eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.9هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
22.5هزار ویدیو
229 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
📸تصاویر شهدای حمله تروریستی به خودروی نیروی انتظامی در خاش، ابوالفضل جهانی و حسینعلی کیخا در این عملیات تروریستی به شهادت رسیدند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
✅ ️من به شما قول نمی دهم که در هیچ جنگی شهید نخواهم شد، اما به شما قول پیروزی می دهم. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
13.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | «فرجام نیک» ✋ شهید ✍️: 📰«در فرهنگ ایمانی ما شهادت یکی از دو فرجام نیک است: پیروزی یا شهادت. آخرین حربه‌ای که دشمن ما دارد کشتن ماست، و آخرین افقی که ما می‌توانیم به آن چشم داشته باشم هم این است که در راه خداوند عزوجل کشته شویم.» 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📷 «پیش بیایید! امروز یک فرصت استثنایی خواهید داشت؛ آخرین فرصت! برای آشنایی با رضوان (نیروهای عملیات‌ویژه حزب‌الله) و برادران رضوان» ◀️ویدئو منتشر شده توسط نیروهای مقاومت لبنان 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎پیشنهاد دانلود شهید مدافع حرمی که همسر خود را واسطه قرار داد تا سردار سلیمانی به او اجازه حضور در سوریه را بدهد. 🌷شهید 🌷 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
📷 هواپیمای ایرانی حامل کمک‌های بشردوستانه برای شهروندان لبنانی در فرودگاه بین‌المللی لاذقیه فرود آمد. ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
نگاهی به زندگی جاوید‌الاثر سردار حاج احمد متوسلیان 🔹به روایت منصور کوچک محسنی، پاسدار و از دستیاران متوسلیان در لبنان، متوسلیان با توجه به نقش عمده‌اش در آزادسازی خرمشهر، تنها چند هفته پس از آزادسازی خرمشهر در رأس گروهی از سپاه پاسداران به سوریه اعزام شده بود. پس از آنکه متوسلیان گروه‌های مختلفی که بعداً حزب‌الله لبنان را تشکیل دادند، را هماهنگ کرد، با توجه به اصرار امام خمینی؛ به محدود کردن مداخله سپاه در لبنان و تمرکز نیروهای نظامی ایران بر جنگ با عراق، قرار بر این شد که متوسلیان به ایران بازگردد. 🔹در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ خودرو سفارت که حامل مسئولان سیاسی-نظامی ایران بود، هنگام ورود توسط حزب فالانژ لبنان متوقف و توسط نیروهای اسرائیلی گروگان گرفته شدند. سمیر جعجع؛ یکی از رهبران فالانژها، پس از آزادی از زندان، اعتراف کرد که گروگان‌های ایرانی به نیروهای وی تحویل داده شده، سپس توسط آنان کشته شده‌اند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
20.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کوتاه شهیدانه زیستن 🔸شهید سید علی‌اکبر ابوترابی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت صغری بالشت را مرتب کرد و به سمانه کمک کرد تا به آن تکیه بدهد. ــ اینجوری راحتی؟ ــ آره خوبه صغری پتو را روی پاهای سمانه مرتب کرد و با نگرانی به او لبخند زد و آرام پرسید: ــ بهتری؟چیزی لازم داری؟ ــ نه عزیزم چیزی لازم ندارم،ببخشید اذیتت کردم صغری اخمی به او می کند! ــ خجالت بکش دختر،من برم پیش مامان داره برات سوپ درست میکنه از جایش بلند شد و دست امیر را گرفت و به طرف در رفت،امیر گریه کنان از صغری می خواست تا او را کنار سمانه نگه دارد اما صغری این موقعیت را بهترین موقعیت برای کمیل می دید که با سمانه صحبت کند. دست امیر را کشید و با اخم گفت: ــ بدو بریم مامان، عصبیم کنی امشب نمیمونیم خونه مامان جون امیر از ترس اینکه امشب نماند،با چشمان اشکی به دنبال مادرش رفت. صغری قبل از اینکه از اتاق خارج شود،به کمیل که به چارچوب در تکیه داده بود نزدیک شد و گفت: ــ با سمانه حرف بزن ،اما اگه ناراحتش کردی اینبار با من طرفی کمیل سری تکان داد و از جلوی در کنار رفت تا صغری از در خارج شود. کمیل در را بست و به طرف سمانه رفت،نگاهی به سمانه که سر به زیر مشغول ور رفتن با پتو بود،کنارش روی تخت نشست و نگاهی یه چهره ی بی حالش انداخت. ــ میتونی صحبتای منو گوش بدی؟ سمانه که در این مدت منتظر صحبت های کمیل بود،سری تکان داد. کمیل نفس عمیقی کشید و لبان خشکش را تر کرد و گفت: ــ نمیخواستم توضیح بدم اما بعد تصمیم های تو لازم دیدم که یه توضیح کوچیکی بدم،امیدوارم مثل همیشه که کنارم بودی و تک تک صحبت های منو باور کردی و درک کردی و کنارم موندی،اینبارم اینطور باشه. نگاهی به چشمان منتظر سمانه دوخت ،نفس عمیقی کشید و ادامه داد: ــ تیمور،سرکرده ی یک گروه خلافکاری و ضد انقلابیه،خیلی باهوش و معروف،کار خودشو خیلی خوب بلده. تو یکی از عملیات من به یکی از آدماش تیراندازی کردم که بعدا فهمیدیم که برادرشه اون هم همیشه منتظر تلافی بود. لبخند تلخی زد!! ــ موفق هم شد،اون روز که سراغش رفتم ،بی هماهنگی نبود،باسردار احمدی هماهنگ کردم،اون شب... ــ اون شب چی کمیل؟ ــ اون شب درگیری بالا گرفت،آرشو از دست چنگشون بیرون کشیدم اما موقعی که میخواستم از ساختمون بیرون بیام،تیر خوردم سمانه هینی کشید و دستانش را بر دهانش گذاشت!! ــ دایی محمد اولین نفری بود که به من رسید ↩️ ... ○⭕️ ✍🏻 : فاطمه امیری 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ما با پنج هزار لُر اسرائیل را تصرف می‌کنیم من آمادگی دارم، من ۱۲ تیپ و لشکر فرماندهی کردم بعد رهبر من بیاد ناراحت بشه؟ مرگ بر من در عملیات مرصاد زن لر با تبر دوتا افسر عراق رو کشت ✅ @Afsaran_ir