💌 #مثل_هیچکس
#قسمت_سیزدهم
به ایران برگشتیم اما جر و بحث ها همچنان ادامه داشت. پدر و مادرم متوجه شدند من رضای سابق نیستم و تغییر کرده ام. آرام بودم ، آرام تر از همیشه. اما برای خانواده ام تبدیل به فرزندی سرکش شده بودم که با همه ی قوانین مخالفت می کرد. تابستان سپری می شد، برخلاف سال قبل که سخت مشغول درس و کنکور بودم بیشتر اوقاتم به بیکاری می گذشت. یک روز کاوه زنگ زد و ظهر همان روز برای نهار در رستوران قرار گذاشتیم. از اینکه مجبور شده بود بعد از دعوای من و آرمین دوستیمان را قطع کند اظهار شرمندگی می کرد. آن روز درد و دل مفصلی برایم کرد و گفت بر خلاف رضایت قلبی اش توی رودربایستی با آرمین مانده و هنوز هم اخلاق های آزار دهنده ی او ناراحتش می کند. درکش می کردم. سعی کردم دلداری اش بدهم. بعد از نهار به یاد گذشته کمی در خیابان ها قدم زدیم و بعد جدا شدیم. حدودا ساعت چهار عصر بود. بیکار بودم. با اینکه چند روز قبل به بهشت زهرا رفته بودم تصمیم گرفتم دوباره بروم. در خلوت و سکوت آنجا راحت تر فکر می کردم. وارد قطعه ی شهدای گمنام شدم و کمی بین قبرها قدم زدم. ناگهان توجهم به کسی که جلوتر روی یک قبر نشسته بود جلب شد. کمی نزدیک تر رفتم و نگاه کردم. همان دختر دلنشین با همان کتاب کوچک مشغول دعا خواندن بود. بعد از چند دقیقه سرش را روی قبر گذاشت و اشک هایش جاری شد. انگار دلش پر بود. با آنکه نه تصویر واضحی از چهره اش دیده بودم و نه به درستی میشناختمش اما با دیدن اشکهایش دلم لرزید. کمی نزدیک تر شدم، احساس کردم هرچیزی بگویم ممکن است بی ادبی تلقی شود. چند دقیقه ای جملاتم را بالا و پایین کردم. صدایم را صاف کردم و گفتم :
_ سلام.
سرش را بلند کرد، به سرعت اشکهایش را پاک کرد و رویش را گرفت. تا روی ابروهایش را با روسری پوشانده بود اما بازهم صورتش مثل ماه می درخشید. سعی می کرد نگاهم نکند. باد ملایمی چادرش را تکان می داد و دل من هم تاب می خورد. جواب سلامم را داد. گفتم :
_ منو یادتون میاد؟
+ نخیر.
_ چند هفته ی پیش در یه شیشه گلاب رو براتون باز کردم. بعد شما باهاش یه قبرو شستین...
+ بله... یادم اومد.
_ ببخشید مزاحمتون شدم. شرمنده. امیدوارم درباره ی من فکر بدی نکنید. فقط میخواستم ببینم شما یادتون نمیاد ما همدیگرو کجا دیدیم؟ آخه چهره تون خیلی برام آشناست. از دفعه ی قبل همش دارم به ذهنم فشار میارم ولی چیزی یادم نمیاد.
+ فکر نمی کنم شمارو جایی دیده باشم. بجز دفعه ی پیش که همینجا دیدمتون.
_ باشه... فکر کردم شاید منم برای شما آشنا باشم.
صدایش ملایم و دلنشین بود. کلمات را شمرده و با صلابت ادا می کرد. نمیدانستم چطور این مکالمه را سر و سامان دهم. کمی هول کرده بودم. دلم نمیخواست خداحافظی کنم اما چیزی برای گفتن نداشتم. پشت کردم و آهسته چند قدم دور شدم. دلهره داشتم. دوست نداشتم دورتر بروم. دلم را به دریا زدم، برگشتم و گفتم :
_ اشکالی نداره یه سوالی بپرسم؟
با جدیت اخم هایش را گره کرد و گفت :
+ چه سوالی؟
_ چرا میاین اینجا؟
انگار توقع شنیدن این جمله را نداشت. فکر کرده بود مزاحم خیابانی ام. کمی اخمش را باز کرد و جواب داد :
+ بخاطر دلم. برای تسکین دردهام. اکثر آدم هایی که میان اینجا یه گمشده ای دارن...
بقیه ی حرفش را خورد و گفت:
+ ببخشید آقا من باید برم. خدانگهدار.
اجازه نداد خداحافظی کنم و به سرعت دور شد. در همان نقطه ایستادم و دور شدنش را دیدم. صدایش، جملاتش، مدام در گوشم می پیچید. احساس می کردم با دور شدنش عزیزی را از دست می دهم. اما بهانه ای برای نگه داشتنش نداشتم. غریبه ی آشنای من دور می شد و بی اختیار پشت قدم هایش اشک می ریختم. در چند دقیقه و با چند جمله دچار احساسی شدم که تا آن روز تجربه نکرده بودم. دچار دختر دلنشینی که هیچ نشانه ای از او نداشتم. همانجا نشستم و از همان شهید خواستم کمک کند تا دوباره او را ببینم. اما نمیدانستم که این اتفاق هرگز نمی افتد و دیگر او را در قطعه ی شهدا نخواهم دید...
🖊 نویسنده: فائزه ریاضی
تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج صلوات
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روایتی عجیب از مشاهده روح انسان توسط حیوانات
زندگی پس از زندگی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
@ostad_shojaeدلِ شلوغ پلوغ - @ostad_shojae.mp3
زمان:
حجم:
9.04M
• «یاد درمانی» چیست؟
• چه تأثیری بر آشفتگیهای روحی و بیماریهای درونی دارد؟
• چگونه میتواند در ارتباطات انسان تعادل برقرار کند؟
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 مرا زیر بیرق جمهوری اسلامی ایران تشییع کنید؛ فرازی از وصیتنامه شهید لبنانی حسین الحریری
▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی ها هوا برشون داشته که چون سوریه سقوط کرد ، ایران هم در خطر سقوطه!
ایران با کل کشور های منطقه فرق داره
ایران تا آخرین فشنگش میایسته!
اینو زیبا کلامی میگه که نمیخواد سر به تن جمهوری اسلامی باشه!
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
13.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی اینجا دلش تنگه
اونجا رو نمیدونم
تو قبلا منو دوس داشتی
حالا رو نمیدونم
دل که تنگ میشود، فقط یاد حرم آرامش میدهد...
#امام_رضا_جانم
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیئت تروریستی تحریرالشام وارد حرم سیده رقیه شدند!
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
67.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 یه مدتی فرزند شهید بودم
✨ داستان خنده دار ابراهیم هادی از دوران مدرسه اش
#محفل
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
4.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشتار ارتشیان سوری توسط گروههای تروریست های التحرير الشام
مگه نگفته بودن سلاح زمین بزارن کسی کاریشون نداره؟؟
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کمی روضه💔
#سوریه #دمشق #حضرت_زینب #حضرت_رقیه #بازار #حرم
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
✅ حملۀ یمن به ۲ ناوشکن آمریکایی
✅ سخنگوی نیروهای مسلح یمن خبر داد که ارتش این کشور ۲ ناوشکن آمریکایی را در خلیج عدن هدف قرار داده است.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ تمسخر نرگس محمدی و توماج صالحی توسط فخرآور به دلیل فشارهای شدید در زندان
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran