eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.9هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
22.8هزار ویدیو
231 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ️معاون ترامپ: «بسیاری از مردم می‌دانند که ما باید کاری در نسبت با ایران انجام دهیم، اما نه این بمباران‌های کوچک و ضعیف. اگر می‌خواهید به ایرانی‌ها ضربه بزنید، باید به آنها محکم ضربه بزنید. و این همان کاری بود که ما وقتی قاسم سلیمانی را از بین بردیم، انجام دادیم» ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
شهید محمد عابدی، معلمی که جانش را در راه مبارزه فدا کرد 🔹شهید محمد عابدی شیروان فردی مهربان ، متین و دارای اخلاق خوش و رفتاری شایسته بود در چهره‌اش همیشه تبسم نمایان بود. 🔹محمد عابدی معلمی نمونه و الگویی عالی برای سایر معلمان و دانش آموزان بوده است . وی سالیان سال با جدیت و سرافرازی به امر تعلیم و تربیت پرداخت و از هیچ کوششی برای تربیت و آموزش نونهالان این مرزبوم فروگزار نبود. 🔹عابدی به‌عنوان یک نیروی فرهیخته‌ی فرهنگی با توجه به شناخت وضعیت نابسامان جامعه قبل از انقلاب و احساس وظیفه در خود شروع به مبارزه نمود. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره همسر شهید موسی رجبی از تشییع پیکر شهید😔 🔸 گفتند همسر شما مثل امام حسین (ع) بدون سر شهید شد. گفتم: نه اقا موسی به من قول داده، یک لحظه چشماشو باز کنه و منو ببینه... 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
نتایج جالب یک نظرسنجی درباره کابینه دولت پزشکیان: سخنگوی صنعت آب وزیر نیرو می‌شود
این مینی اپلیکیشن سن اکانت تلگرام شما رو نشون می ده https://t.me/dogshouse_bot/join?startapp=Wrd4vsQgQdqbM6ugKR8xwg
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت سمانه سریع وارد پارک شد و با چشم به دنبال کمیل می گشت،هوا سرد بودو ابرها گه گاهی غرش می کردند،پارک خلوت بود و از اینکه کمیل را پیدا نمی کرد کلافه شده بود،اما طول نکشید که کمیل را دید که به سمتش قدم برمیداشت‌،برای چند لحظه گونه هایش گل انداختن و خجالت ز‌ه سرش را پایین انداخت. خودش هم حیرت زده شده بود،که از کی به خاطر روبه رو شدن با کمیل خجالت زده می شد،با صدای کمیل نگاهش را از بوت های مشکی مردانه ی کمیل گرفت و شرش را بالا اورد: ــ سلام ــ س سلام ــ بریم تو الاچیق تا بارون نزده سمانه سری تکان داد و به نزدیک ترین الاچیق رفتند،روبه روی هم نشسته اند،سمانه کیفش را روی میز بینشان گذاشت و منتظر صحبت های کمیل ماند. ــ ببخشید نیومدم دنبالتون آخه نخواستم کسی بدونه با من هستید،چون این حرفایی که میگم میخوام بین ما دو نفر بمونه فعلا سمانه نگران پرسید: ــ اتفاقی افتاده؟تورو خدا بگید ــ نه اتفاق بدی نیفتاده سمانه نفس راحتی کشید و گفت: ــ پس چی شده؟ کمیل نفس عمیقی کشید و گفت: ــ اون شب ــ کدوم شب؟ ــ اون شرط ازدواجو گفتم سمانه چشمانش را روی هم فشرد: ــ لطفا این موضوعو باز نکنید ــ باید بگم ــ لطفا ــ سمانه خانم لطفا به حرفام گوش بدید،من اون حرفارو به خاطر شرایطم گفتم،به ولای علی برا گفتنشون خودم هم داغون شدم سمانه با حیرت به او خیره شد. ــ وقتی صغری و مادرم بحث ازدواج و خواستگاری از شمارو وسط کشیدند،اول قبول کردم اما وقتی به خودم اومدم دیدم نمیتونم جلو بیام و شمارو درگیر زندگی پر دردسرم کنم. دستی به صورتش کشید گفتن این حرف ها برایش سخت بود اما باید می گفت : ــ واقعیتش میترسیدم سمانه ارام زمزمه مرد: ــ از چی؟ ــ از اینکه به خاطر انتقام از من سراغ شما بیان،اونشب پشیمون شدم و نخواستم این حرفارو بزنم ولی وقتی برای چند لحظه به اون روزی که شما به خاطر من آسیب ببینید فکر کردم ... نتوانست ادامه بدهد،سمانه شوکه از حرف های کمیل و این همه احساسی که فکر نمی کرد در وجود شخصی مثل کمیل باشد،بود. ــ الان این حرف هارو برا چی میزنید؟ ــ سمانه خانم با من ازدواج میکنید شک دومی بود که در این چند لحظه به سمانه وارد شد،سمانه دهن باز می کرد تا حرفی بزند اما صدایی بیرون نمی آمد.باورش نمی شد کمیلی که به خاطر اینکه به او آسیبی نرسد ازش دوری کرد و الان دوباره از او خواستگاری کرده بود؟ ــ یعنی .. یعنی الان دیگه نگران نیستید که به من آسیبی بزنن ــ غلط کردند غرش کمیل ،لرزی بر قلب دخترک روبرویش انداخت. ــ به مولا علی قسم نمیزارم بهتون نزدیک بشن،حاضرم از جونم بگذرم اما آسیبی بهتون زده نشه،جوابتون هر چیزی باشه،اگر قراره همسرم بشید یا همون دختر خالم بمونید بدونید اگه بخوام کاری کنن به خاک سیاه مینشونمشون سمانه سرش را پایین انداخت،قلبش تند می زد ،احساس می کرد صدایش در فضا میپچید،فکر مزاحمی که به ذهنش خطور کرد را ناخوداگاه به زبان آورد: ــ یعنی به خاطر اینکه مواظبم باشید دارید پیشنهاد ازدواج می دید؟؟ ابروان کمیل در هم گره خوردند،با صدایی که سعی می کرد آرام باشد گفت: ــ از شما بعید بود این حرف،فکر نمیکردم بعد این صحبتام این برداشتو بکنید سمانه شرمنده سرش را پایین انداخت. ــ ازدواج اینقدر مقدسه که من نخوام به خاطر دلایل بی مورد اینکارو بکنم،من میتونستم مثل روز هایی که گذشت مواظبتون باشم،پس پیشنهاد ازدواج منو پای مواظبت از شما نزارید ↩️ ... ○⭕️ ✍🏻 : فاطمه امیری 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 آش پیش پا ماجرای استقبال اموات از تجربه‌گر به هنگام ورود به قبرستان 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
13.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️‌پلیس: شناسایی و احضار دختران بی حجاب در روز عاشورا در کرج فرمانده انتظامی استان البرز: 🔹 با عنایت به انتشار ویدیویی در فضای مجازی مبنی بر حضور چند دختر بی‌حجاب در دسته عزاداری روز عاشورا و خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران حسینی در سراسر کشور؛ پیگیری موضوع در دستور کار مأموران پلیس استان قرار گرفت. 🔹همه این افراد پس از شناسایی به پلیس استان البرز احضار شده‌اند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
♦️هیئت متخلف کرجی لغو مجوز شد 🔹رئیس سازمان هیأت و تشکل‌های دینی از لغو مجوز هیئت کرجی که افراد بی‌حجاب در دستهٔ عزاداریِ آن حضور پیدا کردند، خبرداد و گفت: مسئول هیئت ازسوی نهادهای انتظامی احضار شده است. 🔹باباخانی همچنین گفت: اقدام صورت‌گرفته در این هیئت متأسفانه برنامه‌ریزی‌شده بود و با برنامه این فیلم تهیه و منتشر شد و به همین دلیل، مجوز هیئت لغو شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
26.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ محرم و کشف حجاب...! تو هیئت امام حسین کشف حجاب هم اشکال نداره🥺 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran