❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #صد_یازده
در باز شد،کمیل سرش را بالا آورد و با دیدن امیرعلی که با شرمندگی او را نگاه می کرد،سری تکان داد ومشغول برسی پرونده شد.
ــ سلام بیا تو چرا اونجا ایستادی؟
امیرعلی در را بست و روی صندلی روبه روی میزکار کمیل نشست.
ــ کمیل،شرمندم
ــ برا چی؟
ــ دیشب
کمیل اجازه نداد حرفش را ادامه بده
ــ هرچی بود برای دیشب بود،موضوع تموم شد دیگه
ــ به مولا شرمندتم دیشب خونه پدر خانوم بودیم ،گوشیم هم تو خونه مونده بود
کمیل که می دانست امیرعلی چقدر از این اتفاق ناراحت است،لبخند زدو گفت:
ــ شرمندگی برا چی آخه،مگه عمدا جواب ندادی؟امیر اومد کارا هم انجام شد.
ــ آره پرونده رو ازش گرفتم
ــ خب؟
امیرعلی پرونده را به سمت کمیل گرفت و گفت:
ــ اونایی که اومدن دم در خونه مادربزرگت دو نفرن،روی موتور هم بودن،معلومه از ریختن این ماده شیمیایی فقط میخواستن همسرتو بترسونن ،اما قضیه دعوا واقعی بوده،اوناهم از این موقعیت استفاده کردن،
کمیل متفکر به پرونده خیره شده بود،امیرعلی آرام گفت:
ــ کمیل میدونم به چی فکر میکنی،من مطمئنم این کارِ تیمور و آدماشه،والا کی میدونه تو مامور اطلاعاتی
ـــ چیز دیگه ای نیست ؟
ــ نه
ــ خب خیلی ممنون
با صدای گوشی ،کمیل گوشی خود را از کتش بیرون آورد،چند تا عکس برایش ارسال شده بود،تا عکس ها را باز کرد،از شدت خشم و عصبانیت محکم مشتش را برروی میز کوبید،امیرعلی سریع از جایش بلند شد ،با نگرانی گفت:
ــ چی شده کمیل؟
نگاهی به دستان مشت شده ی کمیل و چشمان به خون نشسته اش انداخت.
ــ بگو چی شده کمیل
کمیل بدون هقچ حرفی گوشی را به طرف امیرعلی گرفت و از جایش بلند شد،پنجره را باز کرد و سرش را بیرون برد ،احساس می کرد کل وجودش در حال آتش گرفتن است.
امیرعلی با دیدن عکس ها چشم هایش را عصبی بست،دوباره صدای گوشی کمیل بلند شد،امیرعلی با دیدن شماره ناشناس گفت:
ــ کمیل فک کنم خودشون باشن؟
کمیل به سمت گوشی خیز برداشت،
ــ کمیل صبر من بزار ردیابی کنیم
کمیل سری تکان داد و منتظر امیرعلی بود،با جواب بده ی امیرعلی سریع دکمه اتصال را لمس کرد:
ــ الو
ــ به به جناب پاسدار،سرگرد،اطلاعاتی،اخوی،بردارد،چی بهت بگم دقیقا کمیل
و شروع کرد بلند خندیدند
ــ عکسا چطور بودن؟؟
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
غم میخورم برای دل رهبرم که هست
تنها طلایـــــه دارِ زیارتـــــْ نرفتــه ها...😔
#به_دلم_حسرت_کربلا...
#کاش_همراه_شما_بودم
#نایب_الزیاره_ایم_آقا ❤️
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
غم می خورم برای دل رهبرم که هست
تنها طلایـــــه دارِ زیارتـــــْ نرفتــه ها...😔
#به_دلم_حسرت_کربلا...
#کاش_همراه_شما_بودم
#نایب_الزیاره_ایم_آقا ❤️
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعار «الموت لإسرائيل» در حرم امام حسین طنینانداز شد
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
30.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠انگشتر
ماجرای انگشتری که برای تجربهگر دردسر ایجاد کرد
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
نماهنگ پیاده نظام - حاج محمود کریمی.mp3
4.32M
🎵نماهنگ احساسی | پیاده نظام
🎙حاج محمود کریمی
#اربعین_حسینی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
نماهنگ دلتنگ - حاج محمود کریمی.mp3
4.42M
🎵نماهنگ احساسی | دلتنگ
🎙حاج محمود کریمی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🎥 صحبتهای تکان دهنده دکتر کانادایی از وضعیت غزه؛ خانوادهای که با یک بمب کاملا نابود شدند!
🔻دکتر تانیا حاج حسن، پزشک اطفال:
🔺من دست بچههایی که آخرین نفسهایشان را میکشیدند گرفتهام چون تمام اعضای خانواده آنها کشته شده بودند.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
حداقل انگشتای جلیلی رو از روی کیف پاک میکردید😐
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
از آسمان حرم تا بهشت راهی نیست
برای ما به جز از این آستان راهی نیست
#وقت_سلام
🕌
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran