eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.8هزار دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
24هزار ویدیو
236 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
61.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 سپر مقاومت 🔰 رسانه جنگ (اعلام حربی) حزب‌الله لبنان در این مستند کوتاه، با بیانی شاعرانه ادای احترام می‌کند به ساحت فرمانده شهید سردار محمدرضا زاهدی (ابومهدی) به پاس حیاتی مؤمنانه، هجرتی ایثارگرانه و مجاهدتی خالصانه. ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
شهیدی که حضرت زینب از او راضی بود 🔹یکی از عادت‎های شهید افشین ذورقی اهمیت به تلاوت قرآن به ویژه در شب‎های پنج‎شنبه بود فرقی نمی‎کرد این شب در محل کار، مأموریت و یا در منزل باشند؛ به‌عنوان مثال اگر نیمه‎شب از مأموریت بر می‎گشت وقتی همسرش می‎خواست برایش شام یا چای ببرد می‎گفت اول قرآنم را بیاورید. تا زمانی‎که یک سوره یا صفحه از قرآن را تلاوت نمی‎کرد امکان نداشت لب به غذا بزند چون معتقد بود شب‎های جمعه اموات منتظرند. 🔹یکی از همرزمان شهید ذورقی می‎گفت: " ۵ الی ۶ ساعت قبل از شهادتش ایشان را دیدم گفتم : تو شبانه‎روز در حال خدمت و جهاد هستی باید مزدت شهادت باشد اگر شهادت نصیبت نشود یعنی اینکه ناخالصی در شما وجود دارد. همرزمش می‎گفت پس از این حرفم شهید ذورقی خیلی آرام گفت: برای شهادت به اینجا نیامدم برای خدمت و جهاد آمدم اینجا باید طوری جهاد کرد که خداوند و حضرت زینب (س) از ما راضی باشند. همرزمش می‎گفت: وقتی چند ساعت بعد خبر شهادتش از بی‎سیم اعلام شد از حرفم پشیمان شدم و گفتم خدایا با این کارت می‎خواستی به من ثابت کنی که این بنده‎ات ناخالصی ندارد." 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷
15.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽نماهنگ شهید 🔹شهید مدافع‌حرم مصطفی عارفی پانزدهم دی۱۳۵۹ در تربت جام به دنیا آمد اما بیشتر سال‌های عمرش را در جوار علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام گذراند. مصطفی جهاد را وظیفه همگان خصوصاً خودش می‌دانست. پس از حمله گروه تکفیری داعش به عراق به کربلای معلی رفت و به صف مجاهدین و مدافعین حرم پیوست و از آن پس راهش را مصمم‌تر از قبل در راه دفاع از حرم آل‌الله پیگیری کرد. 🔹بارها برای عملیات‌های سخت و سنگین عازم عراق شد؛ او که دیگر به فرمانده‌ای شجاع و دلاور تبدیل شده بود، برای اعزام به سوریه آموزش‌های سخت را پشت سر گذاشت و در نهایت با رضایت پدر، مادر و همسر فداکارش عازم نبرد با حرامیان تکفیری شد. سرانجام شهید عارفی پس از نبردی سنگین و فتح منطقه وسیعی از منطقه، هفتم اردیبهشت۱۳۹۵ در منطقه تدمر سوریه شربت شهادت را نوشید و به یاران شهیدش پیوست. مزار مطهر شهید مصطفی عارفی در بهشت‌رضا علیه‌السلام مشهد مقدس قرار دارد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت ڪمیلی که خیلے به رفتارش مشڪوڪ بود،حیا و مذهبی بودنش با مخالف نظام و ولایت اصلا جور در نمےآمد. با اینڪه در ایڹ ۲۵ سال اصلا رفتار بدی از او ندیده بود،اما اصلا نمیتوانست با عقاید او ڪنار بیاید و در بعضی از مواقع بحثی بین آن ها پیش مےآمد. به حیاط برگشت و مشغول کمک به بقیه شد،فضای صمیمی خانواده ی نسبتا بزرگش را دوست داشت ،با صدای ڪمیل که خبر از اماده شدن کباب ها مے داد ،همه دور سفره ای که خانم ها چیده بودند ،نشستند. سر سفره کم کم داشت بحث سیاسی پیش می آمد ،که با تشر سید محمود،پدر سمانه همه در سکوت شام را خوردند . بعد صرف شام،ثریا زن برادر سمانه همراه صغری شستن ظرف ها را به عهده گرفتند و سمانه همراه زینب و طاها در حیاط فوتبال بازی می کردند ،سمانه بیشتر به جای بازی، آن ها را تشویق می کرد،با صدای فریاد طاها به سمت او چرخید: ــ خاله توپو شوت کن سمانه ضربه ای به توپ زد،که محکم به ماشین مدل بالای کمیل که در حیاط پارڪ شده بود اصابت کرد،سمانه با شرمندگی به طرف کمیل چرخید و گفت: ــ شرمنده حواسم نبود اصلا ــ این چه حرفیه،اشکال نداره سمانه برگشت و چشم غره ای به دوتا وروجک رفت! با صدای فرحناز خانم،مادر سمانه که همه را برای نوشیدن چای دعوت می کرد،به طرف آن رفت و سینی را از او گرفت و به همه تعارف کرد،و کنار صغری نشست،که با لحنی بانمک زیر گوش سمانه زمزمه کرد: ــ ان شاء الله چایی خواستگاریت ننه سمانه خندید و مشتی به بازویش زد ،سرش را بلند کرد و متوجه خندیدن کمیل شد،با تعجب به سمت صغری برگشت و گفت: ــ کمیل داره میخنده،یعنی شنید؟؟ صغری استکان چایی اش را برداشت و بیخیال گفت: ــ شاید، کلا کمیل گوشای تیزی داره عزیز با لبخند به دخترا خیره شد و گفت: ــ نظرتون چیه امشب پیشم بمونید؟ دخترا نگاهی به هم انداختند ،از خدایشان بود امشب را کنار هم سپری کنند،کلی حرف ناگفته بود،که باید به هم میگفتند. با لبخند به طرف عزیز برگشتند و سرشان را به علامت تایید تکان دادند. ــ ولی راهتون دور میشه دخترا با صحبت سمیه خانم ،لبخند دخترا محو شد،کمیل جدی برگشت وگفت: ــ مشکلی نیست ،فردا من میرسونمشون ــ خب مادر جان،تو هم با آرش امشب بمون ــ نه عزیز جان من نمیتونم بمونم سید محمود لبخندی زد و روبه کمیل گفت: ــزحمتت میشه پسرم ــ نه این چه حرفیه دخترها ذوق زده به هم نگاهی کردند و آرام خندیدند ↩️ ... ○⭕️ ✍ : فاطمه امیری 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 آگاهی روح آگاهی تجربه گر از زمان فوت بیمار حاضر بیمارستان 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 و یقینا دادخواه بی گناهان خواهد آمد اللهم عجل لولیک الفرج را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
‏ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود دوایی کن، دل دیوانه‌ی ما را ... •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
58.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه‌السلام حجت الله که باشی آیینه تجلی صفات خدا می‌شوی می‌بخشی و عنایت بی‌دریغ تو همچون خورشید فراگیر می‌شود و فراتر از همه هر دلی را تسخیر می‌کنی. یا امام الرئوف زائرت... گفته است به تو اینبار حرف دل و رازش را آورده به درگاه شما دست نیازش را 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
85.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 همخوانی اسماء الحسنی ✨ گروه بینه اصفهان 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran