eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
6.6هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
28.1هزار ویدیو
283 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺وقتی سرلشکر فرمانده نام‌آور لشکر ۳۱عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی برای هر کسی گفته ام متأثر شده است. 🔹خاک بر سرت مهدی آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🔹خاک را بخیسانیم و بر سر آن دسته از کارمندان و مسئولانی بریزیم که پا روی خون و هدف شهدا می‌گذارند. ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
💢 شما یادتون نمیاد ولی روزنامه اصلاح طلب یه همچین تیترهایی میزد کسی هم صداش درنمیومد ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
📜 وصیت نامه ی بسیار عجیب یک ... 🌷« بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه کردستان بودیم که به طرز غیرعادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی درآوردم. داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملاً سالم بود و این چیز عجیبی بود. در وصیت‌نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم. 😔پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... 🌷من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند و... ✨بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود، تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است.» ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
3.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟠دعایی برتر از عاقبت‌ بخیری 🌴خاطره‌ای جالب از دعای حاج قاسم 🎙برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
💠 شهیدان و حاج یک هفته قبل از شهادت شهید پازوکی شرهانی سال ۸۰ ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کدام تکاور ایرانی صدام را به نبرد رو در رو طلبید؟ 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
جوان‌ترین استاد خلبان ایرانی 🔹شهید اقبالی دوگاهه در عملیات ۱۴۰ فروندی که یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های تاریخ محسوب می‌شود نیز حضور داشت و به‌عنوان جوان‌ترین استاد خلبان شکاری لیدر یا رهبر یک دسته پروازی چهار فروندی نیز نقش موثری داشت. 🔹این خلبان شجاع ایرانی موفقیت‌های بسیاری را در کارنامه خود دارد که نابودی تلمبه‌خانه‌ها و نیروگاه‌های برق عراق گوشه‌ای از این عملیات‌های موفق است. طرح‌هایی که او همواره ارائه می‌کرد بسیار ناب و موفق بود که حاصل اجرای آن‌ها کاهش صادرات نفت عراق از ۳۵۰ میلیون تن به صفر بود. همین موارد باعث شده بود تا صدام و سایر فرماندهان ارشد بعثی از او بسیار خشمگین باشند و صدام پس از دستگیری او دستور داد تا پیکرش را از وسط به دو نیم تقسیم کردند و نیمی از پیکرش در نینوا و نیم دیگرش را در موصل به خاک سپردند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹استند آپ کمدی سیاسی محمدرضا شهبازی خیلی خوبه 😅 ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
خاطرات شهید ا🌷براهیم هادی🌷 قسمت 2⃣2⃣ هدایت کردن افراد گمراه بارها می دیدم ابراهیم، با بچه هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می شد. آنها را جذب ورزش می کرد و به مرور به مسجد و هیئت می کشاند. یکی از آنها خیلی بدتر از بقیه بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می گفت! اصلا چیزی از دین نمی دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی داد. حتی می گفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفته ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابرام این ها کی هستند دنبال خودت می یاری؟ با تعجب پرسید: چطور، چی شده؟! گفتم این پسر دنبال شما وارد هیأت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت می کرد. از مظلومیت امام حسین علیه السلام و کارهای یزید می گفت. این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش می کرد. وقتی چراغ ها خاموش شد به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش های ناجور به یزید می داد!! ابراهیم زد زیر خنده و گفت این پسر تا حالا هیات نرفته و گریه نکرده. مطمئن باش با امام حسین علیه السلام که رفیق بشه تغییر می کنه. ما هم اگر این بچه ها را مذهبی کنیم هنر کردیم. دوستی این پسر با ابراهیم باعث شد که همه کارهای اشتباهش را کنار بگذارد. یکی از روز های عید همین پسر را دیدم. بعد از ورزش یه جعبه شیرینی پخش کرد. بعد گفت رفقا من مدیون شما هستم، من مدیون آقا ابرام هستم. از خدا خیلی ممنونم. من اگر با شما. . آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و ..داشتم به کارهای ابراهیم دقت می کردم. چقدر زیبا یکی یکی بچه ها را جذب ورزش می کرد. بعد هم آنها را به مسجد و هیات می کشاند و به قول خودش می انداخت تو دامن امام حسین علیه السلام. یاد حدیث پیامبر به امیرالمومنین علیه السلام افتادم که فرمودند: یا علی، اگر یک نفر به واسطه تو هدایت شود از آنچه آفتاب بر آن می تابد بالاتر است. خمس⬇️⬇️ از ديگر علمائي كه ابراهيم به او ارادت خاصي داشت مرحوم حاج آقا هرندي بود. اين عالم بزرگوار غير از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشي بود. سال 61 يكروز به همراه ابراهيم خدمت حاج آقا رفتيم واز حاج آقا پارچه به اندازه دو دست پيراهن گرفت. دو هفته بعد موقع نماز ديدم كه ابراهيم آمده مسجد و رفته پيش حاجي، من هم سريع رفتم ببينم چي شده. ابراهيم مشغول حساب سال بود و داشت خمس اموالش رو حساب مي‌كرد. از آنجائي كه مي‌دانستم او براي خودش چيزي نگه نمي‌دارد تعجب كردم كه خمس چه چيزي را مي‌خواهد بدهد. حاج آقا حساب سال را انجام داد وگفت 400 تومان خمس شما مي‌شود. بعد ادامه داد: من با اجازه‌‍اي كه از آقايون مراجع دارم وشناختي كه از شما دارم آن را مي‌بخشم. اما ابراهيم اصرار داشت كه اين مبلغ راپرداخت كند. وبالاخره خمس را پرداخت كرد.كار ابراهيم مرا به ياد حديثي از امام صادق(ع) انداخت كه مي‌فرمايد: كسي كه حق خداوند(مانند خمس)را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد كرد. آثارالصادقين ‌ج5ص466 بعداز نماز با ابراهيم به مغازه حاج آقا رفتيم و به حاجي گفت : "دو تا پارچه پيراهني مثل دفعه قبل مي‌خوام. " حاجي نگاهي كرد وگفت:" پسرم تو تازه از من پارچه گرفتي، اينها پارچه دولتيه، ما هم اجازه نداريم بيش از اندازه به كسي پارچه بديم." ابراهيم چيزي نگفت، ولي من كه مي‌دانستم قضيه چيست گفتم:‌"آخه پدر جان اين آقا ابراهيم پيراهن‌هاي قبلي رو انفاق كرده. بعضي از بچه‌هاي زورخونه هستند كه لباس آستين كوتاه مي‌پوشن يا وضع ماليشون خوب نيست وابراهيم براي همين پيراهن رو به اونها مي‌ده. "حاجي در حالي كه با تعجب به حرفاي من گوش مي‌كرد. يه نگاه عميق تو صورت ابراهيم انداخت وگفت :"اين دفعه براي خودت پارچه رو مي‌بُرم. حق نداري به كسي ببخشي، هركسي كه خواست بفرستش اينجا ... ورق بازی⬇️⬇️ نیمه شعبان بود. با ابراهیم وارد کوچه شدیم چراغانی کوچه خیلی خوب بود. بچه های محل انتهای کوچه جمع شده بودند. وقتی به آنها نزدیک شدیم همه مشغول ورق بازی و شرط بندی و ... بودند! ابراهیم با دیدن آن وضعیت خیلی عصبانی شد. اما چیزی نگفت. من جلو آمدم و آقا ابراهیم را معرفی کردم. بچه ها هم با ابراهیم سلام و احوالپرسی کردند. بعد طوری که کسی متوجه نشود، ابراهیم به من پول داد و گفت: برو ده تا بستنی بگیر و سریع بیا. آن شب ابراهیم با تعدادی بستنی و حرف زدن و گفتن و خندیدن، با بچه های محل ما رفیق شد. در آخر هم از حرام بودن ورق بازی گفت. وقتی از کوچه خارج می شدیم تمام کارت ها پاره شده و در جوب ریخته شده بود! 🌷🌷🌷🌷🌷 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
24.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بالا رفتن روایت رایج میان تجربه گران پیرامون اوج گرفتن 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🌺🍃🌺 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran