های حق علیه باطل، نقش بسزائی داشت. 🔹وی چون تک فرزند خانواده بود، والدینش راضی به اعزام او نبودند و ناچاراً در حد توان ، از پشت جبهه حمایت‌های خودش را گسترده می‌کرد تا اینکه عشق او برای حضور درجبهه ، بر رأی والدینش غالب شد و در سال ۱۳۶۵ به عنوان سنگر ساز بی سنگر ، عازم جبهه شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ 🥀 🎥لحظات تکان‌دهنده از رو در رو شدن دختران شهید اسکندری با سر بریده پدرشان ◾️داعش از خانواده آن‌ها مبلغ زیادی پول و یا آزادی اسرای داعشی برای تبادل با پیکر شهید خواسته بودند که با مخالفت آن‌ها مواجه شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت سمانه با استرس نگاهی به آینه انداخت،با استرس دستی به روسری یاسی رنگش انداخت و کمی او را مرتب کرد،باورش نمی شد که چطور همه چیز اینقدر زود پیش رفت،همین دیروز بود که خاله اش خانشان بود،همان موقع با اقا محمود صبحت کرد و بعد از موافقت آقا محمود،قرار خواستگاری را برای امشب گذاشتند. همزمان با صدای آیفون،صدای فرحناز خانم که سمانه را صدا می کرد به گوش رسید،سمانه بسم الله ای گفت و از اتاق خارج شد. کنار مادرش ایستاد،زینب هم با ان لباس صورتی اش کنارش ایستاده بود و با کنجکاوی منتظر داماد بود. همه آمده بودند،همه منتظر همچین روزی بودند و از خوشحالی نتوانستند در خانه بمانند.بعد از سلام و احوالپرسی با همه نوبت به کمیل رسید،که با سبد گل قرمز به سمتش آمد. ــ سلام بفرمایید سمانه سبد گل را از دستش گرفت،بوی خوش گل ها در مشامش پیچید،بی اختیار نفس عمیقی کشید،سرش را بالا گرفت تا تشکر کند،که متوجه لبخند کمیل شد،خیلی وقت بود که لبخند کمیل را ندیده بود،خجالت زده سرش را پایین انداخت و گفت: ــ سلام،خیلی ممنون با صدای زینب به خودشان امدند ــ عمو کمیل داماد تویی؟ کمیل کنارش زانو زد و بوسه ای بر موهایش نشاند: ــ اره خوشکل خانم ــ ولی عمه دوست نداره هر دو با تعجب به زینب نگاه کردند. ــ از کجا میدونی ؟ ــ خودم شنیدم خونه عزیز جون به خاله صغری گفت،این داداشتو یه روز خودم میکشم ،خب اگه دوست داشت که نمیکشت سمانه با تشر گفت: ــ زینب کمیل خندید و آرام گفت: ــ اشکال نداره بزارید بگه،بلاخره باید بدونم چه نظراتی در موردم داشتید سمانه که انتظار این شیطنت ها را از کمیل نداشت،چشم غره ای به زینب رفت،با صدای محمد که صدایشان می کرد به خودشان آمدند. جمعیت زیاد بود،و سمانه با کمک مژگان و ثریا از همه پذیرایی کردند،بعد از کلی تعارف و صحبت های همیشگی محمد که به جای پدر کمیل در جمع حاضر شده بود از محمود آقا اجازه گرفت که باهم صحبت کنند،سمانه بعد از اینکه محمود آقا از او خواست کمیل را همراهی کند از جایش برخاست و همراه کمیل به حیاط رفتند. ــ قدم بزنیم یا بشینیم سمانه در جواب سوال کمیل آرام گفت : ــ هر جور راحتید کمیل اشاره ای به تختی که وسط بوته ها بود کرد ،با هم به سمتش قدم برداشتند و روی آن نشستند صدای آبی که از فواره حوض وسط حیاط می آمد همرا با بوی گل ها و زمین خیس همه چیز را برای صحبت های شیرین آن ها مهیا کرده بود. ــ من شروع کنم ؟ سمانه سری به علامت تایید تکان داد. ــ خب ،فعلا شما بیشتر از همه از کارای من خبر دارید. ــ دایی محمد هم هستن البته کمیل به لحن شاکی سمانه لبخندی زد و گفت: ــ دایی خودش نخواست که خبر دار بشید،خب نمیدونم دقیقا چی بگم ،شما از کارم خبر دارید،از خانوادم کلا تا حدودی آشنایی کامل دارید،اما بعضی چیزا لازمه گفته بشه. انگشتر یاقوتش را در انگشتش چرخاند و گفت: ــ خانوادم خط قرمز من هستن،بخصوص مامانم و صغری کارمو خیلی دوس دارم با اینکه خطرات زیادی داره اما با علاقه انتخابش کر‌دم ↩️ ... ○⭕️ ✍🏻 : فاطمه امیری 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran