eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.8هزار دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
24هزار ویدیو
236 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🔰 جنگ حتمی پیش از ظهور: ایرانیان در خط مقدم ✍️🏻 از مجموع روایات پیش از ظهور، به چند نکته کلیدی می‌رسیم که یکی از مهم‌ترین آن‌ها قطعی بودن جنگ و درگیری‌های بزرگ است. ▫️یکی از محورها، سفیانی است که طبق روایت، وقوع آن حتمی است و بداء در آن صورت نمی‌گیرد؛ تغییرات تنها در جزئیات رخ می‌دهد، نه در اصل واقعه. ▫️در این نبرد، فلسطین و یهود نقش کلیدی دارند، در حالی که ایرانیان به‌عنوان نیروهای اصلی و مؤثر سپاه امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) شناخته می‌شوند. این ایرانیان که با القابی چون «اهل مشرق»، «قوم سلمان» و «عجم»، به‌عنوان خط مقدم مبارزه و زمینه‌ساز ظهور شناخته می‌شوند. ✍️🏻 روایات به وضوح نشان می‌دهند که سپاه امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از نیروهای مختلفی از یمن، عراق، شام و مصر تشکیل خواهد شد، اما محوریت این سپاه با ایرانیان است. این نیروها به مبارزه با سفیانی و نابودی قدرت یهود پرداخته و شرایط را برای ظهور آماده خواهند کرد. ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🔴 رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: «هنگامی که سفیانی بر پنج منطقه (کُوَر خمس): دمشق، حُمْص، حلب، اردن، قنّسرین تسلط یابد، نه ماه برای او بشمارید.» 📚غیبت نعمانی، ص 163؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 1129٫ ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🔴الکساندر دوگین، نظریه پرداز و مشاور پوتین: ‼️سوریه برای تله بود. او یک اشتباه استراتژیک مرتکب شد. او به روسیه خیانت کرد. او به ایران خیانت کرد. محکوم به شکست است ‼️ رهبر شما بلکه نه به عنوان یک بلکه یک فرمانده استراژیک های نظامی و جنگی جز برترین های دنیاست و من او را قبول دارم. ترکیه در تله افتاده، آن هم زمانی که یمن کشتی آنها را زد و شروع پا گذاشتن ترکیه به مسئله از همینجا شروع می شود ‼️ایران در سوریه همه را به جان هم می اندازد؛ می توان گفت یک ببر گوشتی را در میان شغال ها انداخته و می گوید برای رسیدن به این گوشت همدیگر بکشید و گاز بگیرید؛ ایران به ظاهر به هیئت تحریر الشام کمک می کند تا به بهانه قدس فلسطین، با اسرائیل بجنگد. نیروهای کرد با حمایت آمریکا با تحریر می جنگند. ارتش آزاد و ملی با نیروهای کرد سوری مقابله می کنند و ترکیه برای گرفتن سهم خود به حلب و ادلب حمله می کند اما باید با تحریر الشام و ارتش آزاد سوریه جنگ کند ‼️وقتی همه خسته شدند ایران و روسیه به سوریه برمیگردند. به همین راحتی پس باید صبر کنید ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Ira
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙بشنوید| بهشت، مکانی برای پرهیزکاران به بیان شهید شیخ احمد کافی (ره) 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
‌ ــ 🧡.. شاید بعضی‌ها بالاخره وجود نعمتی مثل ولایت فقیه رو درک کنن ؛ ╭♥️ ╰┈➤ 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | ویدئوکلیپ «غیرت انسانی» ▫️شهید حاج قاسم سلیمانی: «انسان بايد يكی از اين جنبه‌های غيرت را داشته باشد؛ غيرت دينی، غيرت انسانی، غيرت ملی. نمی‌شود كسی نام انسان بر خودش بگذارد و فاقد يكی از اين سه عنصر باشد» 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 افسر بازنشسته موساد از ارتباط تروریست‌های تحریرالشام با اسرائیل پرده برداشت! «مردخای کیدار»، افسر بازنشسته سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی، موساد: من با افراد برجسته و ارشد تحریرالشام در ارتباط هستم؛ آن‌ها دوستان خوبی برای اسرائیل هستند و باید حمایتشان کرد! تحریرالشام قصد دارد سفارت اسرائیل را در دمشق و بیروت باز کند و همچنین سفارت سوریه را در اورشلیم (بیت‌المقدس) افتتاح نماید! اسرائیل برایشان راه حل به حساب می‌آید و نه یک مشکل! ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
💌 به ایران برگشتیم اما جر و بحث ها همچنان ادامه داشت. پدر و مادرم متوجه شدند من رضای سابق نیستم و تغییر کرده ام. آرام بودم ، آرام تر از همیشه. اما برای خانواده ام تبدیل به فرزندی سرکش شده بودم که با همه ی قوانین مخالفت می کرد. تابستان سپری می شد، برخلاف سال قبل که سخت مشغول درس و کنکور بودم بیشتر اوقاتم به بیکاری می گذشت. یک روز کاوه زنگ زد و ظهر همان روز برای نهار در رستوران قرار گذاشتیم. از اینکه مجبور شده بود بعد از دعوای من و آرمین دوستی‌مان را قطع کند اظهار شرمندگی می کرد. آن روز درد و دل مفصلی برایم کرد و گفت بر خلاف رضایت قلبی اش توی رودربایستی با آرمین مانده و هنوز هم اخلاق های آزار دهنده ی او ناراحتش می کند. درکش می کردم. سعی کردم دلداری اش بدهم. بعد از نهار به یاد گذشته کمی در خیابان ها قدم زدیم و بعد جدا شدیم. حدودا ساعت چهار عصر بود. بیکار بودم. با اینکه چند روز قبل به بهشت زهرا رفته بودم تصمیم گرفتم دوباره بروم. در خلوت و سکوت آنجا راحت تر فکر می کردم. وارد قطعه ی شهدای گمنام شدم و کمی بین قبرها قدم زدم. ناگهان توجهم به کسی که جلوتر روی یک قبر نشسته بود جلب شد. کمی نزدیک تر رفتم و نگاه کردم. همان دختر دلنشین با همان کتاب کوچک مشغول دعا خواندن بود. بعد از چند دقیقه سرش را روی قبر گذاشت و اشک هایش جاری شد. انگار دلش پر بود. با آنکه نه تصویر واضحی از چهره اش دیده بودم و نه به درستی میشناختمش اما با دیدن اشکهایش دلم لرزید. کمی نزدیک تر شدم، احساس کردم هرچیزی بگویم ممکن است بی ادبی تلقی شود. چند دقیقه ای جملاتم را بالا و پایین کردم. صدایم را صاف کردم و گفتم : _ سلام. سرش را بلند کرد، به سرعت اشکهایش را پاک کرد و رویش را گرفت. تا روی ابروهایش را با روسری پوشانده بود اما بازهم صورتش مثل ماه می درخشید. سعی می کرد نگاهم نکند. باد ملایمی چادرش را تکان می داد و دل من هم تاب می خورد. جواب سلامم را داد. گفتم : _ منو یادتون میاد؟ + نخیر. _ چند هفته ی پیش در یه شیشه گلاب رو براتون باز کردم. بعد شما باهاش یه قبرو شستین... + بله... یادم اومد. _ ببخشید مزاحمتون شدم. شرمنده. امیدوارم درباره ی من فکر بدی نکنید. فقط میخواستم ببینم شما یادتون نمیاد ما همدیگرو کجا دیدیم؟ آخه چهره تون خیلی برام آشناست. از دفعه ی قبل همش دارم به ذهنم فشار میارم ولی چیزی یادم نمیاد. + فکر نمی کنم شمارو جایی دیده باشم. بجز دفعه ی پیش که همینجا دیدمتون. _ باشه... فکر کردم شاید منم برای شما آشنا باشم. صدایش ملایم و دلنشین بود. کلمات را شمرده و با صلابت ادا می کرد. نمیدانستم چطور این مکالمه را سر و سامان دهم. کمی هول کرده بودم. دلم نمیخواست خداحافظی کنم اما چیزی برای گفتن نداشتم. پشت کردم و آهسته چند قدم دور شدم. دلهره داشتم. دوست نداشتم دورتر بروم. دلم را به دریا زدم، برگشتم و گفتم : _ اشکالی نداره یه سوالی بپرسم؟ با جدیت اخم هایش را گره کرد و گفت : + چه سوالی؟ _ چرا میاین اینجا؟ انگار توقع شنیدن این جمله را نداشت. فکر کرده بود مزاحم خیابانی ام. کمی اخمش را باز کرد و جواب داد : + بخاطر دلم. برای تسکین دردهام. اکثر آدم هایی که میان اینجا یه گمشده ای دارن... بقیه ی حرفش را خورد و گفت: + ببخشید آقا من باید برم. خدانگهدار. اجازه نداد خداحافظی کنم و به سرعت دور شد. در همان نقطه ایستادم و دور شدنش را دیدم. صدایش، جملاتش، مدام در گوشم می پیچید. احساس می کردم با دور شدنش عزیزی را از دست می دهم. اما بهانه ای برای نگه داشتنش نداشتم. غریبه ی آشنای من دور می شد و بی اختیار پشت قدم هایش اشک می ریختم. در چند دقیقه و با چند جمله دچار احساسی شدم که تا آن روز تجربه نکرده بودم. دچار دختر دلنشینی که هیچ نشانه ای از او نداشتم. همانجا نشستم و از همان شهید خواستم کمک کند تا دوباره او را ببینم. اما نمیدانستم که این اتفاق هرگز نمی افتد و دیگر او را در قطعه ی شهدا نخواهم دید... 🖊 نویسنده: فائزه ریاضی تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج صلوات 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روایتی عجیب از مشاهده روح انسان توسط حیوانات زندگی پس از زندگی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
دلِ شلوغ پلوغ - @ostad_shojae.mp3
9.04M
• «یاد درمانی» چیست؟ • چه تأثیری بر آشفتگی‌های روحی و بیماری‌های درونی دارد؟ • چگونه می‌تواند در ارتباطات انسان تعادل برقرار کند؟ | ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 مرا زیر بیرق جمهوری اسلامی ایران تشییع کنید؛ فرازی از وصیت‌نامه شهید لبنانی حسین الحریری ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ