نامه یک پاسدار به همراه فیش واریزی ۴۰۰۰ ریال پول به صندوق دارایی سپاه پاسداران در دهه ۶۰ و خلال جنگ تحمیلی
نامه به این مضمون میباشد :
حلال کنید امروز پای خاکریز دوتا از گلوله های آرپیجی به هدف نخورد.
حقوق این ماهم حلال نیست.
ببخشید
شهید امیری مقدم
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدس امکان ندارد آزاد بشود
جز با پرچمداری شیعه
ما میرویم، دیگران میمانند
تاریخ ثبت خواهد کرد
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
عجیب نیست ❓
آنقدری که حکم بدوی اعدام توماج صالحی در رسانههای جهان بازتاب گسترده داشته نسل کشی ۳۴ هزار زن و کودک فلسطینی توسط رژیم آپارتاید صهیونیستی نداشته است❗
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تقدیم به #حمیدرضا_الداغی
قهرمان مردم، نماد غیرت و شرف
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
حتی عراقیها هم برای شهادت عباس ختم گرفتند
🔹شهید عباس صابری جانباز شیمیایی بود، اما هیچگاه دنبال مدارک جانبازیاش نرفت. یک روز وقتی در منزل بود، خون بالا آورد. با اصرار مادرش به بیمارستان رفت. بعد از معاینه دکتر از او پرسید: خانه شما در منطقه جنگی بوده؟ با ایما و اشاره به مادرش فهماند که دوست ندارد دکتر بفهمد که در جبهه بوده، اما مادر به آرامی به دکتر گفت. دکتر رو به عباس کرد و گفت: به بیمارستان سپاه برو تا بتوانی دوباره به جبهه بروی، اما او قبول نکرد. مدتی را در تهران ماند تا کمی حالش بهتر شد و باز به جبهه رفت.
🔹عباس صابری برخی اوقات که برای تفحص شهدا به خاک عراق میرفت، مقداری لباس، میوه برای عراقیها میخرید تا برای تفحص شهدا با آنها بیشتر همکاری کنند. این هدیه همراه با مهربانی و خوش اخلاقی عباس آقا موجب شد که دل عراقیها نرم شده و به او علاقهمند شوند. وقتی خبر شهادتش به عراقیها رسید، برایش ختم گرفتند.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ زن فلسطینی:فقط ایران دوست ما است.فقط امیرعبدالهیان از ما دفاع میکند
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #چهارم
با رفتن همه،صغری و سمانه حیاط را جمع و جور کردند،و بعد از شستن ظرف ها ،شب بخیری به عزیز گفتن و به اتاقشان رفتند،روی تخت نشستند و شروع به تحلیل و تجزیه همه ی اتفاقات اخیر که در خانواده و دانشگاه اتفاق افتاد،کردند.
بعد از کلی صحبت بلاخره بعد از نماز صبح اجازه خواب را به خودشان دادند.
****
سمانه با شنیدن سروصدایی چشمانش را باز کرد،با دستانش دنبال گوشیش می گشت،که موفق به پیدا کردنش شد،نگاهی به ساعت گوشی انداخت با دیدن ساعت ،سریع نشست و بلند صغری را صدا کرد:
ــ بلند شو صغری،دیوونه بلند شو دیرمون شد
ــ جان عزیزت سمانه بزار بخوابم
ــ صغری بلند شو ،کلاس اولمون با رستگاریه اون همینجوری از ما خوشش نمیاد،تاخیر بخوریم باور کن مجبورمون میکنه حذف کنیم درسشو
ــ باشه بیدار شدم غر نزن
سمانه سریع به سرویس بهداشتی می رود و دست و صورتش را می شورد و در عرض ده دقیقه آماده می شود،به اتاق برمیگردد که صغری را خوابالود روی تخت می بیند.
ــ اصلا به من ربطی نداره میرم پایین تو نیا
چادرش را سر می کند و کیف به دست از اتاق خارج می شود تا می خواست از پله ها پایین بیاید با کمیل روبه رو شد
ــ سلام.کجایید شما؟دیرتون شد
ــ سلام.دیشب دیر خوابیدیم
ــ صغری کجاست ؟
ــ خوابیده نتونستم بیدارش کنم
ــ من بیدارش میکنم
سمانه از پله ها پایین می رود ،اول بوسه ای بر گونه ی عزیز زد و بعد روی صندلی می نشیند و برای خودش چایی میریزد.
ــ هرچقدر صداتون کردم بیدار نشدید مادر،منم پام چند روز درد می کرد،دیگه کمیل اومد فرستادمش بیدارتون کنه
ــ شرمنده عزیز ،دیشب بعد نماز خوابیدیم،راستی پاتون چشه؟
ــ هیچی مادر ،پیری و هزارتا درد
ــ این چه حرفیه،هنوز اول جوونیته
ــ الان به جایی رسیده منه پیرو دست میندازی
سمانه خندید و گفت:
ــ واه عزیز من غلط بکنم
ــ صبحونتو بخور دیرت شد
سمانه مشغول صبحانه شد که بعد از چند دقیقه صغری آماده همرا کمیل سر میز نشستند،سمانه برای هردو چایی می ریزد.
ــ خانما زودتر،دیر شد
دخترا با صدای کمیل سریع از عزیز خداحافظی کردند، و سوار ماشین شدند.
صغری به محض سوار شدن ،چشمانش را بست و ترجیح داد تا دانشگاه چند دقیقه ای بخوابد ،اما سمانه با وجود سوزش چشمانش از بی خوابی و صندلی نرم و راحت سعی کرد که خوابش نبرد،چون می دانست اگر بخوابد تا آخر کلاس چیزی متوجه نمی شود.
نگاهی به صغری انداخت که متوجه نگاه کمیل شد که هر چند ثانیه ماشین های پشت سرش را با آینه جلو و کناری چک می کرد،دوباره نگاهی به کمیل انداخت که متوجه عصبی بودنش شد اما حرفی نزد.
سمانه از آینه کناری کمیل متوجه ماشینی مشکی رنگ شده بود ،که از خیلی وقت آن ها را دنبال می کرد،با صدای "لعنتی "کمیل از ماشین چشم گرفت،مطمئن بود که کمیل چون به او دید نداشت فکر می کرد او خوابیده است والا ،کمیل همیشه خونسرد و آرام بود و عکس العملی نشان نمی داد.
نزدیک دانشگاه بودند اما آن ماشین همچنان،آن ها را تعقیب می کرد،سمانه در کنار ترسی که بر دلش افتاده بود ،کنجکاوی عجیبی ذهنش را مشغول کرده بود.
کمیل جلوی در دانشگاه ایستاد وصغری که کنارش خوابیده بود ،بیدار کرد،همراه دخترا پیاده شد ،سمانه با تعجب به کمیل نگاه کرد،او همیشه ان ها را می رساند اما تا دم در دانشگاه همراهی نمی کرد،با این کار وآشفتگی اش،سمانه مطمئن شد که اتفاقی رخ داده.
ــ دخترا قبل اینکه کلاستون تموم شد،خبرم کنید میام دنبالتون
تا صغری خواست اعتراضی کند با اخم کمیل روبه رو شد:
ــ میام دنبالتون،الانم برید تا دیر نشده
سمانه تشکری کرد و همراه صغری با ذهنی مشغول وارد دانشگاه شدند
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍ #نویسنده: فاطمه امیری
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
درخواست برخی چهرههای حامی اغتشاشات برای بازگشت به ایران
🔹یک منبع آگاه از ابراز پشیمانی برخی چهرههای فعال که در ایام اغتشاشات «زن، زندگی، آزادی» به خارج از ایران رفته بودند، خبر داده است.
🔹بهگفتۀ این منبع آگاه برخی از این چهرهها درخواستهای را مستقیم یا با واسطه برای بازگشت به ایران مطرح کردهاند.
🔹ناموفقبودن در موضوعات کاری، حس فریبخوردن از اپوزیسیون خارجنشین و اختلافات و ازهمگسیختگی ضدانقلاب، سبب ناامیدی، پشیمانی، احساس سرخوردگی و برخی بیماریهای روحی در این چهرهها شده است.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
حملات موشکی حزبالله به ۳ شهرک صهیونیستی
🔹منابع خبري از به صدا درآمدن آژیرهای خطر در شهرکهای کریات شمونه، المناره و مرگلیوت واقع در شمال فلسطین اشغالی خبر دادند.
🔹رسانههای عبری میگویند که صدای چند انفجار از این شهرکها شنیدهشده که ناشی از حملاتی است که توسط حزبالله صورت گرفته است.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
19.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مادر آمد
توجه خاصه حضرت فاطمه (س) به تجربهگر و بازگشتش به جسم
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
این روزها نباید فراموش بشه!
در ایران بارها اعتراضات خشن دانشگاهی داشتیم اونم با تندترین شعارها علیه اصل سیستم که به جز یکی دو مورد استثنا یک بار هم گارد نظامی وارد دانشگاهها نشد.
حالا اما از شرق تا غرب آمریکا پلیس و گارد ملی با اسب و شوکر و تفنگ ریخته کف دانشگاه در حالی که شعار دانشجوها حتی نزدیک به براندازی نیست.
هیچ تقاوتی هم بین استاد و دانشجو قائل نیستن و هرکس دخالتی کنه کت بسته میکشن میبرن. تو ایران اما اساتید میرن وسط دانشجوها برای تحریک جمعیت و فرداش توییت میزنن لایک جمع میکنن!
طبق تصاویر متعدد حتی تک تیرانداز بردن بالای دانشگاهها مستقر کردن، دانشگاهی که محل تجمع دانشجوئه نه عامل بیرونی و و خطرناک.
دانشجوها حملهای به پلیس نداشتن و هیچ کجا رو تخریب نکردن، تنها حرفشون اینه که قتلعام بی رحمانه در فلسطین رو تمام کنید اما برخوردها کاملا خشن و عجیبه.
در دانشگاههای ایران به دانشجوها شلیکی نشد و اون تصویری که دست به دست میشه مربوط به اسلحه پرتاب گاز اشک آوره، اما در دانشگاههای آمریکا حتی تیراندازی کردن،...
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
www.vaezin-313.ir - حجت الاسلام عالی.mp3
2.25M
📲 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #عالی
🔖 باطن بداخلاقی در خانواده 🔖
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran